پژوهش در علوم پزشکی
سال:1379 | دوره:5 | شماره:4 |تعداد مقالات:24

یکی از مباحثی که امروزه در نشستها و تجمعات کارکنان حرفه پزشکی مطرح می باشد، مسوولیت و میزان آن در قبال خدمات ارایه شده است. با توجه به سکوت و تنگناهای قانونی در برخی موارد این مساله موجب نگرانی و حتی احتیاط بیش از حد کادر پزشکی در قبال بیمار و اعمال تشخیصی و درمانی گردیده است. به نظر می رسد با کمی کنکاش و ارایه موارد قانونی بتوان در فهم و حتی حل آن کمک نمود. در این مقاله با اشاره به اصطلاحات، این موارد را بررسی می کنیم.

مقدمه. علیرغم آنکه مشاوره تغذیه ای دوران بارداری از وظایف مراقبین بهداشتی است، به نظر می رسد که مطالعۀ مناسبی در رابطه با ارزیابی دانش، نگرش و عملکرد ایشان در این مقوله صورت نگرفته است. مطالعه حاضر با این هدف انجام شده است.روشها. در این پژوهش پیمایشی، به روش مشاهده و تکمیل پرسشنامه و با استفاده از چک لیست و پرسشنامه خود ایفا، دانش، نگرش و عملکرد 75 نفر از کارکنان ارایه دهنده خدمات دوران بارداری شاغل در واحدهای بهداشت مادر و کودک مستقر در مراکز و پایگاههای بهداشتی درمانی شهر شیراز مورد بررسی قرار گرفت.نتایج. دانش واحدهای مورد پژوهش در سطح متوسط (60 درصد)، نگرش ایشان مثبت (98.7 درصد) و عملکرد در سطح ضعیف (90.67 درصد) بود. بین متغیر دانش در مورد مشاوره تغذیه ای دوران بارداری و مدارک تحصیلی کاردان، کارشناس و کارشناس ارشد مامایی و همچنین مطالعه کتب و مجلات به عنوان منبع کسب اطلاعات در مورد تغذیه دوران بارداری ارتباط مستقیم وجود داشت (P<0.05)بحث. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، بسط مداخلات آموزشی برای ارتقای سطح دانش، و شناخت موانع مشاوره تغذیه دوران بارداری و سعی در برطرف نمودن آنها به منظور بهبود مشاوره تغذیه ای دوران بارداری ضروری به نظر می رسد.

مقدمه. آگاهی رابطین بهداشتی با توجه به نقش اساسی آنان در گسترش آموزش بهداشت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مطالعه نقش آموزش به رابطین بهداشتی در سطح آگاهی جامعه زیر پوشش طرح رابطین مورد بررسی قرار گرفته است.روشها. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای از زنان دو منطقه آندمیک سالک دراصفهان، 322 نفر از منطقه هفتون به عنوان گروه مداخله و 239 نفر از منطقه زینبیه به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. توسط پرسشنامه حاوی 26 سوال سطح آگاهی آنان در مورد بیماری سالک سنجیده شد. پس از آموزش رابطین بهداشتی در مورد نحوه پیشگیری از بیماری سالک و با تاکید بر انتقال این آموزش به زنان منطقه هفتون (گروه مداخله) مجددا سطح آگاهی در دو منطقه توسط همان پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. به هر فرد بر اساس تعداد پاسخ صحیح نمره ای داده شد و آگاهی افراد به درجات خوب، متوسط و ضعیف تقسیم گردید.نتایج: دو گروه شاهد و مورد از نظر متغیرهای مخدوش کننده مورد بررسی قرار گرفتند که تفاوت معنی داری بین آنها مشاهده نگردید. بین شغل همسران، سطح تحصیلات زنان و سطح تحصیلات همسران آنها با سطح آگاهی ارتباط وجود داشت (P<0.05). پس از آموزش، میانگین نمره کل در گروه مداخله 0.91 (12.16 درصد) و در گروه شاهد 0.42 (5.72 درصد) افزایش یافت. اختلاف میانگین نمره آگاهی دو گروه قبل و بعد از آموزش پس از حذف اثر آگاهی قبل از آموزش معنی دار نبود (P>0.5). به عبارتی رابطین بهداشتی تاثیر ناچیزی در افزایش آگاهی جمعیت زیر پوشش خود داشتند.بحث: یکی از راههای مؤثر در کاهش شیوع بیماریهای عفونی، آموزش روشهای پیشگیری به افراد ساکن در مناطق آندمیک بیماری می باشد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که سطح آگاهی افراد ساکن در مناطق آندمیک بیماری سالک ناچیز می باشد و رابطین بهداشتی به عنوان انتقال دهندگان پیامهای بهداشتی به مردم، آنگونه که انتظار می رود فعال نیستند. طرح رابطین بهداشتی به عنوان یک طرح کشوری نیازمند بازنگری و ایجاد تغییرات اساسی می باشد.

