از آنجا که در ادبیات و فرهنگ این مرز و بوم، عرفان و تصوف اسلامی بیشترین گستره و حجم را به خود اختصاص داده است، بررسی و تحلیل همه جانبه آن از دربایست هایی است که بر دوش پژوهندگان و ادبای ماست. در این راستا، گونه ای نادر از تبرک، کرامت و شفابخشی از خلال متون عرفانی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت.به کرات خوانده ایم که پیران عرفانی به سبب قوت و قدرت باطنی و پرداختن مدام به روح خویش، می توانند در نفوس اشخاص، مریدان حتی اشیا و طبیعت اثرگذار باشند. این تاثیر گاه از راه نگاه و نظر (آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند) و گاه با دعا و توجه قلبی است که غالبا به همت تعبیر شده است (همت طلب از باطن پیران سحرخیز) و در مواردی نیز مشایخ تصوف برای تیمن، دست یا انگشت بر سر و روی شخصی می کشیدند.اما نوع نادر و شگفت از تبرک و شفابخشی، که موضوع این مقاله است، آن بوده که گاه عارف «آب دهان» خود را به دهان مرید یا اندامی که مبتلا به درد و بیماری بوده، می رسانده است و نتایجی شگرف و دیرباور از این «آب دهان» حاصل می شده است. این نوع از تبرک به ندرت در آثار صوفیه دیده می شود و در متن مقاله به قدر وسع، شواهد آن جمع آوری و تحلیل گردیده است. در این مقاله، کوشیده تا ریشه های تاریخی این نوع از کرامت پیدا شود که نمونه های متعدد در زندگی حضرت رسول(ص) و یک نمونه از حضرت مسیح(ع) نیز در انجیل نشان داده شده است. در نگاه اسطوره ای، آب دهان با آب حیات قابل انطباق است و شواهد شعری متعددی نیز در دست است که آب دهان را با آب حیات در یک ردیف می نهد که همگی در اصل مقاله موجود است.