بر اساس مفروضه های ساخت شکنانه تبارشناسی، تحول مفاهیم نه تنها حاصل پیشرفت علم و دانش در حوزه های معرفت بشری همچون روان شناسی و علوم اجتماعی نیست بلکه بیانگر آن است که چنین تحولی حاصل حوادث تاریخی و وقایع خردی است که در میانه این تحول رخ داده است. بر مبنای چنین پیش فرضی مساله اصلی این پژوهش تبیین حوادث، تحولات و فرایندهای شکل دهنده به مفهوم دانش آموز نخبه و ساختار شکنی از این مفهوم در راستای تبیین امکان های حاشیه رانده شده در زندگی دانش آموزان در نظام آموزشی ایران معاصر است. بر اساس مطالعه تاریخ تربیت نخبگی در ایران به روش نقد تبارشناسانه نتایج حاصل بیانگر آن بود که مهم ترین صورتبندی های گفتمانی در این دوران، طرح سمپاد و طرح شهاب در تاریخ تربیت نخبگی در ایران معاصر است. . در این میان مهم ترین این عوامل، شکست ساختار هوش در دانش و ورود مفاهیم اجتماعی به تربیت نخبگی است به طوریکه به راحتی می توان تنوع در عرصه های اجتماعی و شمول ابعاد مختلف تیز هوشی را در صورت بندی اخیر از آن یعنی طرح شهاب مشاهده نمود. اما آنچه از نظر تبار شناسی دارای اهمیت است تحلیل تبار بر حسب عوامل غیر گفتمانی است. از جمله مهم ترین این عوامل بر حسب مطالعه رویدادها و حوادث می توان به فرار مغزها تغییر مفاهیم اقتصادی، نمای نا متناسب در پراکندگی جمعیتی آموزش های خاص تیز هوشان اشاره کرد.