مقدمه. شاخصهای آنتروپومتری از جمله وزن و قد یکی از منابع مهم اطلاعاتی برای ارزیابی رشد جسمی و وضع تغذیه کودکان می باشد. با توجه به اینکه سوء تغذیه عامل اصلی خطر مرگ و میر در کودکان است لذا با اندازه گیری قد و وزن می توان سوء تغذیه را درجه بندی نمود و خطر مرگ و میر کودکان را برآورد کرد. در این مطالعه دو شاخص حساسیت و ویژگی برای سنجش نقش سوء تغذیه در بروز مرگ و میر کودکان مورد محاسبه قرار می گیرد.روشها. به منظور سنجش حساسیت و ویژگی شاخصهای آنتروپومتریک در ارتباط با مرگ و میر اطفال، 1498 کودک از متولدین سالهای 1369 تا 1371 از مناطق روستایی شهرستان شهرضا به طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیده و اطلاعات مربوط به اندازه های قد و وزن کودکان و همچنین موارد مرگ آنها تا تاریخ 1/1/1372 از پرونده های آنان استخراج و در پرسشنامه معتبر ثبت گردید. اندازه های قد و وزن کودکان به صورت سه شاخص وزن نسبت به سن، وزن نسبت به قد و قد نسبت به سن مورد محاسبه قرار گرفت. حساسیت و ویژگی شاخصهای آنتروپومتریک با استفاده از دو روش centile و Z-sore تجزیه و تحلیل شد.نتایج. در محاسبه حساسیت و ویژگی، روش centile برای شناسایی کودکانی که سوء تغذیه عامل مرگشان بوده حساسیت بالا و روش Z-score ویژگی بالایی را دارا می باشد.بحث. نتایج این تحقیق بار دیگر تایید حساسیت بالا برای روش centile و ویژگی بالا برای روش Z-score را نشان داد. لذا می توان از دو روش فوق الذکر به عنوان یک تست غربالگری برای شناسایی کودکانی که سوء تغذیه عامل مرگشان بوده است استفاده کرد. این تحقیق اهمیت پیشگیری و اتخاذ راه حلهایی برای تشخیص کودکانی که به علت سوءتغذیه در معرض خطر مرگ و میر قرار می گیرند را نشان داده و ضرورت کاربرد دو شاخص حساسیت و ویژگی در سیستمهای بهداشتی را گوشزد می نماید.

مقدمه: کم خونی ناشی از فقر آهن از شایعترین اختلالات تغذیه ای در سطح جهانی بوده و موجب مسئله فقر آهن در رژیم غذایی اکثر افراد جامعه بخصوص خانواده های کم درآمد گردیده است. یکی از راههای عملی و موثر در کاهش شیوع فقرآهن، غنی سازی مواد غذایی اصلی جامعه با این ماده می باشد.روشها: در یک کارآزمایی مداخله ای اجتماعی، تهیه آرد یکی از مناطق مسکونی شاهین شهر اصفهان قبل از توزیع به نانوایی با سولفات آهن دو ظرفیتی به نسبت 150ppmغنی گردید. نسبت موارد کم خونی فقر آهن در ساکنین منطقه قبل و 6 ماه پس از مصرف نان غنی شده در دو گروه مجزا مقایسه شد.نتایج: شاخصهای گلبولی قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری نشان نداد (P>0.05). ولی درصد افراد با فریتین کمتر از 18ng/ml از 43.6 درصد قبل از مطالعه به 27.4 درصد پس از مداخله کاهش یافت (P<0.05).بحث: غنی سازی نان با آهن در سطح کلان، به دلیل مشکلات فنی و نظارتی در حال حاضر عملی به نظر نمی رسد ولی بکارگیری این روش را زیر نظارت دقیق مراکز مسوول در مناطق با شیوع بالای کم خونی فقر آهن می توان مورد توجه قرار داد.

