سول کریپکی (Saul Kripke) برای ارائه معناشناسی صوری منطق موجهات، از مفهوم جهانهای ممکن استفاده کرد، اما امروزه کاربرد مفهوم جهانهای ممکن در معناشناسی موجهات خلاصه نمی شود، بلکه این مفهوم در پاره ای نظریه های مربوط به حوزه فلسفه زبان یا فلسفه منطق - مانند برخی نظریه ها درباره ماهیت گزاره - نیز مورد استفاه قرار گرفته است.
با توجه به اهمیت روزافزون مفهوم جهانهای ممکن، مقاله حاضر به بررسی فشرده دیدگاه پاره ای از فیلسوفان تحلیلی معاصر درباره هویت این جهانها و ویژگیهای آنها می پردازد. برای این منظور، ابتدا توضیح فشرده ای از دیدگاههای متافیزیکی کریپکی درباره هویت جهانهای ممکن ارائه می شود و سپس دو رویکرد عمده به مساله جهانهای ممکن تحت عنوان "محقق گرایی" و "انتزاع گرایی" طرح می گردد.
برای تامین این هدف، دیدگاه دیوید لوئیس (David Levis) به عنوان نافذترین نماینده محقق گرایی و دیدگاه الوین پلنتینگا (Alvin Plantinga) به عنوان یکی از نمایندگان شاخص انتزاع گرایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.