در کلانشهری چون تهران به دلیل وجود گروه های شهری مختلف، منبعث از قومیت های گوناگون، پدیده تضاد فرهنگی در انواع نهادهای اجتماعی به چشم می خورد. نهاد خانواده به عنوان مهمترین رکن جامعه علاوه بر آسیب پذیری از این تضادها و تعارضات هنجاری، از درون نیز به دلیل نبود تقسیم کار سازمان یافته و عدم پذیرش نقش ها و برخی دیگر از عوامل در معرض فروپاشی و گسست شدید قرار گرفته است. با این شرایط به علت عدم تطابق در فرهنگ ها در سطح کلان و نبود وفاق هنجاری در درون خانواده برای دستیابی به اهداف مشخص، ابزارهایی متفاوت و گاهاً نامشروع توسط اعضا انتخاب می شوند. از این منظر مهمترین نمود چنین وضعیتی رواج محرومیت، بدبینی، بی اعتمادی و ناخشنودی، از عناصر اصلی شکل دهنده آنومی می باشد. هر نهاد و جامعه ای که دچار وضعیت آنومیک شود خواه ناخواه عناصر پیونددهنده آنها دچار سستی و ازهم پاشیدگی شده و زمینه بروز آسیب های اجتماعی فراهم می گردد. باتوجه به اینکه موضوع پیرامون بررسی آنومی در میان خانواده های شهر تهران می باشد، براین مبنا هدف بررسی نحوه شکل گیری آنومی در خانواده و نیز شناخت پیامدهای این آسیب بر خانواده و نیز جامعه می باشد. همچنین سوال اساسی اینگونه مطرح می گردد که چه عواملی باعث بوجود آمدن آنومی در نهاد خانواده گردیده و سپس آنومی حادث شده چه تأثیری روی بافت و خانواده شهری گذاشته است. در این تحقیق هم از روش مشاهده میدانی و هم از روش پیمایش بهره جسته ایم. جامعه آماری این پژوهش شامل خانوارهای ساکن در گتوهای قومیتی شهر تهران هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای مورد پرسش قرار گرفته اند؛ همچنین از طریق مشاهده میدانی مدل کارتوگرافی آنها مشخص گردیده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد آنومی در بین خانواده ها براثر برخوردها و تضادهای فرهنگی جامعه چندقومیتی و نبود وفاق هنجاری در درون خانواده ها بوجود آمده است.