زبان، پدیده ای اجتماعی است که از باورها و ایدئولوژی های حاکم در جامعه تاثیر می پذیرد و از سوی دیگر با انعکاس این باورها، نقش اساسی در بازتولید آن ها دارد. این پژوهش برآنست با بررسی زبان شناختی داستان کوتاه «الشرف» نوشته ی ذنون ایوب، بر اساس الگوی دو زبان شناس برجسته، بوریس آسپنسکی و راجر فاولر که در بررسی یک متن بر دیدگاه روایتگری و نقش نویسنده تأکید دارند، ضمن تحلیل گفته های این داستان، در چهار سطحِ زمانی-مکانی، عبارت شناختی، روان شناختی و ایدئولوژیک که مؤلفه های اصلی یک گفتار روایی محسوب می شوند، زمینه را برای درک ایدئولوژی صریح و پنهان متن فراهم آورد. تحلیل دیدگاه روایتگری داستان کوتاه «الشرف» حاکی از این است که ذنون ایوب با بهره گیری از ابزارهای زبانیِ کارآمد در چهار سطحِ مذکور، دو اندیشه ی متقابل را برای خواننده به تصویر می کشد: از یک سو باورهای غالب مردسالاری که به صورت صریح از طریق شخصیت های داستانی بازتولید می شود و دیگری ایدئولوژی پنهان، یعنی نارضایتی راوی اول شخص/ نویسنده به عنوان نماینده ی یک نسل روشنفکر، از تصورات و باورهای غلط فرهنگی و اجتماعیِ نهادینه شده در جامعه.