تحقیقات نظام سلامت حکیم (حکیم)
سال:1382 | دوره:6 | شماره:1 |تعداد مقالات:24

سوء تغذیه پروتیین - انرژی از مشکلات تغذیه ای شایع در کودکان زیر 5 سال کشور بشمار می رود. بر اساس آخرین بررسی کشوری انجام شده در سال 1378، 15.4% کودکان زیر 5 سال از کوتاه قدی، 10.9% از کم وزنی و 4.9% از لاغری متوسط و شدید رنج می برند. با توجه به عواقب زیانبار سوء تغذیه از جمله کاهش توانمندی های ذهنی و جسمی، کاهش مقاومت در مقابل بیماریها و افزایش خطر مرگ و میر کودکان مبتلا به سوء تغذیه در اثر بیماریها، طراحی و اجرای مداخلات مناسب برای کاهش شیوع سو تغذیه در اولویت برنامه های بهداشتی قرار دارد.مطالعه فعلی با هدف تعیین الگوی مناسب مداخله ای به منظور کاهش سو تغذیه در طی سالهای 1375 تا 1378 در مناطق روستایی ایلام، بردسیر و برازجان از 3 استان مختلف کشور به مورد اجرا گذاشته شد. این مطالعه در سه مرحله شامل ارزیابی وضعیت موجود، طراحی و اجرای مداخلات و ارزشیابی انجام شد. در مرحله بررسی وضعیت موجود، 1703 کودک زیر 3 سال از مناطق روستایی ایلام (659 نفر)، برازجان (532 نفر) و بردسیر (512 نفر) با روش نمونه گیری تصادفی منظم (سیستماتیک) انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به میزان آگاهی و عملکرد مادر در زمینه تغذیه و رشد کودک، تنظیم خانواده، همچنین وضعیت آب آشامیدنی و بهداشت محیط و الگوی مصرف غذای خانوار و کودک با تکمیل پرسشنامه جمع آوری شد. قد و وزن کودکان مورد بررسی نیز اندازه گیری شد. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده و تعیین عوامل موثر در بروز سو تغذیه، راهکارهای اجرایی شامل بهسازی محیط، سالم سازی آب آشامیدنی، آموزش مادران در زمینه تغذیه با شیر مادر، استفاده از کارت رشد، آموزش تغذیه تکمیلی بصورت عملی، ترویج باغچه های سبزیکاری، آموزش تعادل و تنوع در رژیم غذایی، تقویت برنامه های اشتغال زایی و سواد آموزی با همکاری جهاد کشاورزی، آموزش و پرورش، نهضت سواد آموزی، کمیته امداد امام خمینی، بهزیستی و سازمانهای دیگر به مورد اجرا گذاشته شد.3 سال پس از مداخله، نتایج نشان داد که شیوع کم وزنی متوسط و شدید در برازجان از 23% به 11% و در بردسیر از 28% به 14.4% و در ایلام از 12% به 10% رسید. شیوع کوتاه قدی تغذیه ای متوسط و شدید نیز در ایلام از 25% به 12% و در برازجان از 41% به 13% و در بردسیر از 31% به 19.4% کاهش یافت.این مطالعه نشان داد که برای مقابله با مشکل سوء تغذیه کودکان، به دلیل ماهیت چند بعدی آن، بکارگیری توانمندیهای سایر بخش های توسعه، کسب حمایت سیاسی، تقویت همکاری های بین بخشی و جلب مشارکت مردم حایز اهمیت است. با ساختن الگوهای مداخله ای بین بخشی می توان مشکلات تغذیه ای جامعه را مورد توجه قرار داد و برای بهبود تغذیه جامعه اقدامات موثری انجام داد. 

