علوم پزشکی رازی
سال:1400 | دوره:28 | شماره:5 |تعداد مقالات:15

زمینه و هدف: رضایت جنسی به منزله یکی از نیازهای فیزیولوژیکی است که موجب سلامتی انسان می شود و بررسی رضایت جنسی و فشار جسمی و روانی و برطرف کردن اختلال رضایت از دغدغه های اصلی پژوهشگران این حوزه می باشد، با آن که مسیله تعهد از منابع مهم در زندگی زناشویی است، به واسطه هوش معنوی می توان توانایی لازم برای سطح مطلوب رضایت جنسی را بدست آورد، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی سطوح رضایت جنسی و سازگاری زناشویی براساس متغیرهای هوش معنوی و تعهد زناشویی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه است. روش کار: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه ی اجرا از نوع توصیفی است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه زوجین شهر کرمانشاه می باشد که تعداد صد زوج یعنی دویست نفر(صد زن و صد مرد) به عنوان حجم نمونه به صورت روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه های رضایت جنسی لارسون و همکاران (1998)، سازگاری زناشویی اسپاینر (1976)، هوش معنوی کینگ (2008)، و پرسش نامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل از نرم افزار آماری SPSS با کمک روش های آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیرهای رضایت جنسی با هوش معنوی (01/0≥, P؛ 488/0=R)، رضایت جنسی با سازگاری زناشویی (01/0≥, P؛ 476/0=R) و رضایت جنسی با تعهد زناشویی (01/0≥, P؛ 516/0=R)، و بین متغیرهای سازگاری زناشویی با هوش معنوی (01/0≥, P؛ 639/0=R) و سازگاری زناشویی با تعهد زناشویی (01/0≥, P؛ 092/0=R) همبستگی به ترتیب مثبت و معناداری وجود دارد. به علاوه بین متغیر هوش معنوی با تعهد زناشویی (05/0≥, P؛ 204/0=R) همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که هوش معنوی و تعهد زناشویی قادر به پیش بینی رضایت جنسی و سازگاری زناشویی هستند و 268/0 درصد و 270/0 درصد به ترتیب واریانس رضایت جنسی و سازگاری زناشویی توسط متغیرهای یاد شده تبیین می شود. نتیجه گیری: بنابراین برای افزایش رضایت جنسی و سازگاری زناشویی باید به مولفه های هوش معنوی و تعهد زناشویی به عنوان دو عامل تاثیرگذار و مهم توجه شود.

زمینه و هدف: محدودیت در رژیم غذایی و فعالیت بدنی به عنوان یک اولویت برای درمان بیماران سندرم تخمودان پلی کیستیک از سوی متخصصین توصیه می شود. هدف از انجام تحقیق حاضر تبیین تاثیر 12 هفته تمرین تاباتا در آب بر مقاومت به انسولین، آپولیپوپروتیین A و آپولیپوپروتیین B در زنان چاق مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک بود. روش کار: بدین منظور از بین زنان چاق مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک شهر اصفهان 30 نفر داوطلبانه انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه 15 نفره (متفورمین+تمرین تاباتا) و گروه (متفورمین) تقسیم شدند. پس از 12 ساعت ناشتایی و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین خونگیری انجام شد. در ادامه گروه تجربی برنامه تمرینات تاباتا در آب را به مدت 12 هفته، 3 جلسه در هفته به مدت 40 دقیقه متشکل از دوره های 4 دقیقه ای (20 ثانیه فعالیت و 10 ثانیه استراحت) انجام دادند. جهت تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها از آزمون های شپیرو ویلک، تحلیل واریانس دو طرفه و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تمرین باعث کاهش معنی دار مقاومت به انسولین در گروه تمرین (0001/0P=) شد. اما تمرین بر آپولیپوپروتیین A و آپولیپوپروتیین B در زنان چاق مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک تاثیر معنی داری نداشت. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر معنی دار تمرینات تاباتا در آب بر مقاومت به انسولین و عدم تاثیر معنی دار بر آپولیپوپروتیین A و آپولیپوپروتیین B، به نظر می رسد درک مزایای تمرینات منظم تاباتا در زنان چاق مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک نیاز به مطالعات بیشتری دارد.

