نشریه پرستاری ایران
سال:1389 | دوره:23 | شماره:65 |تعداد مقالات:10

زمینه و هدف: سندرم قبل از قاعدگی یک اختلال شایع در زنان جوان و میانسال است که بیشتر از 95 درصد آنان را گرفتار می کند. گاهی علایم خلقی، رفتاری و جسمی این سندرم چنان شدتی دارند که مانع فعالیت های معمول و نیز باعث اختلال در روابط بین فردی می شوند. با توجه به گزارش هایی که در مورد تاثیر کلسیم و ویتامین E بر کاهش علایم سندرم قبل از قاعدگی وجود دارد، این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مصرف توام کلسیم و ویتامین E بر روی علایم سندرم قبل از قاعدگی در دانشجو یان دختر خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی ایران صورت گرفت.روش بررسی: این مطالعه به روش کار آزمایی سه سو کور بر روی دانشجویان دختر ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. تشخیص این سندرم طبق نظر انجمن زنان و مامایی آمریکا (ACOG) بر اساس وجود حداقل یک علامت خلقی و یک علامت جسمی از مجموع علایم روانی و جسمانی این سندرم صورت گرفت. افراد مورد پژوهش به مدت سه سیکل متوالی پرسشنامه PMS را تکمیل و پس از شناسایی علایم، تعداد 87 نفر در دو گروه مصرف توام کلسیم و ویتامین E و دارونما قرار گرفتند. (50 نفر در هر گروه). سپس توام (1000 میلی گرم کلسیم و400 واحد بین المللی ویتامین) E و دارونما (1000 میلی گرم پودر نشاسته) در اختیار آنان قرار گرفت و دانشجویان به مدت سه سیکل متوالی در طی هفت روز قبل از عادت ماهانه ، دارو را مصرف کرده و هم زمان پرسشنامه PMS را علامت زدند. تغییرات ایجاد شده در درون هر گروه با آزمون t زوج و بین گروه ها با t مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها: این بررسی بر روی 87 دانشجو انجام شد. در گروه مصرف توام کلسیم و ویتامین E در بیش از50 درصد موارد شدت سندرم کاهش یافت ودر مواردی نیز علایم کاملا از بین رفت، که این تفاوت نسبت به قبل از مداخله معنی دار بود (p<0.0001). دارونما منجر به کاهش علایم در 30 درصد موارد شد. نسبت به قبل از مداخله تفاوت معنی دار ی داشت (p<0.0001). ضمنا بین دو گروه مصرف توام کلسیم و ویتامین E و دارونما نیز تفاوت آماری معنی دار وجود داشت (p=0.003 و t=2.10 و df=86).نتیجه گیری کلی: با توجه به اینکه مصرف توام کلسیم و ویتامین E در مقایسه با دارونما منجر به تخفیف قابل توجه (>%50) در شدت سندرم قبل از قاعدگی شده است، با انجام تحقیقات وسیع تر و در صورت یافته های مشابه، می توان با تجویز توام کلسیم و ویتامین E شدت PMS را در تمام زنان مبتلا به این سندرم کاهش و به این ترتیب کیفیت زندگی آنان را ارتقا داد.

زمینه و هدف: تشخیص بیماری سرطان و درمانهای خاص مربوط به آن منجر به بروز عوارض و پیامدهایی چون اضطراب و استرس در بیمار می شود. یکی از وظایف پرستاران تلاش در جهت بهبود و کنترل این عوارض می باشد. این مطالعه با هدف بکارگیری تکنیک آرام سازی بر میزان اضطراب و استرس بیماران مبتلا به سرطان طراحی و اجرا گردید.روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که در سال 1384 در دو گروه آزمون و شاهد انجام گرفت که برای هر گروه 30 بیمار مبتلا به انواع متفاوت سرطان که در بیمارستان امام خمینی تهران بستری شده بودند انتخاب و بطور تصادفی در گروههای مطالعه قرار گرفتند. در گروه آزمون تکنیک آرام سازی به مدت 5 روز پیاپی در یک ساعت معین به مدت 25-20 دقیقه با حضور پژوهشگر اجرا گردید. قبل و بعد از مداخله علایم حیاتی بیمار(فشارخون، نبض و تنفس) ثبت گردید. در گروه شاهد تنها در طی 5 روز علایم حیاتی به فاصله 25-20 دقیقه در یک ساعت معین مشابه گروه آزمون اندازه گیری و ثبت گردید. داده ها از طریق پرسشنامه مشخصات فردی و DASS-21  قبل از شروع جلسات و بعد از اتمام 5 جلسه درمانی جمع آوری گردید. از آزمون های کای دو و تی مستقل جهت تجریه و تحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: با بکارگیری آرام سازی، میانگین تمره اضطراب در گروه آزمون از 8.2±4.2 قبل از مداخله به 7.4±4.07 بعد از مداخله رسید. در حالیکه این میزان در گروه شاهد از 8.3±4.3 به 9.6±4.2 رسید. میانگین نمره استرس بیماران در گروه آزمون از 11.8±5.7 قبل از مداخله به 10.6±5.2 بعد از مداخله رسید. در حالیکه در گروه شاهد از 10.5±5.2 به 11.9±5.4 رسید. آزمون آماری تی مستقل این تفاوت را بین دو گروه معنی دار نشان می دهد. (P>0.001).همچنین در گروه آزمون فشارخون سیسنولیک، دیاستولیک، تعداد ضربان نبض، تعداد تنفس نسبت به گروه شاهد کاهش معنی داری داشته است (P<0.05)نتیجه گیری کلی: بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان گفت که با به کارگیری روش غیردارویی آرام سازی امکان دستیابی به کنترل استرس و اضطراب در بیماران مبتلا به سرطان که اغلب آنها به علت نوع بیماری و درمان های مختلف مربوطه گرفتار این مشکلات هستند وجود دارد.

