مجله آریا
سال:1385 | دوره:2 | شماره:(7) 3 |تعداد مقالات:8

مقدمه: پراکسیداسیون لیپوپروتئینها به عنوان یک رویداد کلیدی در پیدایش و توسعه آترواسکلروز مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات انجام شده حاکی از تغییرات اسیدهای آمینه در ساختمان لیپوپروتئینها، متعاقب اکسیداسیون آنها بوده که منجر به افزایش برداشت LDL اکسید شده توسط ماکروفاژها می گردد. بنابراین کاهش تغییرات اکسیداتیو لیپوپروتینها از طریق بالا بردن ظرفیت آنتی اکسیدانی پلاسما می تواند یک روش موثر در جلوگیری از بیماریهای قلبی - عروقی باشد. در مطالعه حاضر اثرات آنتی اکسیدانی اسید آمینه L- Ser حیوانات هیپر کلسترولمیک مورد بررسی قرار گرفت.روشها: بدین منظور تعداد مناسبی خرگوش انتخاب و به سه گروه پنج تایی شامل گروه کنترل نرمال، گروه کنترل هیپر کلسترولمیک و گروه هیپر کلسترولمیک تحت درمان با اسید آمینه تقسیم گردیده و به مدت 12 هفته تحت رژیم غدایی مخصوص قرار گرفتند. پس از خون گیری میزان کلسترول تام، تری گلیسرید، HDL- C، LDL- C، ظرفیت آنتی اکسیدانی (AC)، مالون دی آلدهید (MDA) و دی ان های کونژوگه (CDs) پلاسما اندازه گیری گردید. بافتهای شریانی کروترهای چپ و راست نیز از نظر هیستولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج: میانگین غلظتهای کلسترول تام، تری گلیسرید، HDL- C، LDL- C و CDs پلاسما در گروه تحت درمان نسبت به گروه کنترل هیپرکلسترولمیک تفاوت معنی داری نداشت (P>0.05). میزان MDA و ظرفیت آنتی اکسیدانی پلاسما در گروه تحت درمان به ترتیب برابر با 0.29 میکرومولار و 56% بود که تحت تغییرات معنی داری را نسبت به گروه کنترل هیپر کلسترولمیک نشان میدهد (p<0.05). میانگین اندازه نسبی پلاک شریانی در گروه تحت درمان با اسید آمینه، کاهش معنی داری نسبت به گروه کنترل هیپر کلسترولمیک داشت (p<0.05).بحث: بر اساس نتایج بدست آمده به نظر می رسد که اسید آمینه L- ser بدون تاثیر بر میزان لیپو پروتئینهای پلاسما با افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی پلاسما باعث کاهش میزان پروکسیداسیون لیپید گردیده و نقش مهمی در جلوگیری از تشکیل Fatty Streak در حیوانات هیپرو کلسترولمیک داشته است.

