در این مقاله سعی کردیم خوانش زنان ایرانی از سریال پربیننده ویکتوریا را بررسی کنیم. بر اساس نظریه های مخاطب فعال، به ویژه مصرف بین فرهنگی، مصرف رسانه ای با تکیه بر زمینه فرهنگی و اجتماعی، مخاطب به نحوی چندجانبه تعیین می شود.این تحقیق با روش کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق، در میان 30 نفر از زنان صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که تماشای این سریال نوعی اشتیاق مفرطی را پدید آورده است که می توان از «پیدایش تماشاگری شیفته» سخن گفت. افزون براین، تماشاگران زن این سریال، نقش ویکتوریا (قهرمان زن داستان) را مقتدر و مستقل تعبیر کرده اند. نمایش زن مقتدر حس خوشایندی از تماشای این سریال را برای آن ها تداعی کرده است. یافته ها نشان دادند، همذات پنداری مکانیسم قدرتمندی در فرایند تماشای این سریال است. وضعیت واقعی زندگی زنان تماشاگر با متن تصویری، مقایسه و موضوع مجادله تماشاگران است. این فرایند سبب شده تا خوانشی فعالانه حول قضاوت ها و انتظارات از نقش زنانه بر اساس نمایش نقش ویکتوریا در این سریال شکل گیرد. تاهل، اشتغال و رشته تحصیلی متغیرهایی هستند که در نوع چنین خوانش هایی موثر است. افزون بر این، ما در این مقاله استدلال می کنیم که «مقایسه ما و دیگری» وجه مسلط در خوانش ویکتوریا در بین زنان ایرانی است.