زمینه و هدف: امروزه دانش و آگاهی زیادی جهت بررسی مراقبت مامایی از زنان حامله مبتلا به دیابت وجود دارد و به کارگیری مراقبت صحیح قبل و حین حاملگی یک روش موثر و مفید برای محدود کردن عوارض بیماری می باشد. مراقبین شاغل در مراکز بهداشتی درمانی از جمله مهمترین افرادی هستند که قادر به ارایه مراقبت قبل از لقاح می باشند. هدف از این مطالعه تعیین تجارب مراقبین بهداشتی در مورد مراقبت قبل از لقاح در زنان دیابتی بوده است.روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه کیفی به شیوه فنومنولوژی بود که در آن تجارب 15 نفر از مراقبین بهداشتی شاغل در مراکز دولتی و خصوصی شهر اصفهان در ارتباط با مراقبت قبل از لقاح زنان دیابتی با استفاده از مصاحبه عمیق مورد بررسی قرار گرفت. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف تا اشباع اطلاعات انجام شد. نتایج با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی آنالیز گردید.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که از نظر مراقبین بهداشتی عملکرد و مشخصات سیستم بهداشتی درمانی (اعم از کارکنان و سیستم) در کیفیت مراقبت قبل از لقاح خانم دیابتی مهم است. همچنین طبق یافته ها وضعیت آگاهی کارکنان بهداشتی درمانی از نظر مراقبت قبل از لقاح زنان دیابتی مناسب به نظر نمی رسد. یافته های به دست آمده بر طبق بیان تجارب توسط کارکنان در سه مفهوم اصلی 1- آگاهی و نگرش کارکنان 2- آموزش کارکنان 3- سیستم بهداشتی درمانی دسته بندی شد.نتیجه گیری کلی: با توجه به یافته های پژوهش لزوم آگاه سازی کارکنان، آموزش مداوم، طراحی یک سیستم مناسب و رفع مشکلات موجود برای ارایه مراقبت قبل از لقاح خانم های دیابتی احساس می شود.

زمینه و هدف: آموزش فرآیندی مستمر و پویاست. آسیب شناسی برنامه های آموزشی هر رشته می تواند در شناسایی مشکلات و موانع و ارایه راهبردهای عملیاتی برای مرتفع کردن آن ها کمک کننده باشد مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل آسیب رساننده در آموزش درس "بررسی وضعیت سلامت" دوره کارشناسی پرستاری انجام شده است.روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه کیفی با روش آنالیز محتوی است . تجارب 17 نفر شامل 14 دانشجوی کارشناسی و 3 نفر از مربیان پرستاری دانشکده پرستاری بقیه اله (عج) به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و داده ها با مصاحبه نیمه ساختار چهره به چهره و گروه متمرکز جمع آوری گردید. محتوی مصاحبه ها نسخه برداری و با روش تحلیل محتوی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: عوامل آسیب رسان در ارایه درس "بررسی وضعیت سلامت" در زمینه های برنامه ریزی آموزشی، محیط، مربی پرستاری و ارزشیابی می باشد. مشکلات جانبی نظیر عدم به کارگیری توانمندی های آموزشی کسب شده در محیط واقعی (محیط های درمانی) و ابهام در شرح وظایف پرستاران از جمله عوامل آسیب رسان دیگر می باشند.نتیجه گیری کلی: با توجه به یافته ها، به منظور کاربردی نمودن آموخته های درس "بررسی وضعیت سلامت"، بایستی به طور همزمان نگاهی جامع به وظایف پرستاران در محیط های درمانی داشت و همچنین با تقویت نظام آموزشی فعلی و تداوم آموزش مربیان و پرستاران بالینی علاوه بر تقویت امکانات به کارگیری آموخته ها مشکلات را به حداقل ممکن رساند.

