در عصر جهانی شدن که نخستین نشانه های افول پارادایم دولت-ملّت سازی پدیدار گردیده، دولت عراق پس از یک دوره منازعات و کشمکش های داخلی، وارد مسیر دولت-ملّت سازی شده است. ورود دیر هنگام این کشور به عرصه ی دولت-ملّت سازی، زمانی رخ داد که سایه ی جهانی شدن با شتابی خیره کننده بر سر قلمروهای سرزمینی سنتی گسترانیده شده، و در پی اشاعه ی امواج دموکراتیزاسیون، نسبی شدن هویّت ها و تضعیف صلح و امنیت بین المللی، بسیاری از مفاهیم سُنّتی علم سیاست از جمله حاکمیّت، دولت، مشروعیّت، مشارکت، امنیت و هویّت، دستخوش دگرگونی های عمیقی شده اند. با این وصف، پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که عراق به عنوان یک کشور پسامنازعه ای در عصر جهانی شدن، چگونه می تواند روند دولت-ملّت ساز ی خود را بازسازی و تکمیل نماید؟ فرضیه ی نوشتار حاضر این است که نخبگان سیاسی عراق از طریق اصلاح و مهندسی نهادهای منطبق با نیازها و شرایط جامعه، ایجاد رابطه ی صلح آمیز میان دولت و جامعه، برگزاری انتخابات نسبیّتی و خودگردانی و گسترش حکومت محلّی، ایجاد یکپارچه ساز ی و همگرایی گروه های ستیزه جو در فرایند آشتی ملّی، می توانند به صلح و ثبات پایدار و ایجاد مشروعیّت در سطح جامعه برسند. نوشتار حاضر می کوشد بر اساس روش پژوهش کیفی و روش تحلیل توصیفی-تبیینی، در دو بخش، نخست از منظری آسیب شناسانه به بررسی تأثیرات فرایند جهانی شدن بر روند دولت-ملّت سازی درون زا در کشورهای در حال توسعه پرداخته، سپس بر پایه ی نظریه ی دموکراسی همزیست گرایانه (توافقی) لیپهارت، به ارائه ی چارچوبی نظری معطوف به راهبرد عملی برای شکل گیری دولت-ملّت ساز ی مطلوب، در عراق، در عصر جهانی شدن بپردازد.