سه محور مهم قالب شهرهای اسلامی محل سکونت، فضای عبادی و محل تجارت است. در راستای تاکید بر اهمیت یکی از این محورهای اصلی، مسجد به عنوان یکی از ماندگارترین آثار معماری انتخاب شده است. از لحاظ تاریخی، در دوره ی صفوی بالاخص اصفهان بهترین مساجد ساخته شده است که مسجد حکیم به عنوان یکی از بهترین نمونه ها به حساب می آید؛ هم عصر با آن، در دولت عثمانی نیز مساجد مهمی چون سلطان احمد در استانبول ساخته شده است که به نظر می رسد مفاهیم پنهانی در معماری این دو بنا وجود دارد. با توجه به وجود مراوداتی بین دو کشور در این دو دوره، برای یافتن این مفاهیم و ارتباط بین این دو بنا از لحاظ کاربست مفاهیم آرکی تایپی به مقایسه ی تطبیقی پرداخته شده است. با توجه به گسترده بودن بحث کهن الگو، برای بررسی دقیق تر کهن الگوی خویشتن انتخاب شده است. با توجه به تاریخی-تحلیلی بودن پژوهش و مقایسه ی تطبیقی در نمونه های مورد مطالعه، به شکل کیفی به جمع بندی پرداخته شده است. در این راستا پرسش های تحقیق به این شکل معرفی می شوند: 1-مهمترین مصداق های کهن الگوی خویشتن در ارتباطات مساجد حکیم اصفهان و سلطان احمد استانبول از لحاظ تاریخی چگونه است؟ 2-تفاوت ها و شباهت های این دو بنا از لحاظ کاربست مفاهیم کهن الگوی خویشتن چگونه است؟ به دلیل شناسا بودن فرم کهن الگوی خویشتن در ناخودآگاه جمعی مردمان دوره های صفوی و عثمانی و رجوع به دوره های قبل از اسلام در ساخت بناهای مذهبی شهری چون مسجد، کهن الگوی خویشتن دیده می شود. در حیاط مسجد حکیم به شکل پررنگ تری به این کهن الگو پرداخته شده است ولی با بررسی در ارکان فضایی مهم دیگر همچون گنبدخانه، علی رغم تفاوت های ظاهری و زمینه ای الگوهای شکل گیری مساجد، شباهت های بسیاری وجود دارد که نشان از تفکرات مشابه در مردمان دو شهر است.