زمینه و هدف: حاملگی مولر به عنوان یکی از بیماریهای حاملگی بیماری ترفوبلاستیک بارداری (GTD) است که از جفت پدیدار می شود و عنوان یکی از گروه های بیماری طبقه بندی می شود. مول های هیداتی فرم، 1 در هر 1500 تا 2000 بارداری در ایالات متحده تشخیص داده می شوند. به نظر می رسد تغییرات زیادی در توسعه مول وجود دارد و فراوانی آن در شرق آسیا از کشورهای غربی بیشتر است. مول به دو نوع کامل و ناقص تقسیم می شود. هدف ما مقایسه کلینیکی حاملگی کامل مولر و بارداری ناقص مولر در بیمارستان آموزشی امام رضا (ع) در سال های 1385-1397 است. روش کار: در طی یک دوره ده ساله 289 بیمار که از نظر بالینی بارداری مولار داشتند به بیمارستان آموزشی امام رضا (ع) کرمانشاه مراجعه کرده بودند. نتایج این مطالعه بر اساس سونوگرافی، معاینه جسمی، گزارش پاتولوژی و آزمایش انجام شده از بیمار است. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام شد. آزمونT، مجذور کای، آزمون ویلکاکسون. ارزش P کمتر از 05/0 از سطح معنی دار آماری معنی دار در نظر گرفته شد. یافته ها: در این مطالعه، بیشتر مادران باردار مولر در گروه سنی 25-45 سال قرار داشتند، زیرا در این سن قدرت باروری زیاد است و پس از آن محدوده سنی 15-24 در رتبه دوم قرار دارد. از طرف دیگر، مول جزیی با بالاترین فراوانی در سن 15-24 سال بود. در مطالعه حاضر، 114 زن باردار (1/48 درصد)Nullipar بودند و 123 نفر (9/51 درصد) Multipar بودند. اندازه رحم در حاملگی کامل مول بزرگ تر از مول جزیی بود. در این مطالعه فقط اندازه رحم از نظر آماری ارتباط معنی داری با حاملگی مولر داشت (017/0P = ) و بین سایر متغیرها در مطالعه ما و بارداری مولر رابطه معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معنی دار اندازه رحم و اهمیت آن، باید در مطالعات بعدی به عنوان یک شاخص مهم مورد توجه قرار گیرد.

زمینه و هدف: ابعاد مهم سلامتی یکی از شاخص های مهم در کشورهای پیشرفته می باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی عوامل موثر بر همخوانی زنجیره تامین با مسایل روان شناختی و سلامت بود. روش کار: برای انجام تحقیق توصیفی، کاربردی و پیمایشی حاضر از بین مدیران ارشد شرکت های وابسته به صنایع لبنی با توجه به جدول حجم نمونه مورگان، تعداد 162 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. بعد از توزیع و جمع آوری پرسشنامه محقق ساخته شامل 25 سوال و 4 عامل دانشی (7 سوال)، مدیریتی (8 سوال)، مالی (4 سوال) و فنی (6 سوال) که روایی صوری و سازه آن مورد تایید قرار گرفته بود تعداد 131 پرسشنامه با استفاده از از روش معادلات ساختاری استفاده گردید. کلیه روند تجزیه و تحلیل داده های پژوهش حاضر در نرم افزارهای SPSS و PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که 4 عامل (دانشی، مدیریتی، فنی و مالی) بر همخوانی زنجیره تامین با مسایل روان شناختی و سلامت تاثیر دارد. همچنین مشخص شد که در میان این عوامل، عوامل مدیریتی بیشترین نقش را بر همخوانی زنجیره تامین با مسایل روان شناختی و سلامت داشتند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر تایید کننده نقش دانشی، مدیریتی، فنی و مالی بر همخوانی زنجیره تامین با مسایل روان شناختی و سلامت می باشد.

