یکی از مهم ترین هدف های پژوهش در زمینه متون ادبی، دستیابی به معنای ثانوی یا ضمنی متن است؛ زیرا این معنا برابر با ادبیت متن است. معنای ثانوی، از راه زبان و عناصر گوناگون مرتبط با نوع ادبی بیان می شود که به طور کلی و در اصطلاح، زبان آن متن نامیده می شود. در این جستار، در راستای بررسی زبان داستان کوتاه، معانی ثانوی به دو نوع اصلی و فرعی دسته بندی می شود؛ معنا یا معانی ثانوی اصلی که همان درون مایه داستان است و معانی ثانوی فرعی که از دیگر عناصر داستان به دست می آید؛ بنابراین هر عنصری را که در داستان در ارتباط با درون مایه آن دلالت مند می گردد، می توان به عنوان بخشی از زبان داستان کوتاه بررسی کرد. طبق این روش و از این منظر، در مقاله حاضر، مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند اثر بیژن نجدی بررسی شده است. معانی ثانوی اصلی یا درون مایه مشترک این داستان ها، عبارت است از تقابل هویت و بی هویتی در قالب تقابل سنت و نوگرایی، که از راه شگردها و عناصر گوناگون داستان بیان می شود.