درمان جایگزینی کلیه (RRT) یک واژه کلی است که در برگیرنده شیوه های درمانی (Modality) مختلف در بیماران مبتلا به نارسایی پیشرفته و انتهایی کلیه ESRD)) بوده و شامل همودیالیز، دیالیز صفاقی و پیوند کلیه می باشد. ارایه روشهای درمان جایگزینی کلیه در نیمه دوم قرن بیستم موجب نجات جان بیماران و بهبود کیفیت زندگی ایشان گردیده است. در ایران نیز درمان این بیماران در سه دهه اخیر پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته است.بر اساس آمار موجود در مرکز مدیریت پیوند و بیماریهای خاص از 16467 بیمار مبتلا به نارسایی پیشرفته کلیه (تا پایان سال 1380) 52% تحت درمان با همودیالیز، 47% پیوند کلیه و 1% تحت درمان با دیالیز صفاقی بوده اند. این تعداد بیمار شناخته شده که تحت درمان قرار گرفته اند به نسبت میلیون نفر جمعیت ((PMP 253 می باشد که این میزان تفاوت زیادی با میزان PMP 476–1150 در کشورهای پیشرفته از نظر سطح بهداشتی دارد که عمدتا ناشی از شـناسایی ناکافی این بیماران می باشد. 47% از این بیماران، از بهترین روش درمان جایگزینی کلیه - پیوند - بهره مند می باشند (از نقطه نظر کیفیت زندگی و هزینه) که منطبق با شاخص های کشورهای پیشرفته است، اما درصد انتخاب و شیوه درمان 53% دیگر بیماران (همودیالیز یا دیالیز صفاقی) با سایر کشورها متفاوت بوده است.روند رو به رشد شناسایی بیماران جدید، راه اندازی بخشهای پیوند، بهبود کیفیت زندگی و استقرار سیستم پیوند اعضا از جسد در کشور، پیشرفت های اخیر در این زمینه میباشند.

یکی از اختلالات خونی وابسته به بیماری ایدز کاهش سطح پلاکتها می باشد که این میزان با افزایش Load ویروسی و کاهش سطح CD4 همراه است. بررسی شیوع ترومبوسیتوپنی در بیماران HIV مثبت استان کرمانشاه از خرداد ماه 79 لغایت خرداد 80 و ارتباط آن با سطح CD4 بیماران برآوردی منطقی از تاثیر تشدید عفونت زایی HIV با افت سطح پلاکت خواهد بود. در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی بیماران HIV مثبتی که تشخیص آنها بر اساس ELISA I , II و سپس Western blot تایید شده بود و تحت پوشش مرکز مشاوره و مراقبت HIV/AIDS بودند تحت نمونه گیری خون جهت بررسی سطح پلاکت قرار گرفتند. از تمامی بیماران فلوسیتومتری جهت تعیین CD4 بعمل آمد و اطلاعات حاصله و محتویات پرونده های مراقبتی بیماران مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. 170 نفر از بیماران آلوده به 161مورد مرد (94.7%) و 9 مورد زن، که تمامی مردان و دو مورد از زنان، معتادان تزریقی بودند. از این تعداد 34 مورد دارای PLT<100000 و سه مورد PLT<20000 بودند. بنابراین شیوع ترومبوسیتوپنی در بیماران HIV مثبت 20% می باشد. بر اساس نتایج بدست آمده شیوع ترومبوسیتوپنی در فاز آلودگی به عفونت  HIV(18.5%) و فاز پیش از ایدز (18.5%) یکسان است و در مرحله ایدز اندکی (22.5%) بالاتر می باشد. هر چند که میزان ترومبوسیتوپنی در مراحل مختلف بیماری از شیوع یکسانی برخوردار بوده، اما شدت ترومبوسیتوپنی با تشدید سرکوب سیستم ایمنی و میزان CD4 افزایش یافت. بطوریکه در ترومبوسیتوپنی خفیف میانگین 62.61± CD4= 266.97و در ترومبوسیتوپنی شدید میانگین 22.25± CD4=115بود. از این تعداد تمامی موارد مراجعه کننده مرد بودند و مورد زن مشاهد نشد. 24 مورد در گروه سنی 40 ـ 20 سال و بقیه در گروه سنی بالای 40 سال بودند. سایر فاکتورهای ایجاد کننده ترومبوسیتوپنی همچون عفونتهای توام اسپلنومگالی در بیماران مورد مطالعه مشاهده نشدند. تنها یک مورد از ازبیماران دچار عوارض بالینی خونریزی شد که پس ازاسپلنکتومی بهبودی کامل یافت. ترومبوسیتوپنی در بیماران HIV مثبت مراجعه کننده به مرکز مشاوره و مراقبت HIV/AIDS استان کرمانشاه شیوع بالایی داشته و با سرکوب سیستم ایمنی و افت میزان CD4 همراه است. هر چند که شیوع آن در هر مرحله از آلودگی تقریبا مشابه بوده اما شدت ترومبوسیتوپنی با تشدید سرکوب سیستم ایمنی و کاهش میزان CD4 افزایش می یابد. بنابراین ارزیابی میزان پلاکت در بیماران HIV مثبت یکی از اقدامات مهم در امر مراقبت از این گروه می باشد.

