چین به لحاظ مجموعه ای از عوامل، پتانسیل یک قدرت بزرگ را دارد. این عوامل دربرگیرنده مؤلفه های متعددی مثل اقتصاد بسیار قوی، جمعیت زیاد، سرزمین وسیع، آهنگ توسعه بی نظیر، سلاح هسته ای، حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل و موقعیت ژئوپولیتیکی است. با وجود چنین قابلیت هایی، هنوز نمی توان در قیاس با ایالات متحده و یا اتحاد شوروی در دوره جنگ سرد، از چین به عنوان یک ابرقدرت جهانی یاد کرد. می توان این ایده را با بیان شواهد و نمونه های متعددی اثبات کرد. از جمله این موانع و مشکلات می توان به مسائل جامعه داخلی چین؛ مثل فقر گسترده در چین، نقض فاحش حقوق بشر، فساد اداری و سیاسی، مشکلات ناشی از آلودگی محیط زیست اشاره داشت. از سوی دیگر، از لحاظ منطقه ای و بین المللی گفته می شود که چین قادر به حل بسیاری از منازعات پیرامون خود نیست، این کشور نقش محوری در دستورکارهای جهانی ندارد، در نهادهای بین المللی کشور چین عمدتاً وضعیت همراهی یا دنباله روی با غرب یا حداکثر موضعی بی طرفانه یا خنثی را در مدیریت بحران های بین المللی اتخاذ می کند و کمتر دیده شده است که این کشور فعالانه طراح الگوهای مدیریت امنیت جهانی باشد.