مقدمه. چربی رژیم غذایی در همه زنان باردار بطور مساوی از جفت منتقل می شود ولی چربیهای منتقل شده از نظر درجه اشباع متفاوت می باشد. بنابراین به نظر می رسد رژیم غذایی دوران بارداری نقش مهمی در ترکیب چربیهای سرم جنین داشته باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر اصلاح چربیهای رژیم زنان باردار و شیرده بر روی چربیهای سرم بند ناف و کودک یکساله انجام شد.روشها. این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سوکور بر روی 180 زن باردار، بین حاملگی چهارماه انجام گرفته است. بر اساس پرسشنامه یادداشت 4 روزه غذایی زنان باردار که دریافت چربی آنها ناصحیح بود انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. چربی رژیم گروه مورد مداخله در دوران حاملگی و شیردهی اصلاح شد، بطوری که اسیدهای چرب اشباع آنها کمتر از 10 درصد، چربیهای غیر اشباع با یک باند دو گانه 10 تا 15 درصد، چربیهای غیراشباع با بیش از یک باند دوگانه تا 10 درصد انرژی روزانه و کلسترول کمتر از 300 میلیگرم در روز توصیه گردید. سپس به هر دو گروه توصیه های معمول زمان بارداری ارایه شد. کلیه افراد بطور ماهیانه پیگیری شدند. هنگام زایمان خون بند ناف و همچنین یکسال بعد نمونه های خون شیرخواران جمع آوری و از نظر کلسترول تام (Cht) تری گلیسرید (TG) و کلسترول (HDL-C) HDL و LDL سرم بررسی و مقایسه شد.نتایج. میانگین مقادیر LDL-C,TG, Cht در هنگام تولد در گروه مداخله به ترتیب 15.9±70.3 ، 16.7±85.3، 15.2± 27.8، 18.2±97.5 و 17.1±34.8 میلیگرم در دسی لیتر محاسبه شد که در هر سه مورد بین دو گروه اختلاف وجود داشت (P<0.05). در یک سالگی میانگین مقادیر Cht، TG و LDL-C در هنگام تولد در گروه مورد مداخله و کنترل تفاوت داشت (P<0.05). مقایسه HDL-C معنی دار نشد.بحث. اصلاح رژیم غذایی زنان باردار موجب اصلاح چربیهای سرم بند ناف گردید. علاوه بر آن با ادامه رژیم مادر در زمان شیردهی اصلاح چربیهای سرم تا یک سالگی کودک معنی دار بود.در هر دو زمان تفاوت معنی داری از نظر وزن و قد نوزاد یا شیرخوار در دو گروه مشاهده نشد. این نتیجه احتمالا می تواند برای پیشگیری اولیه از بیماریهای قلبی عروقی از قبل از تولد نکاتی را گوشزد نماید.

مقدمه. عمل فتق اینگوئینال یکی از شایعترین اعمال جراحی اطفال می باشد و به علت شیوع بالای فتق های دو طرفه، بسیاری به عنوان یک قاعده توصیه به اکسپلور سمت مقابل نموده اند. هدف مطالعه حاضر تعیین فراوانی نسبی فتق های دو طرفه در اطفال زیر 3 سال بر حسب سن، جنس و سمت مبتلا می باشد.روشها. در این مطالعه مقطعی در مدت یک سال و نیم (فروردین 76 تا پاییز 77) تعداد 336 نفر در مراکز آموزشی و درمانی اصفهات بررسی شدند. ابتدا سمت مبتلا در بیماران مورد عمل جراحی واقع شد و سپس سمت مقابل اکسپلور گردید.نتایج. 44.3 درصد بیماران زیر یک سال و 55.7 درصد سنین بین یک تا 3 سال داشتند. 62.2 درصد فتق ها در طرف راست و 32.8 درصد در طرف چپ بود. 76 درصد از 99 دختر و 62 درصد از 237 پسری که عمل شدند اکسپلور مثبت بودند. در گروه زیر یک سال، 77 درصد و در گروه بین 1 تا 3 سال 57 درصد موارد اکسپلور مثبت بود. رابطه بین سن و وجود فتق سمت مقابل، بین جنس و ایجاد فتق در سمت مقابل وجود داشت (P<0.05). بین سمت مبتلا و اکسپلور مثبت سمت مقابل رابطه ای یافت نشد (P>0.05).بحث. هر چه سن پایین تر باشد احتمال مثبت شدن اکسپلور سمت مقابل بیشتر است. سمت ایجاد فتق در نتیجه اکسپلور سمت مقابل ارزش نداشته هر چند در دخترانی که با فتق سمت چپ مراجعه می کنند شانس ایجاد فتق در سمت راست بیشتر است. شانس ایجاد فتق سمت مقابل در دختران بیش از پسران می باشد.

