در این مقاله، آثار شاعران کلاسیک امروز، از نظر «نوآوریهای زبانی» بررسی میشود. چارچوب نظری این پژوهش، نظریه آشنائی زدائیِ «صورتگرایان روس» با استفاده از الگوی هنجارگریزی زبانیِ «میک شورت» (1996) است. هدف این مقاله، این است که مشخص کند چه گونه هائی از نوآوری زبانی در شعر کلاسیک امروز رواج دارد و کدامیک از این گونه ها، ارزش ادبی دارند و سهم آنها در ادبی شدن کلام چقدر است. نمونه های تحلیل شده نشان میدهد، 45 گونه نوآوری زبانی در هفت سطح، در شعر کلاسیک امروز رایج است از جمله، گونه هائی از نوآوری شناسائی گردید که پیش از این، در هیچ پژوهشی به آنها اشاره نشده است. همچنین ارزش بلاغی آنها را باید به صورت «پیوستاری» مشخص کرد که بر اساس آن، هنجارگریزی نوشتاری، کمترین سهم و هنجارگریزی گفتمانی، بیشترین سهم را در ادبی شدن کلام برعهده دارد.