این مطالعه در آذرشهر از استان آذربایجان شرقی با هدف تعیین عفونت احشایی لیشمانیا در انسان در سال 1379 انجام  گرفته است. مطالعه به شکل توصیفی و به روش مقطعی بوده و روش نمونه برداری به شکل تصادفی چند مرحله ای و گروههای تحت مطالعه شامل 10 درصد افراد 10 سال و به پایین ، افراد دارای سابقه کالاآزار و 10 درصد بزرگسالان بوده اند. در مجموع  1252 نمونه خون از افراد مذکور تهیه شد که بعد از تهیه پلاسما با روشهای سرولوژیکی شامل ایمونوفلئورسانس غیر مستقیم و آگلوتیناسیون مستقیم و در مواردی به روش الایزا به منظور تشخیص آنتی بادی ضد لیشمانیایی مورد آزمایش قرار گرفت. در نهایت با استفاده از روش DA، 24  نفر (1.9%) با تیتر 1:3200≥ از نظر سرولوژی مثبت و 15 نفر (1.2%) با تیتر 1:1600 به عنوان مشکوک شناخته شدند. در روش  IFA،  30نفر (2.4%) با تیتر 1:160≥ از نظر سرمی مثبت و 97 نفر (7.7%) با تیتر 1:80 مشکوک بودند. این بررسی ضرورت انجام مطالعات تکمیلی جهت تعیین ناقلین و مخازن انگل را در منطقه بیان می کند. همچنین نتایج نشان می دهد که لیشمانیوز احشایی یک بیماری اندمیک در منطقه آذرشهر می باشد.

به منظور بررسی نقش تغییرات ECG بر روی بیماران بدنبال اعمال جراحی غیر قلبی مطالعه ای از نوع آینده نگر تاریخی بر روی پرونده 52 نفر از بیمارانی که قبل از اعمال جراحی دارای تغییرات پاتولوژیک در نوار قلبی بودند صورت گرفت.اطلاعات حاصله از طریق چک لیستی که متغیرهای دموگرافیک و انواع یافته های غیر طبیعی ECG در آن ثبت شده بود جمع آوری و با استفاده از آن آزمون X2 اختلاف بین داده های کیفی اسمی در گروه ECG طبیعی و 52 پرونده بیمارانی که ECG غیر طبیعی قبل از عمل جراحی داشتند مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.نتایج حاصله از این پژوهش نشان داد که 34 نفر (%65.4) از گروه مورد در مقایسه با 7 نفر (%13.46) از گروه شاهد فوت نموده بودند بطوری که آزمون کای دو اختلاف معنی داری را نشان داد (P<0.05). در این بین شایعترین تغییرات الکتروکاردیوگرام در ارتباط با مرگ و میر بیماران پس از اعمال جراحی را Q پاتولوژیک و بدنبال آن تغییرات ST و T شامل می شد. برآورد خطر مرگ در دور گروه با فاصله اطمینان %95 نشان داد که خطر مرگ د دو گروه با ECG غیر طبیعی (%78.38 - %52.38) و در گروه با ECG طبیعی (%22.46 - %5) بود.نتایج حاصله از این مطالعه نشان داد که تغییرات ECG بدون در نظر گرفتن شاخص های تاثیرگذار دیگر در مرگ و می بیماران بدنبال اعمال جراحی می تواند بعنوان یک عامل مهم قلمداد گردد.