مقدمه. بیداری زیر بیهوشی (awarness) و یادآوری بعدی حوادث حین بیهوشی (recall) از عوارض بیهوشی عمومی و خصوصا نرولپتیک کلاسیک می باشد. با توجه به استفاده زیاد از این نوع بیهوشی در مراکز درمانی کشور ما اهمیت موضوع بیشتر جلوه گر می شود. با استفاده از دو خاصیت فراموشی دهنده و خواب آوری بنزودیازپین ها و خصوصا میدازولام، مطالعه حاضر به منظور بررسی چگونگی رفع احتمالی این عارضه در بیهوشی نرولپتیک پایه یزی شد.روشها. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی و روش نمونه گیری به شیوه آسان بود. بیماران مورد مطالعه شامل بیماران کلاس یک بیهوشی (ASAI) و کاندید عمل جراحی کوتاه مدت شکم و اندامها بودند که در چهار گروه سی نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. کلیه مراحل آماده سازی و القای بیهوشی در چهار گروه بطور یکسان به روش نرولپتیک انجام شد. اضافه بر آن گروه اول (BT) Bolous Thiopental تیوپنتال سدیم 3mg/kg وریدی به صورت یکجا موقع القای بیهوشی و گروه دوم (IT) Infusiom Thiopental علاوه بر مقدار فوق، 100μg/kg/min تیوپنتال سدیم به صورت انفوزیون وریدی تا خاتمه عمل دریافت می کردند. گروه سوم Bolous Midazolam (BM) به مقدار 0.1mg/kg میدازولام به صورت وریدی موقع القای بیهوشی به صورت یکجا و گروه چهارم (IM) Infusion Midazloam علاوه بر مقدار فوق، 1mg/kg/h انفوزیون میدازولام تا خاتمه عمل دریافت می کردند. علایم بیداری زیر عمل، یادآوری حوادث حین عمل و 24 ساعت بعد، طول مدت زمان ریکاوری و علایم همودینامیک در چهار گروه با هم مقایسه شد.نتایج. از بین عوامل مربوط به بیداری حین عمل دو عامل اشک ریزش و تاکی کاردی در گروه IM کمتر از بقیه گروهها بود (P>0.05). بررسی عوامل مربوط به recall نشان داد که درصد آن در گروه IM کمتر از بقیه گروهها بوده است (P<0.05). مدت زمان ریکاوری در گروه IT از بقیه گروهها طولانی تر بود (P<0.05).بحث. انفوزیون میدازولام از سایر روشهای مورد مطالعه در حذف awarness و recall موثر بوده، عوارض همودینامیک بیشتری نداشته و ریکاوری را طولانی نمی کند. لذا می توان استفاده از آن را برای بهبود کیفیت بیهوشی نرولپتیک توصیه نمود.

