آشنایی ما با پدیده های مدرن غربی با نهضت مشروطه هم زمان بود. اسب و درشکه را کنار گذاشتیم و سوار ماشین شدیم؛ قبا و آرخالق را دورانداختیم و کت و شلوار پوشیدیم؛ مکتب خانه ها را بستیم و مدرسه های جدید راه انداختیم؛ زیلو و مخده را رد کردیم و به جایش مبل و کاناپه گذاشتیم؛ اشکنه و کله جوش و بزباش و قلیه را رها کردیم و رفتیم سراغ ماکارونی و پیتزا و لازانیا. خلاصه، شدیم آدم امروزی. اما به نظر می رسد که در بیشتر این موارد به سطح و قالب بیشتر توجه کردیم تا به عمق و محتوا.یکی از مظاهر تمدن غربی دانشگاه های مدرن بود که آن را نیز، همراه با بقیه ملزومات آکادمیک، گرفتیم. به سبک غربی، دانشکده ها و موسساتی درون آنها تشکیل دادیم. دانستیم که دانشگاه فقط محل درس دادن و درس خواندن نیست، محل بحث و جدل نیز هست. با خبر شدیم در دانشگاه های اروپا و آمریکا دانشجویان و استادان، از یک یا چند دانشگاه، دور هم می نشینند و درباره موضوعی واحد بحث می کنند و یا نوشته های خود را برای دیگران می خوانند و به نظرها و انتقادات شنوندگان توجه می کنند. این محافل شکل اولیه همان چیزی بود که بعدها به صورت سمینار، سمپوزیوم، کنفرانس، و کنگره درآمد.مقاله هایی که در این گونه مجالس آکادمیک عرضه می شد با مقالاتی که، پیش از آن، در روزنامه ها و مجله ها انتشار می یافت تفاوت داشت. ماهیت علمی موضوعات و استفاده از روش های علمی برای توضیح و تحلیل آنها، به تدریج، واژگان و، مهم تر از آن، گفتمان متفاوتی برای این مقالات ایجاد کرد. مقالاتی که قبلا در روزنامه ها و مجله های غیردانشگاهی منتشر می شد، از چند نظر، با مقالات دانشگاهی تفاوت داشت: موضوع عام تری داشتند؛ زبانشان غیرتخصصی و ساده بود؛ با مثال های بیشتری همراه بودند؛ و، بر خلاف مقاله های دانشگاهی، ملزم به رعایت ساختار ثابتی برای عرضه نبودند.