هدف این پژوهش، تعیین ارتباط احتمالی شکست و موفقیت و انتظارات خودکارامدی در یادگیری مهارت تیراندازی بود. آزمودنی ها 63 دانشجوی تربیت بدنی دانشگاه ارومیه بودند که در دو گروه تجربی و یک گروه کنترل سازماندهی شدند. آزمودنی ها در برنامه آموزش تیراندازی با تفنگ بادی به مدت یک روز و سپس به مدت سه روز در تمرینات شرکت کردند. در پایان هریک از جلسات تمرین، گروه تجربی اول بازخورد کلامی حاکی از عملکرد موفقیت آمیز (امتیاز بالا، خطای کم) دریافت کردند. گروه دوم بازخورد کلامی مبنی بر عملکرد ضعیف (امتیاز کم، خطای زیاد) دریافت کردند. گروه کنترل بازخوردی دریافت نکرد. در پایان دوره تمرین و نیز پس از 48 ساعت بی تمرینی کلیه آزمودنی ها تکلیف معیار شامل یک نیم فرم تیراندازی را به عنوان آزمون عملکرد و یادداری اجرا کردند. قبل از انجام تکلیف معیار در مرحله یادداری آزمودنی ها پرسشنامه خودکارامدی باندورا و آدامز را شامل یک سوال پاسخ آزاد درباره علت اصلی عملکرد و نیز پنج سوال دیگر در مورد پیش بینی سطح اجرای آتی خود در آزمون یادداری پاسخ دادند. داده های آزمون یادداری به منظور بررسی تفاوت های احتمالی ناشی از متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون واریانس یک متغیره و آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین ارتباط معنادار بین اجرای تخمینی و واقعی (در سطح آلفای 0.05) تحلیل شد. نتایج نشان داد گروه شکست و گروه کنترل عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه موفقیت داشتند. همچنین عوامل سطح و قدرت خودکارامدی ادراک شده در پرسشنامه خودکارامدی اعضای گروه موفقیت بالاتر از گروه کنترل و شکست و از نظر آماری معنادار بود. در نهایت ارتباط اجرای پیش بینی شده و اجرای واقعی فقط در گروه موفقیت معنادار بود. یافته ها از نظریه باندورا در زمینه آثار تجارب موفقیت آمیز بر ارتقای خودکارامدی حمایت می کند.