مقدمه. عفونت بیمارستانی از عواقب بستری شدن در مرکز بیمارستانی محسوب می گردد. بروز این عفونتها از 1.9 درصد تا بیش از 25 درصد گزارش شده است. شایع ترین عفونت بیمارستانی در بخشهای مراقبت ویژه، پنومونی و مهم ترین علت ایجاد پنومونی، لوله گذاری نای و تهویه مکانیکی است. بهترین راه پیشگیری از پنومونی در بیماران زیر تهویه مکانیکی استفاده از تکنیک های مناسب و صحیح برای ضدعفونی کردن دستگاه، لوله های تنفسی و مرطوب کننده و کنترل کیفی آنه است. هدف از انجام این مطالعه تعیین و مقایسه تاثیر مواد ضدعفونی کننده سایدکس، ساولن و پراکسیدهیدروژن بر مقدار و نوع آلودگی لوله های تنفسی دستگاههای تهویه مکانیکی در بخشهای مراقبت ویژه بود.روشها. مطالعه تجربی بر روی سه گروه 20 تایی لوله های تنفسی دستگاه تهویه مکانیکی انجام شد. سه گروه لوله تنفسی به ترتیب با سایدکس، ساولن و پراکسید هیدروژن ضدعفونی شدند. قبل و بعد از انجام ضدعفونی نمونه کشت از لوله ها تهیه و روی محیط بلاد آگار کشت داده شد. نتایج کشت میکروبی در سه گروه مقایسه شد.نتایج. فراوانی نوع باکتری و نیز تعداد باکتری رشد کرده، در سه گروه لوله تنفسی در سه گروه سایدکس، ساولن و پراکسیدهیدروژن اختلاف نداشت. هر سه ماده توانسته اند درصد آلودگی لوله های تنفسی را به ترتیب 100 ، 98.8 و 100 درصد کاهش دهند.بحث. با توجه به یکسان بودن تاثیر پراکسید هیدروژن 7.5 درصد و سایدکس 2 درصد در کاهش مطلوب آلودگی لوله های تنفسی دستگاه تهویه مکانیکی و با عنایت به اینکه پراکسید هیدروژن نسبت به سایدکس اثرات سوی کمتری بر روی انسان و محیط اطراف دارد و قیمت آن نیز نسبت به سایدکس ارزان تر است، توصیه می شود از این ماده برای ضدعفونی کردن لوله های تنفسی دستگاههای تنفسی مکانیکی استفاده شود.

مقدمه. آلبندازول از دسته داروهای بنزایمیدازول است که با مهار جذب گلوکز توسط سلولهای انگل باعث انهدام انگل می شود. جدیدا این دارو و در درمان کیست هیداتیک به کار می رود.روشها. در یک مطالعه مقدماتی آینده نگر که به مدت دو سال در مرکز پزشکی فیض وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد 10 بیمار مبتلا به کیست هیداتیک که جمعا بیش از 39 کیست در قسمتهای مختلف بدن (کبد، ریه، طحال، پریکارد، جدار قفسه سینه) با آلبندازول به مقدار 10 mg/kg تا 15 درمان شدند. 6 نفر از بیماران سابقه عمل جراحی قبلی کیست هیداتیک داشته اند.نتایج: در بررسی میکروسکوپی کیست در حین عمل جراحی که در تمام موارد انجام شد عوامل انگلی زنده مشاهده نشد. در یک بیمار تغییر رادیولوژیک دال بر تقلیل اندازه کیست مشاهده شد. در دو بیمار تست ایمونوفلورسانس منفی شد. در یک بیمار کیست زیرجلدی کاملا محو شد و در یک بیمار کیست های داخل شکمی با سونوگرافی کاملا محو شدند. عوارض دارویی سیستمیک قابل توجه در بیماران مشاهده نشد و بیماران درمان را خوب تحمل کردند. عوارض موضعی به صورت التهاب و حساسیت موضعی و پارگی کیست عارضه اصلی درمان دارویی بیماران ما بود. اندازه گیری متابولیت های آلبنداوزل در سرم و مایع کیست که از اهداف اولیه تحقیق بود میسّر نگردید. بحث: پیشنهاد می شود داروی آلبندازول در درمان کیست هیداتیک بیش از پیش مد نظر باشد و در بیمارانی که خطر عمل جراحی در آنها زیاد است و یا تعداد و محل کیست درمان جراحی را مشکل می کند از این دارو استفاده شود.

