امروزه در بیشتر نظام های حقوقی، اجرا نشدن تعهد قراردادی می تواند از جمله به فسخ آن از سوی متعهدله بینجامد. بااین حال، باید دانست همیشه وضع به همین منوال نبوده و بررسی ها نشان داده است که نظام های حقوقی اروپایی از وضعیت نبود حق فسخ عام الشمول، سرانجام به حق فسخ عام و مبتنی بر اراده یک سویه متعهدله رسیده اند. قانون گذار ایرانی می تواند با الهام از روند تحول اندیشه های حقوقی دراین خصوص، نسبت به وضع قاعده ای عام ناظر به فسخ اقدام نماید. نتایج این بررسی برای دادرسان و حقوق دانان نیز قابل توجه است، چه با توجه به ابهامات و ناکارآمدی در برخی نصوص موجود در بحث اجرا نشدن، شیوه برخورد و تفسیر حقوق دانان اروپایی می تواند راهکارهایی برای تفسیر نصوص داخلی به دست دهد.