زمینه و هدف: ادراک، انگیزش، نگرش های شغلی و. . . از جمله مواردی هستند که به بررسی ریشه بسیاری از رفتارهای آدمی در محیط کار می پردازند. هدف از انجام پژوهش حاضر مدل سازی رفتار شهروندی سازمانی براساس هوش اخلاقی: نقش میانجی رهبری اصیل، سلامت روان و اعتماد سازمانی در کارکنان آموزش و پرورش سه استان گلستان، مازندران و گیلان بود. روش کار: برای انجام پژوهش کاربردی-توسعه ای حاضر محقق پس از جلب رضایت مسولین از بین جامعه آماری شامل مدیران، معاونین و کارکنان ادارات آموزش و پرورش در سه استان گلستان، مازندران و گیلان تعداد 344 نفر را بطور تصادفی به عنوان نمونه انتحاب کرد. سپس پرسشنامه های لنیک و کیل (Lennick & Kiel) (2005)، پودساکف (Podsakoff) و همکاران (2000)، والومبوا (Walumbwa) و همکاران (2008)، GHQ و الونن (Ellonen) و همکاران (2008) را به ترتیب برای سنجش هوش اخلاقی، رهبری اصیل، رفتار شهروندی سازمانی، سلامت روان و اعتماد سازمانی بین افراد نمونه توزیع و جمع آوری کرد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد بین هوش اخلاقی و رهبری اصیل، سلامت روان و اعتماد سازمانی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین بین هوش اخلاقی، رهبری اصیل، سلامت روان و اعتماد سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط بین مولفه های تحقیق و اهمیت این مولفه ها در راندمان کاری کارکنان پیشنهاد می شود مسولین با استفاده از روش های مناسب و بالا بردن مسطح متغیرهای تحقیق در جهت پیشبرد اهداف آموزش و پرورش برنامه ریزی کنند.

زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای صرع و استفاده از والپروات سدیم به عنوان داروی ضد صرع که به طور گسترده در این بیماران تجویز می شود، شناخت دقیق عوارض جانبی آن و تاثیرات آن بر سطح لیپیدهای سرم، آنزیم های کبد، اسید اوریک و آزمایشات عملکرد تیرویید، به خصوص در مواردی که نیاز به درمان طولانی مدت دارند ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیرات والپروات سدیم بر وزن، شاخص توده بدن (BMI)، ویتامین D3، انسولین خون، سطح اسید اوریک و لیپیدهای سرم در کودکان مبتلا به صرع تازه تشخیص داده شده بود. روش کار: این مطالعه آینده نگر بر روی 30 کودک 3 تا 8 ساله انجام شد که از صرع تازه تشخیص داده شده رنج می بردند و والپروات سدیم را به عنوان مونوتراپی دریافت می کردند. داده ها شامل اطلاعات دموگرافیک (سن، جنس، قد، وزن و دور کمر و اندازه مفصل ران) و همچنین مشخصات بالینی مانند آنزیم های کبدی، سطح لیپیدهای سرم است. آزمایش تیرویید، قند خون ناشتا، سطح اسید اوریک و سطح انسولین خون کودکان قبل و شش ماه پس از مصرف سدیم والپروات، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: میانگین وزن کودکان قبل و شش ماه پس از شروع درمان با والپروات سدیم به ترتیب 99/2 ±,54/18 و 93/3 ±,13/21 (کیلوگرم) بود. این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (005/0 = P). همچنین، میانگین وزن باscore Z در کودکان قبل و بعد از مصرف والپروات سدیم به ترتیب 293/2-و 497/2-بود که از نظر آماری نیز معنی دار بود. علاوه بر افزایش وزن، بعد از مصرف والپروات دور شکم و باسن نیز افزایش قابل توجهی مشاهده شد، در حالی که افزایش میانگین BMI قبل و بعد از تجویز والپروات از نظر آماری معنی دار نبود (114/0 = P). همچنین، والپروات سدیم به طور قابل توجهی سطح ALT را افزایش داد (046/0 = P). این در حالی است که والپروات سدیم هیچ تاثیری بر سایر آزمایش های عملکرد کبد (AST)، هورمون های تیرویید (TSH، T4)، قند خون ناشتا (FBS)، سطح اسید اوریک، 25 OH Vit-D3 و سطح انسولین خون کودکان نداشت (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه، والپروات سدیم داروی مناسبی برای کودکان 3 تا 8 سال است اما مصرف این دارو احتمال چاقی را در کودکان افزایش می دهد. با توجه به افزایش قابل توجه آنزیم ALT در این مطالعه، توصیه می شود آنزیم های کبد قبل، یک و شش ماه پس از شروع درمان بررسی شوند زیرا می تواند از عوارض جانبی دایمی برگشت ناپذیر این دارو جلوگیری کند.