این مطالعه جهت بررسی اثرات و عوارض دراز مدت گازهای شیمیایی جنگی بر دستگاه تنفسی مصدومین جنگ تحمیلی طراحی شده است.به این منظور 220 مصدوم شیمیایی که حداقل 6 سال و حداکثر 13 سال پس از تماس با گازهای شیمیایی مراجعه کرده اند بررسی شدند. کلیه مصدومین مورد معاینه فیزیکی، رادیوگرافی و تست های عملکرد ریوی قرار گرفتند. مصدومین که سابقه مصرف سیگار و یا بیماریهای قلبی - ریوی قبل از تماس با گازهای شیمیایی را داشتند از مطالعه خارج شدند. نتایج این مطالعه با یافته های تست های ریوی از 92 فرد سالم که جهت استخدام یا جراحی انتخابی مراجعه کرده بودند مقایسه گردید.نتایج معاینات فیزیکی و رادیوگرافی ریه و تستهای عملکرد ریوی نشان میدهد که تعداد قابل ملاحظه ای از بیماران علایم غیر اختصاصی مانند سرفه، خس خس و تنگی نفس دارند و 64% بیماران تغییرات غیر اختصاصی در رادیوگرافی ریه نشان میدهند ولی یافته های قابل توجه در رادیوگرافی ریه فقط در 13% بیماران دیده شد. علایم بالینی با اهمیت مانند هموپتیزی و دیسترس تنفسی در 5% بیماران دیده شد. تستهای عملکرد ریه بهترین روش تشخیص عوارض مزمن در این بیماران است که در 60% بیماران غیر طبیعی بوده است و عوارض انسدادی یا تحدیدی مجاری هوایی تنفسی را آشکار کرده است. که در مقایسه با گروه شاهدان بیماری انسدادی راههای تنفسی که عمدتا خفیف یا متوسط بوده است در نیمی از بیماران دیده شد که فقط یک سوم آنان بطور نسبی به برونکودیلاتور پاسخ دادند.یافته های این مطالعه در تایید مطالعات مشابه نشان میدهد که در دراز مدت در تعداد قابل ملاحظه ای از بیماران، بیماری انسدادی راههای تنفسی بروز می کند که با علایم بالینی و تغییرات رادیوگرافی غیر اختصاصی همراه است و انجام تستهای عملکرد ریه بهترین روش تشخیصی برای این بیماران بشمار می رود.

اندوسکپی روش مهمی در تشخیص ضایعات دستگاه گوارش فوقانی است. ابداع زوم اندوسکپی پیشرفت جدیدی در تکنولوژی فیبرنوری است که امکان مشاهده مخاط را با درشتنمایی بیشتر فراهم می سازد. آتروفی مخاط معده معمولا در اثر گاستریت مزمن ایجاد شده، از نظر بسیاری از صاحبنظران ضایعه ای پر خطر و پیش سرطانی برای بروز ادنوکارسینوم تلقی می شود. هدف از تعیین لنجام این مطالعه تعیین توانایی زوم اندوسپکی در مقایسه با اندوسکوپ معمولی برای تشخیص اتروفی مخاط معده بود.عکسهای دیجیتالی تهیه شده از مخاط معده بیماران حین ویدئو اندوسکپی معمولی و با بزرگ نمایی بطور جداگانه و مستقل توسط متخصص گوارش مجرب مشاهده و در خصوص وجود و شدت اتروفی اظهار نظر شد. نمونه بیوپسی تهیه شده از همان ناحیه عکسبرداری بصورت کور توسط آسیب شناس بررسی و گزارش شد.از 178 نمونه واجد شرایط، درصد فراوانی تشخیص پاتولوژی اتروفی در انتر 30% و در تنه معده  18.8% و حساسیت و ویژگی برای تشخیص اتروفی با اندوسکپی زوم به ترتیب 45% و 87% و اندوسکپی معمولی 12% و 93% بود. برای مقایسه کلی نتایج دو روش، Likelihood ratio محاسبه شد که برای اندوسکپی زوم و معمولی به ترتیب 3.4 و 1.7 بدست آمد.با توجه به یافته های بدست آمده، در این مطالعه اندوسپکی زوم برای تشخیص اتروفی موفق تر بوده است. برای استفاده بهتر از این ابزار و اطمینان از تکرارپذیری نتایج و شرح شاخص های بصری بهتر برای تشخیص ضایعات مخاطی توسط اندوسکپی زوم، پژوهشهای بیشتر در این زمینه پیشنهاد می گردد. این امر مسلما منجر به انتخاب محلهای بهتر برای انجام بیوپسی و تایید تشخیص های اندوسکپی با پاتولوژی خواهد شد.

