در باب نشانه های زیبایی شناختی پیکرین خوبرویان به طور کلی در ادب پارسی و به ویژه شعر دری بسیار می توان گفت. مایه شگفتی است که با همه گستردگی مطلب در ادبیات و تاریخ ما، تاکنون نوشته مستقلی در این باب فراهم نیامده است. حال آنکه سراسر تاریخ ادب پارسی سخن از حسن و جمال و ستایش زیبایی است. آنچه که گویی آغاز نداشته و البته نپذیرد انجام. نیاکان ما این موضوع را تحت عنوان علم الجمال پی گرفته اند.در این مقاله ابتدا مطالعات زیبایی شناسی در میان قدما و سپس معاصرین بررسی می شود. آنگاه تلاش خواهد شد که حلقه های مفقوده زیبایی در فرهنگ ایرانیان پیش از اسلام و ادب عرب بازیافته شود. سپس نشانه های زیبایی اساسا «پیکرین» معشوق ادب پارسی و سیر تغییر و تحول این نشانه ها را بررسی خواهد شد. در این مقاله نگارنده تنها با ذکر نمونه هایی چند از زیبایی پیکرین معشوق، در پی یافتن نشانه های محسوس بوده است. تحلیل گسترده، نقد تحلیلی و روابط بینامتنی (intertextuality relationships) نمونه ها، نیز بررسی نشانه های غیر پیکرین زیبایی که در ادب پارسی از آن به «آن» تعبیر رفته است، مجالی دیگر می طلبد.