مقدمه. بیماری پرفشاری خون با شیوع 18 درصد در جامعه بالای 18 سال شهر اصفهان از علل اصلی مرگ و میر به دلیل عوارض قلبی عروق می باشد لذا برخورد درمانی مناسب با آن ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه تعیین اثر محتوای الکترولیتی رژیم غذایی (به ویژه رژیم کم سدیم و یا پُرپتاسیم) بر فشار خون شریانی و سختی شرایین بود.روشها: در این مطالعه تجربی 96 بیمار 35 تا 65 ساله، واجد شرایط، مبتلا به پرفشاری خون خفیف و متوسط از بین مراجعه کنندگان به مرکز تحقیقات قلب و عروق اصفهان انتخاب شدند. بعد از تعیین فشار خون و شاخصهای آنتروپومتریک، انجام آزمایشها و اکوکاردیوگرافی به مدت 16 هفته در سه گروه تغذیه ای بطور تصادفی طبقه بندی شدند. گروههای تغذیه ای به ترتیب شامل محدودیت سدیم + پتاسیم نرمال (A)، محدودیت سدیم + پتاسیم بالا (B) و سدیم نرمال+ پتاسیم افزایش یافته (C) بود. کمپلیانس عروقی قبل و بعد از انجام مداخله مقایسه شد.نتایج. کاهش فشار خون سیستولی و دیاستولی پس از 16 هفته رژیم در هر سه گروه معنی دار بود (P<0.05). در گروه B کاهش فشار خون از دو گروه دیگر بیشتر بود، ولی نسبت حجم ضربه ای بر فشار نبض تغییر نداشت (P>0.05).بحث. این مطالعه تاثیر مثبت و معنی دار رژیمهای سه گانه به ویژه رژیم B (محدودیت سدیم و پتاسیم بالا) در کاهش فشار خون را نشان داد که در تایید مطالعات قبلی بود. لذا این رژیم غذایی را به عنوان گام اول درمانی پرفشاری خون اولیه می توان توصیه نمود. تاثیر معنی داری بر سختی شرایین مشاهده نشد.

مقدمه. روشهای پیشگویی و تشخیص زود هنگام زایمان زودرس در چند دهه اخیر پیشرفت چشمگیری ننموده است. کوتاه شدن سرویکس با خطر زایمان پیش از موعد همراه است. اندازه گیری طول سرویکس توسط سونوگرافی واژینال می تواند در خانمهای در معرض خطر، زایمان زودرس را پیشگویی نموده و بیمارانی را که به اشتباه برای آنها تشخیص زایمان زودرس داده شده است را شناسایی می کند.روشها. در یک مطالعه تشخیصی از مهرماه 1376 تا اسفندماه 1377، بررسی روی 780 خانم حامله که برای مراقبتهای دوران حاملگی به بیمارستانهای شهید بهشتی و الزهرا (س) اصفهان مراجعه نموده بودند انجام شد. طول سرویکس در هفته 28 تا 32 حاملگی توسط سونوگرافی واژینال اندازه گیری شد. معیارهای ورود به مطالعه، حاملگی یک قلوی بدون عوارض طبی جدی مادر، بدون ناهنجاریهای مهم مادرزادی جنین و قاعدگی منظم مادر که به دقت تاریخ آخرین قاعدگی خود را می دانست بود. افرادی که تا آخر حاملگی و یا موقع زایمان مراجعه نکردند از مطالعه حذف شدند. طول سرویکس در هر گروه در زایمان ترم و زایمان پره ترم مقایسه شد.نتایج. از تعداد 760 خانم مورد مطالعه 443 نفر (58 درصد) طول سرویکس بیشتر از 35 میلی متر داشته و 317 نفر (41 درص) طول سرویکس کمتر از 35 میلی متر داشتند. طول متوسط سرویکس در هر گروه با زایمان ترم و پره ترم با یکدیگر تفاوت داشت. طول سرویکس 35 میلی متر مناسب ترین Cutoff Point بر اساس منحنی ROC(Receiver Operating Characteristic) برای پیشگویی زایمان زودرس بود. حساسیت آزمون 63.2 درصد و ویژگی آن 61 درصد و ارزش اخبار منفی آن 91.1 درصد محاسبه شد.بحث. با اندازه گیری طول سرویکس با سونوگرافی واژینال می توان احتمال زایمان زودرس را پیشگویی نمود و با تشخیص زود هنگام این مشکل و درمان به موقع آن احتمال تولد نوزاد نارس را کاهش داده و از مورتالیتی و موربیدیتی حاصل از آن کاست. همچنین می توان با استفاده از این روش از بستری شدن بی مورد زنان باردار با تشخیص کاذب زایمان زودرس و درمانهای دارویی بالقوه خطرناک جلوگیری کرد.