زمینه و هدف: انسان مخلوقی پیچیده است که بعدهای مختلف شناختی، اجتماعی، عاطفی و معنوی را شامل می گردد. جدیدترین بعد سلامت که سبب تقویت کارکرد روانی و سازگاری فرد می شود، سلامت معنوی می باشد. البته یکی از عوامل پایه تامین سلامت معنوی افراد، تاب آوری است که این ظرفیت برای حرفه پرستاری ضروری بشمار می آید. زیرا یکی از مسئولیت های پرستاران حفظ عملکرد در شرایط استرس زا می باشد که این امر جز با تاب آوری مطلوب پرستار، میسر نخواهد بود. لذا این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر بر سلامت معنوی پرستاران انجام شد. روش کار: این پژوهش به صورت مروری مفهومی طراحی گردید. در مطالعه حاضر، مطالعات فارسی در پایگاه های اطلاعاتی فارسی زبان مانند Noormags، Elmnet، Magiran، Sid با کلید واژه های سلامت مذهبی، پرستار، از سال 1389-1399جستجو شد. برای جستجوی مطالعات انگلیسی به زبان انگلیسی از کلید واژه nurses و spirtual well-being در پایگاه داده های Google Scholar و Pubmed در بین سال 2010-2020 استفاده گردید. این واژه ها اغلب به صورت جداگانه و در مواردی هم به صورت ترکیب دو واژه با هم استفاده شد. تعداد مقالات مورد بررسی، پس از حذف مقالات تکراری، 23 مطالعه بود. یافته ها: بررسی مطالعات نشان داد میزان سلامت معنوی پرستاران در حد متوسط است. عوامل مرتبط با سلامت معنوی شامل جنس، استرس شغلی، افسردگی، هوش معنوی، کیفیت زندگی، رضایت شغلی، مهارت اجتماعی، قاطعیت، خویشتن داری، دیسترس اخلاقی، سلامت عمومی، تاب آوری، اضطراب، شادکامی، راهبرد مساله مدار می باشد. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که پایین بودن سلامت معنوی در پرستاران، سبب زیان به بیمار می شود؛ این امر به ویژه در شرایط استمرار پاندمی کوید 19 بغرنج تر می شود. بنابراین لازم است برنامه های آموزشی مناسبی برای ارتقای سلامت معنوی پرستاران و رفع موانع انجام مراقبت های معنوی در نظر گرفته شود تا پرستاران بتوانند خدمات بهتری به بیماران و خانواده ی آنان عرضه کنند و خودشان نیز با دسترسی سطح سلامت معنوی مطلوب، از سطح تاب آوری بیستر بهره مند گردند.

