چکیده فارسی:
یکی از مسائل مهم و معتنابه در مباحث فقهی ما نقش تعدد جرم و تکرار آن در تغییر و تشدید مجازات ها می باشد، که نه به طور مستقل و عام، بلکه در تک تک برخی از حدود بدان توجه شده، ولی در متون حقوقی جدید به طور مستقل و در مباحث عام حقوق جزاء، در قالب عوامل مشدده مطرح گردیده است. عموم فقها این بحث را در مورد هر یک از حدود به طور جداگانه آورده اند، هرچند که برخی قائل به نقش مشابه تأثیر تکرار در نحوه مجازات برخی از حدود شده اند. موضوع اصلی مورد بحث در این مقاله بررسی نقش تکرار اعمال مستوجب حد در تبدیل «حد» تعیین شده به مجازات «مرگ» می باشد که عموم فقها با تفاوت هایی، قائل به آن شده اند و همان گونه که می دانیم واکاوی سیر تحولات نگاه به این موضوع در آرای فقهای متقدم تا زمان معاصر و درنهایت تطبیق آرای فقهای متقدم و متأخر با آرای یکی از فقهای نواندیش سده یازده هجری یعنی ملامحسن فیض کاشانی در مفاتیح الشرایع، می تواند روشنگر دیدگاه ویژه و دقیق موجود در تاریخ فقه شیعه و سیر تطورات آن باشد که به خاطر اهمیت آن تبدیل به یک موضوع مهم و مستقل در حقوق معاصر گردیده است، مخصوصاً آن که درنهایت مشخص می شود که نگاه ایشان با لحاظ تک تک موارد حدود به آرای برخی از فقهای معاصر نظیر آیت اللّه خویی و با لحاظ نگاه کلی به حدود (البته با استثناء کردن زنا) به آخرین تحولات حقوق جزای وضعی نزدیک می باشد.
چکیده عربی: تأثیر تعدد الجرم و تکراره فی تغییر العقوبه و تشدیده هو أحد من القضایا الهامه فی الفقه الامامیه؛ الذی لایهتم به مستقلاً و لا بشکل عام، بل فی کل واحد من الحدود بعیداً عن سائرها ولکن قد أثیرت فی النصوص القانونیه الحدیثه بشکل مستقل و فی الموضوعات العامه للقانون العقوبات تحت عنوان «العوامل المشدده». جمهور الفقهاء قد طرحت هذه القضیه فی کل واحد من الحدود علی حده؛ علیرغم من أن بعضهم یعتقدون بدور مماثل لتأثیر التکرار فی طریقه معاقبه بعض الحدود. الموضوع الرئیسی لهذه المقاله هو دراسه عن دور تکرار العمل الذی له حد مفروض علی تحویل الحد المعین لعقوبه الإعدام؛ التی تصرح إلیه عموم الفقهاء بشکل مختلف و کما نعلم الفحص عن تطور هذه القضیه فی آراء الفقهاء المبکرین حتی الفتره المعاصره و فی الآخر مقارنه آرائهم مع آراء أحد الفقهاء المجدد للقرن الحادی عشر، أی ملامحسن فیض کاشانی فی مفاتیح الشرائع، یمکن أن یوضح وجهه النظر المحدده و الدقیقه لتاریخ الفقه الشیعی و مساره التنموی؛ التی بسبب أهمیتها صارت قضیه مهمه و مستقله فی قانون المعاصر، خاصه بأن فی النهایه تبین أن نظره الفیض قریبه إلی آراء بعض المعاصرین مثل آیه الله خوئی من حیث کل واحد من الحدود و قریبه إلی التطورات الحدیثه فی قانون العقوبات من حیث نظره عامه إلی الحدود کلها باستثناء الزنا.