زمینه و هدف: فلسفه ژیل دلوز را می توان از مهم ترین و تاثیر گذارتر ین فلسفه های قرن بیستم نامید. هدف این مقاله بحث درباره فلسفه ریزومی در پرستاری است که در قالب دو مقاله ارایه می شود. در این شماره مبانی فلسفی این نظریه را نبیین و در شماره آینده به فلسفه ریزومی در پرستاری پرداخته خواهد شد.روش بررسی: جستجوی رایانه ای در داده پایگاه های CINAHL, Proquest, PsychINFO, Social Sciences Index, Science Direct, Scopus, MEDLINE  با کلید واژگان ریزومی و پرستاری در بین مقالات منتشره انجام شد. مضامین عمده، موارد توافق و عدم توافق بین متون مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: شاید کمتر فیلسوفی را بتوان در دوران معاصر به جامعیت و اصالت ژیل دلوز سراغ گرفت. اندیشمندی که همواره در سودای بازخوانی و بازنگری شالوده های فلسفه و آفرینش مفاهیم بدیع فلسفی بود.نتیجه گیری کلی: اهمیت دلوز در حوزه اندیشه معاصر به چند دلیل است: نخست اینکه با بازخوانی دقیق آثار گذشتگان روش نوینی را پیش گرفت و دوم اینکه فلسفه را از بن بستی که در آن گرفتار آمده بود رهانید و افق های گسترده ای را فراروی فلسفه گشود.

زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر شایع ترین نوع بیماری قلبی عروقی و از علل منجر به مرگ در کشورهای صنعتی و در حال توسعه است. در ایران نیز این بیماری از نظر ابتلا و مرگ و میر اولین رتبه را داراست. با توجه به مزمن بودن بیماری، لزوم تغییر شیوه زندگی در مبتلایان ضروری به نظر می رسد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تاثیر آموزش تحت الگوی اعتقاد - سلامتی در تغییر رفتار تغذیه ای در بیماران تحت عمل پیوند عروق کرونر بوده است.روش بررسی: در یک کار آزمایی بالینی 64 نفر از بیماران تحت پیوند عروق کرونر به شیوه مبتنی بر هدف انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در یکی از دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. گردآوری داده ها بوسیله پرسشنامه و چک لیست انجام شد. در مرحله اول پرسشنامه و چک لیست برای دو گروه تکمیل گردید، سپس برنامه آموزشی به صورت انفرادی برای هر واحد پژوهش در گروه آزمون اجرا و یک جزوه آموزشی نیز در اختیار بیماران قرار گرفت. دو ماه پس از اتمام آموزش مجددا پرسشنامه و چک لیست برای دو گروه تکمیل گردید.یافته ها: در مرحله پس از مداخله، درگروه آزمون از نظر میزان آگاهی، شدت، منافع و موانع درک شده و عملکرد تغذیه ای بهبود قابل ملاحظه ای مشاهده گردید (P<0.05). بین نحوه عملکرد فعالیت غذایی و متغیرهای سن، میزان تحصیلات و سابقه خانوادگی در هر دو گروه ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد. بدین ترتیب که بیماران مسن تر، با تحصیلات بالاتر و دارای سابقه بیماری در خانواده دارای عملکرد تغذیه ای بهتری بوده اند (P<0.05). در گروه آزمون بین متغیر سابقه خانوادگی بیماری با اجزای الگو (شدت، منافع و موانع درک شده) از نظر آماری ارتباط معنی داربود، بدین ترتیب که در خانواده های دارای سابقه بیماری درک بالاتری در خصوص امکان ابتلا به بیماری و منافع رعایت رژیم غذایی و همچنین کاهش موانع درک شده در این مورد مشاهده شده است (P<0.05) بر اساس یافته ها بیشترین فراوانی در مورد راهنماهای عمل در مرحله قبل از مداخله در گروه آزمون مربوط به رادیو تلویزیون و در گروه شاهد مربوط به پزشک بود. در حالیکه در مرحله بعد از مداخله در گروه آزمون مربوط به پرستاران و در گروه شاهد مربوط به پزشک بود.نتیجه گیری کلی: بر اساس یافته های این پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش در چارچوب الگوی اعتقاد - سلامتی موجب افزایش میزان آگاهی، بالا بردن شدت و منافع درک شده، همچنین کاهش موانع درک شده و در نهایت بهبود عملکرد در بعد رژیم غذایی در بیماران تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر می گردد.