زمینه و هدف: رفتارهای اخلاقی به عنوان یکی از ارزش های مهم می بایستی مورد توجه جدی تمامی گروه ها قرار گیرد. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی نقش ویژگی های شخصیتی و بهزیستی روان شناختی بر رفتار اخلاقی افراد بود. روش کار: تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی بود که به صورت میدانی انجام شد. جامعه آماری تحقیق حاضر را مصرف کنندگان صنایع مواد غذایی در استان گلستان تشکیل دادند که با توجه به عدم وجود اطلاعات کامل در مورد آمار آن ها با استفاده از فرمول آماری کوکران و جدول کرجسی و مورگان، تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های رفتارهای اخلاقی لویزر (2013) شامل 15 سوال، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1980) شامل 18 سوال و شش بعد و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی مک کری و کاستا (1985) شامل 60 سوال بود. نهایتا از روش معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی (SEM-PLS) جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بهزیستی روان شناختی بر رفتار اخلاقی تاثیری به میزان 627/0 ویژگی های شخصیتی بر رفتار اخلاقی تاثیری به میزان 394/0 دارد. همچنین مشخص شد که مدل تحقیق از برازش مناسبی برخوردار می باشد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مشخص می شود ویژگی های شخصیتی و بهزیستی روان شناختی نقش با اهمیتی بر رفتار اخلاقی دارند که لازم است به این متغیرها به صورت جدی و با برنامه ریزی مناسب توجه شود.

مقدمه و هدف: چاقی حتی در صورت عدم وجود بیماریهای قلبی، با اختلال عملکرد متابولیسم میوکارد مرتبط است. مداخلات رژیم غذایی و سبک زندگی می توانند به طور قابل توجهی خطرات بیماری های مزمن متابولیک را کاهش دهند. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی و مکمل سیر بر بیان شاخص های متابولیک بافت قلب در موش های چاق بود. روش کار: در این مطالعه تجربی، 25 سر رت نر (5 سر رت سالم بالغ و 20 سر رت نر بالغ چاق نژاد ویستار) به طور تصادفی در پنج گروه کنترل (سالم)، چاق، چاق-سیر، چاق-تمرین هوازی و چاق-سیر-تمرین هوازی قرار گرفتند. تمرین هوازی روی تردمیل، 5 روز در هفته به مدت هشت هفته اجرا شد. پس از بیهوشی، کالبد شکافی انجام و بافت قلب برداشته شد. بیان ژن های PI3K و PTEN در بافت قلب یه روش Real Time PCR اندازه گیری شد. داده ها به روش t همبسته، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری P<0. 05 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان دادmRNA PI3K بافت قلب در گروه های چاق-سیر، چاق-تمرین و چاق-تمرین-سیر نسبت به گروه کنترل چاق به طور معنی داری بیشتر بود (001/0=P). همچنین mRNA PTENبافت قلب در گروه های چاق-سیر، چاق-تمرین و چاق-تمرین-سیر نسبت به گروه کنترل چاق به طور معنی داری کمتر بود (001/0=P). نتیجه گیری: به نظر می رسد مداخله تمرین هوازی و مکمل سیر می تواند به بهبود بیان ژن شاخص های متابولیک بافت قلب در چاقی کمک کند.

زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیر الکلی شایع ترین بیماری کبدی در دنیا است. عوامل ژنتیکی، پیدایش و توسعه بیماری را تحت تاثیر قرار می دهد. مطالعه حاضر به منظور بررسی تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (هوازی، مقاومتی) بر میزان هموسیستیین سرم سه ژنوتیپ (TT، CT، CC) پلی مورفیسم C677T ژن متیلن تترا هیدروفولات ردوکتازMTHFR بود. روش کار: در این پژوهش نیمه تجربی میزان هموسیستیین سرم60 بیمار مرد چاق 30 تا 40 ساله با BMI بین k/m230 الی 35 مبتلا به کبد چرب غیرالکلی گرید 1 در شش گروه (سه گروه تجربی و سه گروه کنترل) قبل و پس از 8 هفته تمرین ترکیبی تحت بررسی قرارگرفتند. تمرین ترکیبی به صورت ترکیب تمرینات هوازی و مقاومتی در سه روز غیر متوالی به طوری که در نیمه ابتدای هر جلسه تمرینات هوازی و در نیمه دوم تمرین مقاومتی اجرا شد. تمرینات هوازی با شدت 65 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره در جلسه اول و شدت 75 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره در جلسه آخر و نیز تمرینات مقاومتی بر مبنای غیرخطی با تاکید بر استقامت و آمادگی عمومی به وسیله کرامر و فلک با شدت تمرین 45 درصد در جلسه اول و 60 درصد در جلسه آخر انجام گردید. به منظور مقایسه گروه ها ازروش آماری تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و در صورت وجود تفاوت بین گروه ها به منظور انجام مقایسه های جفتی از آزمون تعقیبی LSD استفاده و میزان خطا (05/0˂, α, ) درنظرگرفته و با استفاده از نرم افزارSPSS19 تجزیه و تحلیل داده ها انجام شد. یافته ها: در پایان 8 هفته نتایج نشان داد که گروه های مختلف تمرینی در شاخص های سطح غلظت هموسیستیین (000/0p=) تفاوت معنی داری را نشان داد. با عنایت به وجود تفاوت بین گروه ها مشخص شد که غلظت هموسیستیین در گروه ژنوتیپ TT نسبت به هر دو گروه ژنوتیپ CT (000/0 = P) و CC (026/0 = P) به کاهش معنی دار منجر شده است، در صورتی که گروه ژنوتیپ CT نسبت به گروه ژنوتیپ CC تفاوت معنی داری مشاهده نشد (815/0 = P). نتایج بعدی برای هر گروه نشان داد که در گروه تمرین TT بین پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت (025/0= P) و همچنین گروه تمرین CT بین پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی داری وجود داشت (041/0p=)، اما در گروه CC تفاوت بین پیش آزمون و پس آزمون معنی دار نیست. نتیجه گیری: بعد از هشت هفته تمرین ترکیبی (هوازی، مقاومتی) میزان هموسیستیین سرم در بیماران کبد چرب کاهش داشته و این تاثیر در ژنوتیپ TT نسبت به دو ژنوتیپ CT و CC کاهش بیشتری را نشان داد. لازم به ذکر است با توجه به یافته های این پژوهش در رابطه با کاهش سطح هموسیستیین سرم متعاقبا احتمال بهبود عملکرد کبد در بیماران کبد چرب غیر الکلی نیز حاصل گردد.

زمینه و هدف: PGC-1α,وERRα,در تعامل با یکدیگر برای رونویسی ژن های درگیر در متابولیسم انرژی عمل می کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی پاسخ این دو فاکتور به تمرینات تناوبی پر شدت (HIIT) و تداومی با شدت متوسط (MIT) در بافت چربی زیر جلدی رت های نرسالم بود. روش کار: در مطالعه تجربی حاضر، تعداد 24 سر رت نر به سه گروه مساوی HIIT، MITو کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرینی (به جز کنترل) به مدت 8 هفته در برنامه های تمرینی شرکت کردند. گروه HIIT در سه هفته پایانی به 4 مرحله دویدن در 4 دقیقه با شدت 90 تا 100 درصد VO2max و 4 مرحله دویدن در 3 دقیقه در 50 تا 60 درصد VO2max و گروه MIT به 37 دقیقه دویدن در 65 درصد VO2max رسیدند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، بافت چربی زیر جلدی برداشته شد. روش RT-PCR برای اندازه گیری بیان ژن ها استفاده شد. تحلیل داده ها با آزمون آنووا یک طرفه و تعقیبی توکی در سطح معنا داری 05/0≥, P انجام شد. یافته ها: در بیان PGC-1α,و ERRα,در پروتکل HIIT در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معنی دار مشاهده گردید (001/0≤,P). بیان PGC-1α,در پروتکل تمرینی MIT در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی دار (001/0≤,P) و در ERRα,عدم معنی داری نشان داد (052/0=P). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که بیانPGC-1α,وERRα,در بافت چربی زیر جلدی فاکتوری تمرین پذیر می باشد. تاثیر تمرینات HIIT به میزان قابل توجهی بیشتر بود.

