هنگامی که اوباما به عنوان رییس جمهور امریکا برگزیده شد، سیاست جدیدی در مورد جنگ های پرهزینه این کشور در عراق و افغانستان با توجه به خواسته ها و اهداف امریکا اتخاذ کرد. آسیا گرایی و یا توازن مجدد قدرت از محدوده خاورمیانه فراتر رفت و شامل توان عظیم منطقه آسیا- پاسفیک شد. با توجه به این موضوع، سوال اصلی مقاله آن است که اهمیت خاورمیانه در سیاست خارجی امریکا چیست؟ پاسخ این سوال بدینگونه است که سیاست اوباما نسبت به خاورمیانه با توجه به افزایش اهمیت شرق آسیا در حال کمرنگ شدن است. در دوران ریاست جمهوری اوباما، با توجه به کاهش قدرت امریکا و تهدید چین و اسلام گرایی او ناچار به تعامل با ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای در خاورمیانه و چین به عنوان یک قدرت منطقه ای در شرق آسیا شد. در نتیجه در قالب استراتژی منسجم، اوباما تاکید داشت گفتگوها با ایران مهمترین چالش استراتژیک در خاورمیانه است. با توجه به این موضوع، می توان گفتگوهای همزمان هسته ای با ایران و همچنین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در کمپ دیوید در سال 2015 را تلاش امریکا در همکاری ایران با این شورا دانست. همزمان و مهمتر از آن آسیاگرایی به عنوان یک نیروی قوی در تمامی حوزه ها (استفاده از نیروهای کوچک، سریع و پیشرفته تر نظامی در کنار قدرت اقتصادی برای تامین نیازهای اقتصادی امریکا مانند شغل، صادرات و سرمایه گذاری) در جهت حفظ جایگاه رهبری جهانی امریکا برای مدیریت رشد چین در دستور کار قرار گرفت. آسیاگرایی فرمولی برای قرن 21 است تا قدرت امریکا را در قرن 22 حفظ کند.متن کامل این مقاله به زبان انگلیسی می باشد، لطفا برای مشاهده متن کامل مقاله به بخش انگلیسی مراجعه فرمایید.لطفا برای مشاهده متن کامل این مقاله اینجا را کلیک کنید.