مقدمه. با وجود آن که مواد و تکنیک های متفاوتی برای بازسازی شکستگیهای جمجمه بکار رفته است، تاکنون ماده یا روشی که از لحاظ نتیجه عمل و نیز عوارض حاصل از بکارگیری آن مورد توافق و اعتماد همگان باشد، ارایه نشده است. در این مطالعه به ارزیابی کارایی مش مرسلین در کرانیوپلاستی می پردازیم.روشها. در مجموع 40 نفر بیمار با شکستگی فرو رفته جمجمه در یک کارآزمایی بالینی مورد بررسی قرار گرفتند. در 20 نفر از آنها از مش مرسلین برای کرانیوپلاستی استفاده شد و در گروه دیگر با استفاده از نخ سیلک استخوانها به یکدیگر متصل شدند. کلیه بیماران در فواصل زمانی 1، 3، 6 و 12 ماه پس از عمل جراحی ارزیابی مجدد شدند.نتایج. دو گروه مورد مطالعه از نظر سن و جنس مشابه بودند. در گروهی که با مش مرسلین مورد عمل جراحی قرار گرفتند تنها 10 درصد از بیماران 9 ماه پس از عمل جراحی هنوز دچار نرم بودن نسبی محل ضایعه بودند. در صورتی که این نسبت در گروهی که با نخ سیلک عمل شدند 35 درصد بود (P<0.05). در هیچ یک از دو گروه، عفونت، پس زدن گرافت، ترشح از زخم  و باز شدن زخم مشاهده نشد.بحث. به نظر می رسد کار به روش مش مرسلین در کرانیوپلاستی بیمارانی که دچار Comminuted depressed fracture می باشند نتایج بهتری نسبت به عدم کاربرد آن داشته باشد و نیاز به کرانیوپلاستی مجدد را کاهش دهد.

مقدمه. لیشمانیا که به نام لوپوئید لیشمانیوز نیز نامیده می شود، یکی از اشکال بالینی نادر سالک جلدی است. که در آن ضایعه سالک پس از چند ماه تا یک سال بعد از بهبودی مجددا عود کرده و فعال می گردد. دلیل عود مجدد کاملا مشخص نیست ولی اختلال در سیستم ایمنی بیمار به عنوان یکی از عوامل مطرح شده است. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین سیستم HLA بیمار و تبدیل ضایعه سالک به لوپوئید می باشد.روشها. آنتی ژنهای لنفوسیتی (HLA) در 30 بیمار (18 زن و 12 مرد) مبتلا به لوپوئید لیشمانیوز و 100 نفر گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتن. سن متوسط بیماران 18.5 سال بود.نتایج: بطور مشخصی A24 ,A11,A3,HLA و A30 در دو گروه اختلاف نشان داد (P<0.05).بحث. پژوهشی در خصوص ارتباط سیستم HLA با لوپوئید لیشمانیوز هنوز نتایجی را در مراجع ارایه نداده است. مطالعه حاضر مشخص کرد بیمارانی که مبتلا به لوپوئید لیشمانیوز می شوند، دارای  HLAبخصوصی هستند.

مقدمه. با توجه به شیوع بالای بتاتالاسمی و کم خونی فقر آهن در ایران که جزو کم خونی های هیپوکرومیک و میکروسیستیک هستند، نیاز به روشهای غربالگری مناسب کاملا ملموس بوده و از اولویتهای تحقیقاتی در کشور است. در این مطالعه، ارزش تشخیصی اندازه گیری پروتوپورفیرین متصل به روی (ZPP) به عنوان ابزاری در افتراق کم خونی فقر آهن از بتاتالاسمی هتروزیگوت مورد بررسی قرار گرفت.روشها. اطلاعات مربوط به 172 نفر از بیماران سرپایی مراجعه کننده در محدوده سنی یک تا 90 ساله جمع آوری شد. در تمام بیماران با میکروسیتوز آزمایشهای بررسی وضعیت آهن (آهن سرم، TIBC و جداسازی تالاسمی از فقر آهن یعنی DF΄ با K=3.4 و K=8.4 و تعداد RBC و نسبت MCV:RBC در تمام بیماران محاسبه شد و با روش کاربرد ترکیبی ZPP و MCV مقایسه گردید.نتایج. مقدار ZPP در تمام مبتلایان به فقر آهن و در 53 درصد بیماران با بتاتالاسمی هتروزیگوت افزایش داشت. با استفاده ترکیبی از میانگین حجم گلبولی (MCV) و ZPP بیماران با فقر آهن و بتاتالاسمی هتروزیگوت با دقت 99 درصد به درستی طبقه بندی شدند.بحث. ارزش پیشگویی این روش بهتر از نتایج به دست آمده از فرمولهایی است که از شاخصهای گلبول قرمز مشتق شده اند. آزمایش ZPP به علت سادگی روش انجام آزمایش، سرعت و دقت بالا و هزینه پایین، به عنوان قدم دوم در برنامه غربالگری برای بتاتالاسمی که در آن از MCV به عنوان تست مقدماتی استفاده می شود توصیه می گردد.  

