روابط بین الملل در عصر جنگ سرد تصویری متصلب از نهادهای امنیتی حاصل می کرد، چراکه تصور نهادهای بین الملل همچون تصور سایر پدیده های روابط بین المللی ریشه در معادلات سیاسی- ایدئولوژیک دنیای دوقطبی داشت. با پایان یافتن جنگ سرد و گذار از چشم انداز خردگرایی به چشم انداز تامل گرایی این فرصت فراهم آورد که نظریه پردازی درباره نهادهای امنیتی تحول یابد. این امر بیش از پیش در خصوص نظریه های طرح شده در خصوص دلایل تداوم موجودیت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) عینیت یافت. بدین ترتیب درک موجود از پدیده «نهاد امنیتی» همچون سایر پدیده های روابط بین المللی مشروط به مقتضیات نظری در عصر جنگ سرد در دوره پساجنگ سرد تغییر یافت. از این نظر و با توجه به مقتضیات پس از جنگ سرد، بازاندیشی پیرامون نهادهای امنیتی ضرورت می یابد. این مقاله تلاشی است در جهت بازاندیشی پیرامون نهادهای امنیتی از چشم انداز نظریه های روابط بین الملل. این مقاله با استفاده از ابداعات دیدگاه های نهادگرایی نولیبرال، واقع گرایی تدافعی، مکتب انگلیسی، مکتب کپنهاگ و سازه انگاری در صدد توضیح وضعیت بدیلی جهت مطالعه موجودیت نهادهای امنیتی می باشد. در واقع می توان چنین عنوان کرد که با استفاده از هر دو چشم انداز خردگرا و تامل گرا در روابط بین الملل زمینه مناسبی فراهم می شود که با تکیه بر عناصر طرح شده توسط نظریه های مذکور مطالعه نهادهای امنیتی را یک گام به جلو برد و با فضای پساجنگ سردی در روابط بین الملل منطبق ساخت.