مقدمه: آترواسکلروز بیماری است که عوامل مختلفی در ایجاد آن دخیل اند و تشخیص و درمان این عوامل در پیشگیری از عوارض آترواسکلروز که شامل حوادث عروقی مغز میباشد موثر می باشد. از جمله این عوامل که اخیرا مطرح شده است عفونتها و من جمله عفونت کلامیدیا پنومونیه می باشد. از سوی دیگر شناخت نشانه های شروع آترواسکلروز به کمک ابزارهای پاراکلینیکی ما را در زمینه پیشگیری از پیشرفت آن و همچنین پیگیری بیماران یاری می کند یکی از نشانه ها افزایش ضخامت جدار عروق خون رسان به مغز است که با معیاری به نام IMT ضخامت انتیما - مدیا) سنجیده می شود. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر عفونت کلامیدیا پنومونیه بر افزایش IMT طراحی و اجرا شده است.روشها: در این مطالعه 83 نفر تحت بررسی شریانهای گردنی خون رساننده به مغز با دستگاه داپلکس اولتراسوند قرار گرفتند و IMT در 1 سانتی متر قبل از بیفورکاسیون شریان کاروتید مشترک راست و چپ سنجیده شد. IMT بیش از 0.9mm افزایش یافته تلقی شد و بر این اساس 44 نفر با IMT افزایش یافته در گروه مورد و 39 نفر با IMT طبیعی در گروه شاهد قرار گرفتند. گروه مورد و شاهد از نظر فراوانی مثبت بودن آنتی - بادیهای IgA و IgG ضد کلامیدیا پنومونیه و میانگین تیتر آنتی بادی ها با هم مقایسه شدند. آنتی بادی های IgG و IgA ضد کلامیدیا پنومونیه در سرم افراد گروه مورد و شاهد سنجیده شد و میزان آنتی بادی بیشتر از (Immune 1.10 Status Ratio) IRS مثبت، بین 0.9 تا IRS 1.09 بینابینی و کمتر از IRS 0.9 منفی در نظر گرفته شد.نتایج: بین گروه مورد و شاهد تفاوت معناداری از نظر فراوانی مثبت بودن تیتر Cp. IgG و Cp. IgA و میانگین تیتر این آنتی بادی ها مشاهده نشد.بحث: نه Cp. IgG و نه Cp. IgA نقش پیش بینی کننده برای افزایش IMT ندارند.

مقدمه: آهن یکی از مهمترین عناصر بدن است. اما آهن آزاد ممکن است با تشکیل رادیکالهای آزاد باعث پراکسیداسیون چربیها شود که یکی از عوامل خطرساز در بروز بیماریهای قلبی عروقی می باشد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین غلظت آهن پلاسما و عوامل موثر بر آن با سطح پراکسیداسیون چربیها و فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی در زنان بود.روشها: بدین منظور، در یک مطالعه مقطعی 160 زن 45-20 سال بطور تصادفی انتخاب شدند و در مورد هر یک از افراد مورد بررسی پرسشنامه مربوط به سابقه پزشکی افراد تکمیل گردید. سپس 10 میلی لیتر خون وریدی پس از اخذ رضایت نامه گرفته شد. در مطالعه حاضر، برای بررسی پراکسیداسیون چربیها از غلظت مالون دی آلدئید (MDA) پلاسما و برای ارزیابی آنزیمهای آنتی اکسیدانی از اندازه گیری فعالیت آنزیمهای سوپر اکسید دیسموتاز وابسته به مس و روی (CuZn- SOD) و گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) در گلبولهای قرمز خون استفاده شد.نتایج: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بین غلظت MDA پلاسما با غلظت آهن پلاسما ارتباط مثبت معنی دار وجود داشت، بطوریکه غلظت MDA پلاسما در گروهی که بیشترین غلظت آهن پلاسما را داشتند بطور معنی داری بیشتر از سایر گروهها بود (p<0.05). همچنین، بین غلظت آهن پلاسما با سطح فعالیت CuZn- SOD گلبولهای قرمز ارتباط منفی معنی دار وجود داشت (p<0.05). در مطالعه حاضر، غلظت گنجایش تام پیوستگی آهن (TIBC) با غلظت MDA پلاسما و فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی ارتباط معنی دار نداشت. همچنین، بین غلظت آهن پلاسما با فعالیت آنزیم GPX ارتباط معنی دار مشاهده نشد.بحث: آهن به عنوان یک فلز ناقل الکترون، شاید در کنار سایر عوامل خطرساز، با تشدید پراکسیداسیون چربیها، در ایجاد تصلب شرایین نقش داشته باشد.

