هدف از این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر گرایش به فرزندآوری در شهر اندیمشک می باشد. دیدگاه های نوگرایی، بوردیو و گیدنز به عنوان چارچوب نظری انتخاب شدند. روش تحقیق، پیمایشی و واحد تحلیل زنان متاهل کمتر از 35 سال و سطح تحلیل، خرد است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده است و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 240 نفر می باشد. ابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه است. روش تجزیه و تحلیل داده ها، ضریب همبستگی اسپیرمن، پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره و از نرم افزار SPSS استفاده شده است. از اعتبار صوری جهت سنجش اعتبار (روایی) استفاده شد و ضریب آلفای کرونباخ (اعتماد یا پایایی) سبک زندگی و گرایش به فرزندآوری به ترتیب برابر با 0.711 و 0.714 است. نتایج این تحقیق نشان داد که بین ترجیح جنسی و گرایش به فرزندآوری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین پیروی از سنت ها، میزان تحصیلات، سبک زندگی و پایگاه اقتصادی اجتماعی با گرایش به فرزندآوری زنان رابطه منفی و معناداری وجود دارد. اما بین م و لفه های سبک زندگی (اوقات فراغت، مصرف کالای فرهنگی و مدیریت بدن) با گرایش به فرزندآوری زنان رابطه معناداری وجود ندارد. تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که 17.3 درصد از تغییرات میزان گرایش به فرزندآوری زنان به متغیرهای مستقل (سبک زندگی، پایگاه اقتصادی اجتماعی، ترجیح جنسی و پیروی از سنت ها) مربوط می شود و متغیرهای ترجیح جنسی و پیروی از سنت ها تاثیر بیشتری در میزان فرزندآوری دارند.