مقدمه: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، یکی از اسناد معتبر برای ترسیم فرایند جامعه پذیری دانش آموزان است. لذا انتظار می رود بدون تقلیل گرایی، به دو بعُد علم و دین توجهه نماید. بر این اساس سئوال اصلی تحقیق آن است که موضع گفتمانی سند مذکور در مواجهه با علم و دین چیست؟ روش: مطالعه ی حاضر ار نوع اسنادی و تحلیل متن است لذا از روش تحلیل گفتمان، تحلیل ارزشیابی و تحلیل محتوا کیفی استفاده شده است. روایی تحقیق از طریق اصلاح و تعدیل مقوله ها بر اساس نظر متخصصان اعمال گردید. تفسیر داده ها بر اساس استنباط محقق و هم خوانی یافته های به دست آمده با نظریات اندیشمندان جامعه شناسی علم انجام پذیرفته است. یافته ها: سند تحول بنیادین در معرفی آرمان ها، اهداف، برنامه ها و راهکارهای ترویج علم بر خلاف زبان علم از واژگان نشان دار و استعاره های ارزشی استفاده نموده است و این امر سبب شده تا گفتمان علمی به گفتمان دینی مبدل شود. بحث: سند تحول بنیادین، فرایند علم آموزی را مبتنی بر شیوه های قدیم تولید دانش و مدل کمبود (مدل تقصانی) می داند و به شیوه های جدید تولید دانش (نظریه گیبونز) و شبکه سازی التفات چندانی نکرده است. دال خالی سند تحول بنیادین، «الگوی فرهنگ پذیری» و «دانش ضمنی» است.