مقدمه و اهداف: اختلالات یادگیری و بیش فعالی/نقص توجه از شایع ترین اختلالات دوره کودکی به شمار می رود که در بسیاری از موارد با یکدیگر هم آیند بوده و تاثیر فراوانی ازنظر تحصیلی بر زندگی و آینده کودکان مبتلا دارد. ازاین روی، دانش و نگرش در خصوص این اختلالات از سوی معلمان به خصوص در سال های اولیه تحصیلی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از انجام پژوهش پیش رو بررسی دانش و نگرش معلمان ابتدایی شهر تهران در مورد اختلال نقص توجه/بیش فعالی و ارتباط آن با ویژگی های معلمان بود. مواد و روش ها: این مطالعه بر روی 200 نفر از معلمان ابتدایی تهران انجام شد. نمونه گیری به صورت خوشه ای از مناطق آموزش و پرورش در چهار قسمت شمال، جنوب، شرق و غرب تهران انجام شده است و سپس، از بین آن ها مدارس نهایی به صورت تصادفی انتخاب شدند. بررسی با استفاده از سه پرسشنامه شامل اطلاعات جمعیت شناختی، سنجش دانش و نگرش اختلال نقص توجه/بیش فعالی و سنجش دانش و نگرش اختلال یادگیری انجام شد. اعتبار پرسشنامه به تائید پنج نفر از روان پزشکان کودک رسید و برای بررسی پایایی آن، آزمون باز آزمون انجام شد که ضریب آلفای کرونباخ 0.89 به دست آمد. یافته ها: بین دانش و نگرش معلمان درباره اختلالات یادگیری و دانش و نگرش آن ها درباره بیش فعالی/نقص توجه رابطه مستقیم و معناداری مشاهده شد. میانگین نمره دانش هر دو اختلال در زنان به صورت معناداری بالاتر از میانگین مردان بود، اما بین دانش و نگرش معلمان درباره اختلالات یادگیری و نقص توجه/بیش فعالی با سن، مدرک تحصیلی و سابقه تدریس آن ها رابطه معناداری دیده نشد. نتیجه گیری: معلمانی که درباره یکی از این دو اختلال دانش بیشتر و نگرش مثبت تری داشتند، در اختلال دیگر نیز نمرات بالاتری به دست آوردند. معلمان زن دانش بیشتری درباره این دو اختلال نسبت به معلمان مرد داشتند. به نظر می رسد معلمان مرد نیازمند آموزش بیشتری در این زمینه می باشند.