موضوع روایت شناسی، روش شناسی ساختار و شیوه روایت است. روایت متضمن مفهوم حرکت است. دیالکتیک نیز روشی است که در حوزه های جامعه شناسی و تاریخ به بحث درباره حرکت می پردازد. روایت شناسی و روش فلسفی دیالکتیک متضمن مفهوم زمان هستند و با رویکردهای پژوهشی به موضوع حرکت می پردازند. پژوهش حاضر می کوشد تمرکز خود را بر نوع و شیوه حرکت روایت در رمان چشم هایش معطوف کند و با رویکرد اسلوب شناسی گورویچ شیوه روایی رمان را تحلیل کند؛ همچنین چگونگی شیوه حرکت روایی را با انواع اسلوب های دیالکتیک بنمایاند. در این صورت ارزش هنری در بعد روایت شناسی و هنر روایت بزرگ علوی مشخص می شود. در روایت چشم هایش، حرکت با روش های متنوع دیالکتیکی ایجاد شده است. روش اکمال متقابل جبرانی و روش هم فراخوانی در تداوم یا دیرش روایی رمان تاثیرگذار است. ایجاد هیجان و تعلیق روایی نیز در روایت رمان چشم هایش از اسلوب دیالکتیک ابهام، تاثیر می پذیرد. این نوع گاه وارد اسلوب تقارنی و گاه قطبی شدن نیز می شود. در رابطه دیالکتیکی تقابل مناظر، شخصیت ها رفته رفته بعد قطبی به خود می گیرند و شخصیت های اصلی همدیگر را طرد می کنند.