در حال حاضر نیمی از افراد هر جامعه را زنان تشکیل می دهند و حضور و مشارکت آنان در عرصه های مختلف اجتماعی تابعی از فرهنگ و باورهای عمومی جوامع می باشد. امروزه در عرصه نظر و یا تئوری همواره بر حضور فعال زنان در عرصه های مختلف جامعه و نیز در فرایند توسعه تاکید می شود، اما در عمل اوضاع بر منوال دیگری پیش می رود. عدم رشد زنان در محیط های کاری و این موضوع که زنان در ساختارهای اداری و سازمانی کمتر به مناصب بالاتر می رسند و نردبان قدرت و ارتقا در پله های بالایی تنها مردان را در بر می گیرد، جز آن قوانین نانوشته ای است که پر رنگ تر و قوی تر از قوانین حاکم عمل می کند و علی رغم بهبودهایی که در سال های اخیر در این موضوع به وجود آمده است، گویی به صورت یک فرهنگ درآمده است و چه بسیار زنانی که با داشتن لیاقت، مهارت، تحصیلات و تجربه در روابط بوروکراتیک، غربال می شوند و گویی همواره سقفی شیشه ای در سازمان ها برای زنان وجود دارد که مانع از ارتقا آنها در سازمان ها می شود. این سقف شیشه ای را می توان به درستی همان عوامل فرهنگی دانست که گرچه طور ملموس دیده نمی شوند، اما حضور موثرش انکار ناشدنی است. با توجه به این موضوع و رشد فزاینده تمایل زنان به اشتغال و رشد تحصیلات و مهارت های انسانی، ذهنی و فنی آنها و رشد و تقویت جامعه زنان، و نیز گرایش به قرار گرفتن در موقعیت های برابر مردان، شناسایی، تحلیل و بررسی این موانع فرهنگی که همه ریشه در ذهن و برنامه ریزی ذهنی دارند ضروری است. در این تحقیق بر آنیم تا به بررسی برخی از این عوامل فرهنگی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب بپردازیم.