مقدمه: بیماری عروق کرونری علت اصلی مرگ و میر در جوامع پیشرفته میباشد. با توجه به اینکه عوامل خطرزای کلاسیک نتوانسته اند تنوع اپیدمیولوژیک بیماری را به صورت کامل توضیح دهند، عوامل خطرزای دیگر از جمله عفونتهای سیستمیک در دست بررسی می باشند. این مطالعه با هدف بررسی احتمال دخالت عفونتهای موضعی و سیستمیک در بروز سندرم حاد کرونری با توجه به مشاهده لکوسیتوری و هماچوری بدون علایم ادراری در تعداد زیادی از بیماران بستری شده با سندرم حاد کرونری طراحی گردید.روشها: در یک مطالعه مورد - شاهد تمام بیماران با تشخیص سندرم حاد کرونری (شامل آنژین ناپایدار و انفارکتوس میوکارد) که در بخش CCU بیمارستان فاطمیه سمنان بستری شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. گروه کنترل از بین بیمارانی انتخاب شدند که بدلیل بیماریهای غیر عفونی در بخش داخلی بستری شده بودند، در مجموع 200 بیمار و 200 شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. لکوسیتوری و هماچوری و نتیجه کشت ادرار در این دو گروه بررسی و مقایسه گردید.نتایج: میانگین سنی در گروه بیماران 60±19.32 سال و در گروه کنترل 59.9±17.2 بود. جنس مونث در هر گروه 40% نمونه ها را تشکیل می داد. هماچوری در 18.5% بیماران و 5% گروه کنترل دیده شد (P<0.0001). لکوسیتوری در 28.5% بیماران و 12% گروه کنترل مشاهده شد (P<0.0001). آلبومینوری در 6% بیماران و 7% گروه کنترل وجود داشت که اختلاف معنی داری را نشان نداد.بحث: نتایج این مطالعه نشان داد که شواهد عفونت ادراری خفیف از قبیل لکوسیتوری و هماچوری در بیماران با سندرم حاد کرونر نسبت به گروه شاهد بیشتر مشاهده میشود. این مورد میتواند نشانگر یک عفونت زمینه ای خفیف، عفونت با جرمهای ناشایع یا لکوسیتوری و هماچوری در طی یک پروسه سیستمیک باشد. همه این موارد میتوانند مستعد کننده جهت ایجاد سندرم حاد کرونری از طریق التهاب سیستمیک باشد.

مقدمه: بسیاری از مردم جامعه دانش کافی در مورد بیماریهای قلبی عروقی و عوامل خطر آن ندارند. مداخلات آموزشی از جمله راههای بالا بردن سطح آگاهی آنها می باشد. در این مطالعه اثربخشی مداخله در مدارس به عنوان راهی برای آموزش افراد خانواده دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفته است.روشها: 1100 دانش آموز و خانواده هایشان برای شرکت در جلسه آموزشی دعوت شدند. 603 خانواده در جلسه شرکت کردند. با استفاده از پیش آزمون اثربخشی مداخله در جمعیت هدف مورد بررسی قرار گرفت.نتایج: سطح دانش شرکت کنندگان در دوره آموزشی به طور معنی دار افزایش یافت. سطح دانش والدین دانش آموزان پسر نسبت به سطح دانش والدین دانش آموزان دختر افزایش بیشتری نشان داد.بحث: مداخلات مستمر آموزشی در جوامع هدف می تواند سبب افزایش آگاهی نسبت به بیماریها و در نتیجه ارتقا سطح پیشگیری در جامعه شود.

