لاله برافروخت
رمان لاله برافروخت اولین اثر اسماعیل فصیح پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است که در همان سال های اول به رشته تحریر در آمد؛ اما، متاسفانه در سال 1377 در دسترس خوانندگان قرار گرفت. هر چند بدعت و تازگی مضمون انقلابی آن در همان سال هایی که اثر خلق شده است بسیار ملموس تر می بود، اما هنوز هم این رمان، چه برای خواننده ای که انقلاب را لمس کرده است و چه خواننده جوان تری که فاقد چنین تجربه ای است می تواند خاطره انگیز و هیجان زا باشد، خاصه که مضمون عشقی آن نیز بر زیبایی اثر افزوده است.
خلاصه داستان
صحن قبرستان امامزاده عبدالله در یکی از روزهای تابستان 1350 شاهد مراسم چله شهید «علی نبوی» از مبارزان ضد رژیم پهلوی است. ندای حق خواهی در خانواده «اوس عبدالرضا نبوی»، «پدر علی» سنتی دیرینه است. پیرمرد، که کینه خاندان پهلوی را از زمان رضاشاه به دل داشته و مسلمانی پرشور و هوادار امام خمینی بوده، موفق شده بود حس مبارزه جویی و اسلام خواهی را در تک تک فرزندان خویش بپروراند. «محمد نبوی»، فرزند ارشد خانواده، در تظاهرات 15 خرداد 1342 به شهادت رسیده بود. «محسن» متواری و «مصطفی» در بند اسارت ساواک بود. «رضا» نیز، که برای تحصیل طلبگی ایران را ترک کرده بود، در لبنان، در یکی از اردوگاه های سازمان آزادی بخش فلسطین، به تعلیمات نظامی مجاهدان سرگرم بود. «مریم»، یگانه دختر اوس عبدالرضا، نیز ستایشگر برادران مبارز و در آرزوی پیروی از آنها بود. تنها «ناصر»، کوچک ترین عضو خانواده، که به دلیل رماتیسم قلبی مادرزادی دارای رشد جسمانی کم و همیشه ضعیف و خانه نشین بود، طبعی ساده و لطیف داشت، هرچند که گرایش های مذهبی خانواده او را نیز به تلاوت قرآن و کسب مهارت در قرائت آن کشانده بود...