می خواهیم بدانیم که آیا موجودات ریاضی (مانند تابع و عدد) تحقق عینی دارند یا ساخته ذهن ما هستند؟ آیا می توان گفت که موجودات ریاضی، اشیایی در عالم مثال افلاطونی اند. فرگه در اوائل قرن گذشته به نوعی افلااطون گرایی افراطی در فلسفه ریاضی روی آورد. گودل و کواین راه او را دنبال کردند، ولی ریاضی دانانی چون هیلبرت به هیچ وجه آن را نپذیرفتند. به عقیده آنها در ریاضیات "وجود داشتن" به معنی عدم تناقض است. دامنه ریاضی (Poincone, p. 454) این جدال به دوران ما کشیده شد و مساله صدق ریاضی به مساله روز تبدیل شد. مقاله بنا سراف تحت عنوان صدق ریاضی در 1973 به اعتباری، نقطه این ماجرا است. منظور از این تحقیق مقایسه این آرا و طرح دلایل له و علیه هرکدام از آنهاست.