زمینه و هدف: سیاست های شفاف درباره سلامت روان در هر کشوری اساس ترین و قوی ترین ابزار بخش سلامت روان آن کشور است. هدف از تحقیق حاضر تعیین عوامل موثر بر توسعه بیمه سلامت روان در ایران بود. روش کار: جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه مدیران و کارکنان شاغل در بخش بیمه سلامت، بیمه خدمات درمانی، شرکت های بیمه، حوزه های فعال در زمینه بیمه سلامت و اعضای هییت علمی در رشته روان پزشکی تشکیل دادند. که تعداد 308 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شده و پرسشنامه محقق ساخته بین آن ها توزیع و جمع آوری شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی پنج عامل اساسی شامل عامل اول (ساختاری)؛ عامل دوم (فرهنگ)؛ 18 عامل سوم (کیفیت خدمات)؛ عامل چهارم (فردی) و عامل پنجم (تامین و پشتیبانی) برای توسعه بیمه سلامت روان شناساسی کرد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به مدیران و سیاست گذاران حوزه بیمه پیشنهاد می شود با تدوین راهکارهای مبتنی بر این 5 عامل زمینه توسعه بیمه سلامت روان را فراهم نمایند.

زمینه و هدف: یکی از اولین اقداماتی که در شرایط همه گیری یک بیماری مانند کووید-19 در جامعه صورت می گیرد، انجام بررسی اپیدمیولوژیک است. یکی از مهم ترین مشخصه های کلیدی در ارزیابی و کنترل اپیدمی، شاخص مولد پایه () است که متاثر از عوامل متفاوتی، تغییر می یابد. این مقاله درصدد است تا در مرحله اول یک رابطه تابعی بین شاخص مولد پایه و متغیر دما طراحی نماید، و در دومین مرحله، نشان دهد که پاندمی در یک جامعه را می توان با رویکرد پروفایلی بصورت اثربخشی پایش کرد. روش کار: روش مورد استفاده برای دستیابی به اهداف این تحقیق، تجزیه و تحلیل و پایش پروفایل می باشد. پایش پروفایل در گروه رویکردهای آماری قرار می گیرد. در این تحقیق رابطه تابعی (پروفایل) میان متغیرهای دمای محیط و شاخص مولد پایه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین در این تحقیق، به منظور دستیابی به رابطه تابعی مورد نظر، از روش های تجزیه و تحلیل طراحی آزمایشات نیز استفاده شده است. یافته ها: در این تحقیق، علاوه بر اینکه یک پروفایل برای دو متغیر دمای محیط و شاخص مولد پایه طراحی و معرفی گردید، این تحقیق نشان داد که می توان پاندمی را بر اساس یک رابطه پروفایلی بصورت اثربخش کنترل کرد، و تغییرپذیری ناشی از عوامل غیرطبیعی را از تغییرپذیری ناشی از عوامل تحت کنترل، شناسایی کرد. نتیجه گیری: این مقاله ضمن بررسی مدل پیشنهادی در دو فاز یک و فاز دو، پایش پروفایل پیشنهادی را برای سه بازه زمانی متفاوت در کشور ایران تجزیه و تحلیل حساسیت کرده است. نتایج این تحلیل نشان داد که مدل کنترلی طراحی شده می تواند به خوبی شرایط پاندمی ویروس کووید-19 را با استفاده از رابطه تابعی بین متغیر مستقل دمای محیط و متغیر پاسخ عدد مولد پایه () پایش کند و سیگنال های مناسبی را از خود نشان دهد.