تاکنون روشهای مختلفی برای شناسایی مایکوباکتریومها ارایه گردیده است. یکی از جدیدترین و حساس ترین این روشها، انجام کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا (HPLC) بر روی مشتق فناسیل اسیدهای مایکولیک مایکوباکتریومها برای شناسایی سریعتر باکتری بعد از کشت اولیه می باشد. این بررسی استافده از HPLC برای شناسایی و تفکیک سریعتر مایکوباکتریوم تربوکولوزیس کمپلکس را بررسی می کند.روشها. در این تحقیق از روش برای آشکارسازی الگوهای استرهای مشتق پارابروموفناسیل توبرکولوزیس، بویس و BCG و تمایز آنها از سایر گونه های مایکوباکتریومی HPLC استفاده شد. تمام سویه های بکار برده شده از مرکز تحقیقات سل و بیماریهای ریوی تهران اخذ گردید.نتایج. انجام فرایند HPLC با شرایط فوق الذکر منجر به حصول کروماتوگرامهایی می گردد که بر روی محور افقی زنمان بازداری پیک های مختلف موجود در نمونه و بر روی محور عمودی میزان جذب U.V این پیک ها رسم شده است. این کروماتوگرام ها در مورد نمونه های M. bovis و M. tuberculosis مشابه یکدیگر می باشند اما کروماتوگرام های این دو باکتری از کروماتوگرام های مربوط به BCG کاملا مجزا می باشد.بحث. با توجه به کروماتوگرام های حاصل می توان به سهولت مایکوباکتریوم های توبرکولوزیس، بویس و BCG را از سایر مایکوباکتریوم ها جدا نمود.همچنین با این روش امکان جداسازی BCG از مایکوباکتریوم بویس و توبرکولوزیس به سادگی میسر است زیرا BCG در کروماتوگرام خود دارای 9 پیک و بویس و توبرکولوزیس در کروماتوگرام های خود واجد 7 پیک می باشند.

با توجه به محدودیت منابع و عدم امکان مواد غذایی، لازم است برای رفع نیازهای تغذیه ای مردم از ساده ترین روشها برای تامین مواد مورد نیاز آنها استفاده گردد. یکی از این راهها تهیه نان های مخصوص و غنی شده با پروتئین، ویتامین ها و املاح می باشد.....

تلاش برای حفظ سلامت کودکان، پشتوانه ای انسانی نیرومندی را برای آینده فراهم می سازد. ناهنجاریهای مادرزادی و اختلالات ساختاری اعضای بدن در کودکان یکی از عوامل تهدید کننده سلامتی آنان است. از این میان ناهنجاری های مادرزادی قلبی با شیوع 8-5 در هزار تولد زنده نقش مهمی دارند.برای تامین سلامتی این کودکان اصلاح اختلالات ساختاری قلب و بهبود همودینامیک دراین بیماری ضروری است.به همین دلیل جراحی قلب و مراقبت پس از آن اهمیت خاصی برخوردار است.

برای کاهش کانسر مهم سرویکس، پیگیری دقیق بیماران با پاپ اسمیر غیرطبیعی لازم است. محور بررسی های در این فرآیند کولپوسکوپی می باشد. منظور از کولپوسکوپی معاینه سرویکس توسط کولپوسکوپ (میکروسکوپی با بزرگنمایی 6 تا 40 برابر) برای ارزیابی تغییرات عروق درسطح اپی تلیوم غیر طبیعی می باشد.کانسر سرویکس یک بیماری قابل پیشگیری می باشد و از سال 1940 که غربالگری به وسیله پاپانیکولا معمول شد. بروز آن بطور چشمگیری کاهش یافته است.....