نظرات متفاوتی درباره تاثیر افزایش موقت پرولاکتین سرم در زمان گرفتن تخمک (OPU) بر نتایج حاملگی در روشهای کمک باروری بیان شده است. جهت یافتن ارتباط سطح پرولاکتین سرم در زمان OPU و میزان موفقیت حاملگی در روشهای IVF-ICSI، مطالعه ای بر روی خانمهای نابارور مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر تهران - مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولی عصر (عج)، طی سالهای 78-1377 صورت گرفت.در 151 خانم واجد شرایط، تحریک تخمک گذاری به روش Long protocol انجام شد. سطح سرمی پرولاکتین در روزهای تزریق HCG و OPU انجام شد.نتایج مطالعه نشان داد که سطح پرولاکتین سرم  در 91 نفر کمتر یا مساوی ng/ml 25 (گروه I) و در 60 نفر بیش از ng/ml 25 (گروه II) بود. دو گروه از نظر سن، نوع نازایی، علت نازایی، تعداد فولیکولهای بالغ (بیشتر از 13mm)، تعداد تخمک های رسیده با یکدیگر اختلاف معنی دار آماری نداشتند. تعداد جنینهای تشکیل شده و تعداد تقسیم سلولهای تخم نیز در دو گروه مشابه بود. بین دو گروه تفاوت معنی داری از نظر میزان رسیدگی سلول تخم مشاهده شد. 90% گروه II دارای رسیدگی سلولی مناسب (grade A) بودند. این رقم در گروه I، 77% بود (P=0.019). میزان موفقیت حاملگی در گروه II ببیشتر از گروه I بود (28.3% در برابر 3.3% و P=0.00001).در آنالیز لجستیک رگرسیون تنها دو متغیر سطح پرولاکتین (P=0.0150) و کیفیت جنین (P=0.140) ارتباط معنی داری با میزان حاملگی داشتند.

رشته بیهوشی از ابتدا به عنوان یک رشته پر استرس با ویژگی های منحصر به فرد شناخته شده است. محیط پر تنش و دسترسی به داروهای مخدر و مسکن متعدد از یک سو و ضرورت حضور مداوم یک متخصص تیز بین و هوشیار برای شکار لحظه های خطرناک و مرگ آفرین برای بیمار و اقدام فوری از سوی دیگر بر اهمیت توجه به سلامت روانی متخصصین می افزاید. هدف از این مطالعه، بررسی مقدماتی و تعیین ابعاد مشکلات تهدید کننده سلامت روانی دستیاران بیهوشی و به کارگیری روشی ساده و قابل اعتماد برای ارزیابی وضعیت روانی دستیاران و متخصصین بیهوشی بوده است.39 نفر از دستیاران سال اول پذیرفته شده در دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 78-1377 قبل از ورود به دوره دستیاری (گروه الف) و مجموعا 85 نفر از دستیاران سال های اول تا سوم حداقل 3 ماه پس از شروع سال تحصیلی (گروه ب) به وسیله پرسشنامه آزمون روانشناختی SCL- 90- R مورد بررسی قرار گرفتند. این پرسشنامه 90 سوالی در مقیاس پنج تایی از صفر تا چهار ارزش گذاری شد. نتایج در 9 بعد معدل گیری و تعیین امتیاز شد. سپس نمرات هر یک از ابعاد با هنجار دانشجویان ایرانی مقایسه شد.نمرات کلیه ابعاد آزمون در دستیاران گروه ب نسبت به دستیاران گروه الف بالاتر بود. دستیاران زن و مرد از نظر نمرات ابعاد آزمون با یکدیگر تفاوت داشتند. در کل بالاترین نمره در گروه الف مربوط به بعد ''حساسیت در روابط متقابل'' و در گروه ب مربوط به بعد ''وسواس - اجبار'' بود. ابعاد ''ترس مـرضی'' و ''روان پریشی'' پایین ترین رتبه را در کلیه گروهها به خود اختصاص داد.مواجهه با رشته تخصصی بیهوشی موجب ایجاد تغییراتی در ابعاد آزمون روانی دستیاران می شود. همچنین با توجه به اینکه رفتار ''وسواس اجبار'' به عنوان مقدمه یا یک سر طیف افسردگی شناخته شده است، خطر ابتلا به افسردگی در دستیاران بیهوشی جدی به نظر می رسد. این مطالعه نشان می دهد، توجه به مشکلات روانی ناشی از مواجهه با تخصص بیهوشی حایز اهمیت است و به کارگیری آزمون های غربالگری را در مقاطع مختلف تحصیلی و اشتغال در این حرفه ایجاب می کند.