زمینه و هدف: همسرآزاری در دوران بارداری، یکی از شایع ترین مشکلات مطرح در بهداشت باروری است که اطلاعات و دانسته های ما در مورد آن بسیار اندک است. با توجه به اهمیت موضوع در ارتقا سلامت مادران تجربه آزار در دوران بارداری، سلامتی و زندگی مادر و جنین درحال رشد وی را به مخاطره انداخته و منجر به عواقب وخیمی می گردد. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع همسرآزاری و عوامل فردی و بارداری مرتبط با آن در زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی غرب تهران در سال 86-1385 انجام گرفت.روش بررسی: در پژوهشی مقطعی، 370 نفر از زنان باردار، مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی منتخب از بهمن 1385 لغایت فروردین 1386 به طور مستمر مورد بررسی قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات از هر یک از واحدهای پژوهش در یک مرحله با استفاده از دو پرسشنامه خود گزارش دهی تعیین عوامل مرتبط با آزار و پرسشنامه اقتباس شده از ابزار استاندارد ارزیابی، غربالگری آزار بود. تجزیه و تحلیل آماری با نسخه 14 نرم افزار SPSS و آزمونهای کای اسکوئر و رگرسیون لجستیک انجام گرفت.یافته ها: فراوانی کلی همسرآزاری در این پژوهش 7/59 درصد بود. (تحصیلات، شغل، تجربه آزار در کودکی، شاهد خشونت والدین بودن، سوء مصرف مواد و سیگار) در زن یا شوهر و بارداری بدون برنامه و مراقبت های ناکافی دوران بارداری با همسرآزاری در دوران بارداری ارتباط معنی داری داشتند (p<0.05).نتیجه گیری کلی: مواجهه بیش از نیمی از زنان با همسرآزاری لزوم شناسایی و حمایت از زنان باردار آزار دیده را مطرح می سازد، لذا پیشنهاد می شود در دوران بارداری علاوه بر مراقبت های معمول، غربالگری همسرآزاری با اولویت دادن به زنان باردار مورد توجه قرار گیرد.

زمینه و هدف: هدف نهایی سیستم های درمانی رسیدگی کافی علمی و عملی به بیماران و جلب رضایت آنان و خانواده هایشان می باشد. طبق نظرات صاحب نظران در باب اهمیت بررسی رضایت مندی مراجعه کنندگان به مراکز درمانی و با توجه به تحقیقات انجام شده، همچنین روشن شدن مسیر حرکت کلی سازمان، مطالعه حاضر با هدف «تعیین رضایت مندی کارکنان و بیماران در بیمارستان مطهری جهرم» در سال های 1384و 1386 انجام شده است.روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی - مقطعی بود. تعداد نمونه آماری در هر سال شامل 136 نفر کارکنان و 198 نفر بیمار و همراه بیمار بودند که حداقل چهار روز در بیمارستان حضور داشتند. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف طی یک ماه جمع آوری شد .جمع آوری داده ها به کمک پرسشنامه محقق ساز و با روش مصاحبه انجام گرفت . جهت کسب روایی از روش صوری و محتوایی و بمنظور کسب پایایی از روش آزمون مجدد استفاده شد. اطلاعات توسط نرم افزار SPSS به کمک آزمون های آماری کای دو و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: رضایت کلی کارکنان در سال 86 نسبت به سال 84 (94/2%) افزایش داشت، اما همچون سال 84 در حدمتوسط ارزیابی گردید. تحلیل با کمک آزمون آماری اسپیرمن (p<0.05) نشان داد، هرچه سابقه خدمتی بالاتر رود رضایت شغلی بیشتر می شود.رضایت مندی کلی مراجعه کنندگان در سال 86(99/98%) نسبت به سال 84 (9/90%)، (09/8 % ) افزایش داشت. بین دو متغیر جنس و اعتماد به کارکنان ارتباط معنا دار آماری به کمک آزمون کای دو وجود داشت (p<0.05) مشتریان زن اعتماد بیشتری پرستاران و پزشکان داشتند. ارتباط میان دو متغیر سطح تحصیلات و رضایت مندی به کمک آزمون کای دو نشان داد که هرچه تحصیلات بیشتر باشد، رضایت مندی از زمان، نتایج درمانی و رضایت مندی کلی کمتر خواهد بود (p<0.05).نتیجه گیری کلی: هر چند بررسی در طول این دو دوره نشان دهنده افزایش رضایت مندی کارکنان و بیماران بوده اما این افزایش از رشد مناسبی برخوردار نمی باشد و بیمارستان باید برنامه ای جامع برای تضمین کیفیت خدمات تهیه نماید.