مقدمه: بیماری عروق کرونر شایعترین علت مرگ و میر در دنیا می باشند. بیمارانی که یک بار سکته می کنند 5 برابر شانس ابتلا به سکته قلبی را دارند. این مطالعه جهت بررسی وضعیت بیماران قلبی بر حسب جنس و کنترل شیوه زندگی و عوامل خطر قابل تعدیل و مصرف داروها در قالب فاز اول پروژه زندگی سالم بیماران قلبی انجام شد.روش ها: در این مطالعه مقطعی بیمارانی که در 6 ماه تا یکسال اخیر درگیری قطعی عروق قلبی داشتند بررسی شدند. در ابتدا پرسشنامه ای حاوی اطلاعات دموگرافیک، سوابق بیماری های قلبی و نوع داروهای مصرفی بیمار انجام شد. سپس در تمامی افراد فشارخون با روش استاندارد در دو نوبت اندازه گیری شده و میانگین فشارخون آنها در مطالعه وارد شد. سپس قد و وزن و دور کمر این افراد اندازه گیری شد. در مرحله بعد آزمایش خون جهت اندازه گیری قندخون و چربی ها انجام شد. تمامی داده ها در نرم افزار SPSS- 11 وارد شد و با آنالیز بررسی شیوع و T- Student مورد پردازش قرار گرفتند.نتایج: از 427 بیمار در مورد بررسی 41.5% زن و 58.5% مرد بودند. میانگین فشارخون، دور کمر، آزمایشات خونی و شاخص توده بدنی در زنان بالاتر بود اما کلسترول تام و وزن و قد در مردان بالاتر بود. میانگین تعداد دفعات ویزیت به علت قلبی در زنان 6.88% بار و مردان 6.34% بار طی یکسال اخیر بود که تفاوت معنی دار آماری نداشت (p<0.05). با وجود ویزیت مکرر بیماران توسط پزشکان، درصد فراوانی دیابت، پرفشاری خون و افزایش LDL- C در کل بیماران به ترتیب 19.1%، 18.4% و 88.6% بود. علاوه بر شیوع نسبتا بالای عوامل خطر قابل کنترل، مصرف داروهای بیماران از نظر کنترل چربی، فشارخون، بتابلوکرها، آسپرین و کنترل کننده های قندخون کافی نبود. مهار کننده های پلاکت و آنزیم آنژیوتانسین II بطور معنی داری در مردان مصرف بیشتری داشتند اما سایر داروها بطور معنی داری در زنان بیشتر مصرف می شدند (p<0.05).بحث: طبق نتایج بعمل آمده بیماران قلبی مورد بررسی در هر دو جنس در کنترل عوامل خطر قابل تعدیل و مصرف داروهای مربوط به پیشگیری ثانویه وضعیت مطلوبی نداشتند، بنابراین توصیه می شود به بیماران طی ویزیت مکرر توسط پزشکان از نظر بهبود شیوه زندگی و عوامل خطر قابل تعدیل و مصرف دقیق داروها آموزش لازم داده می شود.  

مقدمه: این مطالعه به منظور برآورد عوامل خطر در بیماران مبتلا به سکته مغزی از نوع ایسکمیک طراحی شده است.روشها: مطالعه از نوع مشاهده ای مبتنی بر داده های بیمارستانی در بین سالهای 2005 تا 2006 میلادی در بیمارستان آموزشی شهر پیشاور پاکستان انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه و معاینات بالینی بود. جامعه مورد مطالعه بیماران مراجعه کننده به بیمارستان بودند که با تشخیص سکته مغزی از نوع ایسکمیک پذیرش می شدند. بیماران در طی دوره بستری در بیمارستان مورد پیگیری بودند.نتایج: جمعا 183 بیمار با تشخیص قطعی سکته مغزی از نوع ایسکمیک مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران 57 سال و در محدوده 31 تا 92 سال بود. 60% مراجعین مرد و بقیه زن بودند. 47 نفر (%25.6) بیش از یک عامل خطر داشتند. شیوع عوامل خطر در جامعه مورد بررسی، 51% هیپرتانسیون، 30% دیابت، 11.5% دیس لیپیدمی، 12.5% سیگار، 11% بیماری ایسکمیک قلبی همراه، 2.7% آریتمی های قلبی، 2.7% چاقی برآورد شد. درجه هوشیاری بیماران در 42% بیماران بالای 10 بود (بر اساس (GCS).بحث: عوامل خطر قابل اصلاح بالاترین شیوع را در بیماران مبتلا به سکته مغزی تشکیل می دهند. وضعیت هوشیاری در بیش از نیمی از بیماران هنگام مراجعه ضعیف بوده که در پیش آگهی آنها اثر سو دارد.