از زمان پذیرش اعلامیه ریو در سال 1992 مفهوم کاربرد رویکرد مشارکتی در زمینه های مختلف توسعه و حفاظت زیست محیطی در سیاست گذاری و قاعده سازی بین المللی پذیرفته شده است. این اعلامیه رویکرد مشارکتی را به عنوان یک آیین مهم در مدیریت محیط زیست و تصمیم گیری در توسعه پایدار ارایه می کند و حکومت ها را تا حد ممکن به بکارگیری این رویکرد ملزم می کند. این اعلامیه همچنین نقش مهم و بعضا محوری ایفا شده توسط جوامع محلی و بومی، اهمیت دانش سنتی و میراث فرهنگی معنوی جوامع یاد شده در تضمین استفاده از منابع طبیعی با داشتن محیط زیست پایدار را شناسایی می نماید. با در نظر گرفتن دو اصل مذکور این الزام استنباط می شود که حکومت ها باید مشارکت با درجه بالای جوامع محلی در تمام مراحل حفاظت از محیط زیست (از سیاست گذاری تا مدیریت) را تضمین نماید؛ این رویکردی است که در معاهدات متعدد محیط زیستی تصویب شده از سال 1992 پذیرفته شده است. کنوانسیون مصوب یونسکو در مورد حفاظت از فرهنگ های معنوی در سال 2003 جدیدترین معاهده در این زمینه می باشد که این رویکرد را برگزیده است. کنوانسیون از این جهت که جوامع را در کانون اقدامات اجرایی خود قرار داده و همچنین به دلیل تاسیس کمیته میان - حکومتی که وظیفه اصلی آن ایجاد و توسعه دستورالعمل های کاربردی برای معاهده می باشد، جالب به نظر می رسد. از آنجا که بکارگیری رویکردی مشارکتی متضمن مشارکت مستقیم جوامع محلی در حوزه هایی است که به صورت سنتی در اختیار حکومت بوده است، تحقق این رویکرد، مساله پیچیده و دشواری به نظر می رسد، امید است که عملکرد آتی کمیته میان - حکومتی کنواسیون سال 2003 راهنمای مناسبی را نه فقط برای این معاهده بلکه همچنین برای سایر معاهدات محیط زیستی ارایه نماید. با توجه به ابهامات موجود پیرامون تشخیص "جوامعی" که در معاهدات محیط زیستی ذکر شده اند و مساله سازتر از آن، تشخیص میزان دقیق "مشارکت" جوامع مذکور در حفاظت از محیط زیست، مطالعه حاضر امیدوار است این مسایل را مورد بررسی بیشتر و عمیق قرار داده تا آنها را شفافتر ارایه نماید.