هدف پژوهش حاضر تبیین دستوری، معناشناختی و کاربردشناختی ساخت حذف مفعول در چارچوب نظریة دستوری نقش و ارجاع است. حذف مفعول پدیده ای ظرفیت کاه است که در آن فعلی که ماهیتاً متعدی است و برای تکمیل معنا به دو موضوع فاعل و مفعول نیاز دارد، با حذف مفعول خود، به فعل لازم تبدیل می شود. با این حال درک مخاطب از معنای جمله کامل بوده و مفهوم مفعول حذف شده برای او امکان پذیر است. از آن جا که تبیین ساخت های دستوری در دستور نقش و ارجاع بر اساس صورت واقعی هر جمله و بدون در نظر گرفتن سطوح انتزاعی صورت می پذیرد، ساخت بند بر اساس آنچه آشکارا در جمله حضور دارد ترسیم می شود. از این رو، دستور نقش و ارجاع در تحلیل جملاتی با فعل متعدی و مفعول محذوف با هیچ محدودیتی مواجه نبوده و بدون توجه به مفاهیمی نظیر حرکت و رد، رفتاری که در چنین ساخت هایی با فعل جمله دارد، مشابه افعال لازم خواهد بود. از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر می توان به کاهش یک موضوع در مرکز محمول دو ظرفیتی در ترسیم ساخت لایه ای بند، شرکت بالای افعال کنشی از میان طبقات فعلی در ساخت حذف مفعول و ترسیم ساخت منطقی افعال متعدی که دارای دو موضوع (x,y) می باشند با تنها یک موضوع (x) اشاره نمود. در تحلیل پدیدة مذکور با توجه به مفهوم ساخت اطلاع نشان خواهیم داد از آن جا که مبتدا و کانون عناصری مورد تأکید بوده و حذف آن ها از جمله امکان پذیر نیست، مفعول محذوف را نمی توان عنصری مبتدایی و کانونی در نظر گرفت. در ارتباط با موضوع فعال سازی مرجع ها در گفتمان نیز می بینیم که می توان مرجع مفعول محذوف را تشخیص پذیر، و از میان طبقات سه گانة این مرجع ها، آن را از طریق استنباط در دسترس تلقی نمود. علاوه بر موارد مذکور، نحوة ایجاد پیوند از معنا به نحو و از نحو به معنا نیز در ساخت حذف مفعول ارائه خواهد شد