عدم تعادل بازار کار روستایی ممکن است در سالهای آینده بحرانی تر شود. این رویکرد از یکسو برخاسته از افزایش عرضه نیروی کار به علت جوانی جمعیت و بالا بودن سطح تحصیلات و تورم است و از سوی دیگر برگرفته از پایین بودن تقاضای نیروی کار به علت ناتوانی بخش کشاورزی برای ایجاد فرصتهای شغلی لازم (به دلیل مکانیزاسیون بخش و کمبود منابع آبی) است. در این مطالعه عرضه نیروی کار روستایی تابعی از پوشش تحصیلی، ارزش افزوده بخش کشاورزی، نرخ بیکاری روستایی، شاخص قیمت مصرف کنند، درصد افراد دارای تحصیلات عالی و نرخ شهرنشینی در نظر گرفته شده است. نتایج پیش بینی نشان می دهد که در طی برنامه سوم، عرضه نیروی کار روستایی سالانه به طور متوسط 125000 نفر افزایش می یابد.در گزینه اول این مطالعه اگر بخواهیم نرخ بیکاری روستایی از 15.7 درصددر سال 1378 به 9.4 درصد در پایان برنامه سوم کاهش یابد، باید سالانه 200000 فرصت شغلی در مناطق روستایی ایجاد کنیم. همچنین در گزینه دوم، اگر سالانه 71000 فرصت شغلی ایجاد شود، نرخ بیکاری روستایی در پایان برنامه سوم به 16.8 درصد افزایش خواهد یافت.ناتوانی در ایجاد فرصتهای شغلی کافی در روستاها سبب انتقال و مهاجرت بیکاران روستایی به نواحی شهری می شود. برای اجتناب از هزینه های اجتماعی این رویکرد باید سیاستهای مناسب نیروی انسانی به طور دقیق بر نارسایی های موجود در بازار کار روستایی کشور متمرکز شود.