دگرگونی های آب وهوایی در دوره ی هولوسن و هم زمان با دوره ی نوسنگی، موجب تغییرات وسیع در میزان دما و رطوبت مناطق مختلف زمین و پوشش گیاهی و جانوری آن ها شده است. یکی از این مناطق مستعد، حوزه ی فرهنگی-جغرافیایی گرگان می باشد که مهم ترین ویژگی جغرافیایی آن درکنار کوه های البرز و کوپه داغ، دریای مازندران است. عمده شناخت ما درباره ی محوطه های فراپارینه سنگی و نوسنگی منطقه، از کاوش محوطه ها در مناطق ساحلی دریای مازندران به دست آمده است. هدف پژوهش پیشِ رو، امکان سنجی ارتباط و انتقال جمعیتی و اطلاعاتی میان مناطق مذکور باتوجه به نقش جغرافیای طبیعی در شکل گیری و تحول فرهنگی اجتماعات انسانی است. این مسئله بر این فرض استوار است که ویژگی های جغرافیایی و اقلیمی درکنار دگرگونی های آب و هوایی، باعث شکل گیری انطباق های خاص منطقه ای فرهنگ های نوسنگی شده است. داده های موجود، شامل اطلاعات اقلیمی از منابعی همچون تحلیل های مغناطیسی و زمین شیمی، دیرین بوم شناسی، گرده شناسی، مطالعه ی نوسانات سطح آب دریای مازندران و توالی رسوبات لُسی دشت گرگان در کنار داده های باستان شناختیِ به ما کمک می کند. دیگر ویژگی منطقه، وجود رسوبات ساحلی است که از دو منبع رودخانه ها و کمربندهای لُسی تأمین می گردند. منطقه ی دریای مازندران درطول سال های متمادی محل پیش رَوی ها و پس رَوی های متعدد دریای مازندران به شمار می آمده است. تقسیم بندی های لایه های فراپارینه سنگی در غارهای هوتو و کمربند قابلیت تطبیق با آب وهوای باستانی را دارد و می تواند با پیش رَوی ها و پس رَوی های دریای مازندران تأیید گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که منطقه در آغاز نوسنگی در شرایط سخت و خشن به سر می برده است. برآیند این امر نشان می دهد که تحولات فرهنگی و تکنولوژیکی اجتماعات انسانی منطقه به شدّت تابع شرایط تحمیلی از سوی محیط بوده و نوسانات محیطی شدید، ضرورت تحرک جوامع را ایجاب می کرده است. این امر، باعث نفوذ مواد فرهنگی به فراتر از مرزهای جغرافیایی گردیده و همگونی نسبی را در بین سفال های منتسب به فرهنگ جیتون پدید آورده است. با تکیه برمستندات موجود تحرک جمعیتی از ویژگی های منطقه در دوران پایانی پلیستوسن و آغاز هولوسن به شمار می آمده است.