زمینه و هدف: بیماری روانی در یک خانواده می تواند یک"بیماری مخرب و نابودکننده" باشد که خانواده را مختل می کند و فرصت استراحت را از آن می گیرد. روش کار: روش تحلیل داده ها در این مطالعه کیفی بود. در مطالعه کیفی، در طول فرآیند کدگذاری، با بررسی کردن کدگذاری به صورت تکراری به منظور جلوگیری از "رانده شدن به سمت یک حس شخصی از آنچه که کدها معنی می دهد" کدگذاری ادامه می یابد. بعد از کدگذاری مجموعه کامل داده ها، جهت هماهنگی بین رمزگذاری دوباره وارسی می گردند. سپس مشخصات و ابعاد طبقه بندی ها بررسی شده، روابط بین طبقه بندی ها تعیین، الگوها آشکار و طبقه ها در مقابل همه داده ها تست می شوند. در مرحله نهایی از یافته ها و تفسیر آن ها گزارش تهیه و ارایه می گردد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد عملکرد خانواده ها به پنج صورت در آن ها بروز یافته است که عبارتند از: مسیرهای هماهنگ ساز خانواده با تغییرات، مسیرهای امنیت بخشی، ارتباط سازی، مقاوم سازی، باور سازی، مشارکتی خانواده در بحران. یافته های این پژوهش نشان داد که خانواده هایی که دارای یک عضو مبتلا به اختلال قطبی هستند، دارای توانایی و ویژگی انطباقی می باشند. نتیجه گیری: این مطالعه نقش خانواده در رویارویی با اختلال دو قطبی نوجوان را گزارش کرد. قصد این مطالعه درک بهتری از نیازهای والدین در فرایند انطباق پذیری، یافتن ضروری ترین نیازها و اولویت بندی آن ها در برنامه های آموزش خانواده است.

زمینه و هدف: اگرچه هواداری در ورزش قدمتی دیرینه دارد و باشگاه­, های کوچک و بزرگ فوتبال در سراسر جهان گاه تا بیش از یک قرن هوادارن متعصب خود را داشته­, اند، اما شکل­, گیری فرهنگ هواداری پدیده­, ای به نسبت نوظهور است که شناخت کافی از آن وجود ندارد. هدف این پژوهش ارائه مدل توسعه فرهنگ هواداری براساس عوامل روانی-اجتماعی می­, باشد که با روش تحقیق کیفی و با ماهیت اکتشافی-بنیادی انجام گرفت. روش کار: از طریق تکنیک نمونه­, گیری گلوله برفی و براساس مصاحبه­, های عمیق با 23 نفر از نخبگان علمی و اجرایی ورزش داده­, های تحقیق جمع ­, آوری شد و براساس نظریه ی داده­, بنیاد با رویکرد کلاسیک گلیزر، داده­, ها کدگذاری و تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس یافته­, ها، مقوله های به نام های بازنمایی فرهنگ هواداری در فضای مجازی، بازنمایی فرهنگ هواداری در فضای مجازی، بازنمایی فرهنگ هواداری در کانون هواداران، بازنمایی فرهنگ هواداری در رسانه ملی، آموزش گری، بهره گیری از ویژگی های زبان شناختی فرهنگ فوتبال، فعالیت باشگاه ها و عوامل مدیریتی در زمره عوامل اجتماعی و مقوله های احترام گذاشتن به حق هوادار، رعایت موازین و اقدامات کنترلی، سالم سازی محیط ورزشگاه ها، جریان سازی و هدایت هیجانات در زمره عوامل روانی دسته بندی و استخراج شدند. نتیجه گیری: با استفاده از اموزش افراد توسط رسانه های ملی و فضای مجازی و با بهره گیری از روانشناسان و متخصصان امر جهت هدایت و کنترل هیجانات هواداران و رعایت اقدامات کنترلی و مدیریتی و بهره گیری از ویژگی های زبان شناختی می توان فرهنگ هواداران را، توسعه و بهبود بخشید.