با آغاز تحولات جهان عرب از سال 2011، قطر تلاش نمود تا خود را به یک کنشگر مهم منطقه ای معرفی کند. تمایل قطر جهت حضور در معادلات منطقه ای در تقابل و تعارض با سیاست های بازیگران سنتی نظیر ایران و عربستان سعودی قرار داشته است. در این مقاله سعی شده تا با پیوند بخشی از علوم انسانی یعنی علوم سیاسی و روابط بین الملل با ریاضیات، سیاست خارجی قطر در قبال رقبای منطقه ای خود یعنی ایران و عربستان از طریق داده های آماری و ریاضی تبیین گردد. به عبارتی هدف این مقاله تحلیل عملکرد تصمیم گیرندگان سیاست خارجی قطر و بهترین انتخاب ممکن آن ها در محیط بازی خاورمیانه در مواجه با ایران و عربستان از طریق کاربست ریاضیات می باشد. سوال اصلی بر این مبنا قرار گرفته است که پس از تحولات «بهار عربی» در سال 2011 در ژئوپلتیک خاورمیانه و شمال آفریقا، با توجه به رقابت قطر با ایران و عربستان، این کنشگر کوچک منطقه ای چه سیاستی را در قبال این کشورها اتخاذ نموده است؟ این مقاله با کاربست روش توصیفی-تحلیلی و در چارچوب رهیافت نظریه بازی ها این فرضیه را مطرح می کند که قطر برای تاثیرگذاری در معادلات منطقه ای و تقابل اجتناب ناپذیر با عربستان و ایران، سیاست های متنوع و گوناگونی را اتخاذ کرد.