امروزه تا حد زیادی بار اختلالات روانی در کشورهای پیشرفته جهان بوسیله پرسش نامه های غربالگری و مصاحبه های بالینی شناسایی شده ولی مطالعات همه گیری شناسی اختلالات روانی در کشور ما کوتاه و تعداد مطالعات انجام شده کم و محدود می باشد. هدف پژوهش حاضر، برآورد شیوع اختلالات روانپزشکی در افراد 18 سال و بالاتر مناطق شهری و روستایی کشور بود. به همین منظور 25180 نفر به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک و خوشه ای از بین خانوارهای موجود کشور انتخاب شدند. پرسش نامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا (SADS) که شامل 904 سوال می باشد، توسط 256 نفر از کارشناسان و کارشناسان ارشد روانشناسی بالینی در سراسر کشور در سال 1380 تکمیل گردید. نتایج این بررسی نشان داد شیوع انواع اختلالات روانپزشکی در این مطالعه 10.17 درصد می باشد که این شیوع در زنان 23.4 درصد و در مردان 10.86 درصد بوده است. اختلالات اضطرابی و خلقی به ترتیب با 8.31 و 4.35 درصد از شایعترین اختلالات روانپزشکی بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه 0.89 درصد، اختلالات عصبی -0.77 درصد بوده است. در گروه اختلالات خلقی، شناختی 2.78 درصد و اختلالات تجزیه ای افسردگی اساسی با 2.98 درصد و در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال فوبی با 2.05 درصد شیوع بیشتری داشته اند. در این بررسی 10.87 درصد افراد مورد مطالعه دچار حداقل یک نوع از اختلالات روانپزشکی بوده  اند. شیوع اختلالات روانپزشکی در افراد گروه سنی 55-41 سال با 12.62 درصد، افراد مطلقه و جدا شده با 22.31 درصد، افراد ساکن در مناطق شهری با 11.77 درصد، افراد بی سواد با 13.80 درصد، زنان خانه دار با 15.48  درصد و افراد بی کار با 12.33 درصد، بیش از سایر افراد در هر یک از گروه های ذیربط بود. با توجه به یافته های این تحقیق، مسوولیت سیاستگذاران و برنامه ریزان بهداشتی کشور در رابطه با تدوین برنامه های اجرایی بهداشت روان را بیش از پیش نمایان می سازد.

استرس های شغلی از عوامل مهم خطرزا برای سلامتی انسان شناخته شده اند. استرس های شغلی، بخاطر مسوولیت بارزتر زنان در امور داخلی خانواده هم بر خود آنان و هم بر سایر اعضای خانواده اثر سو، دارد و کیفیت زندگی را کاهش می دهد. هدف از این مطالعه، بررسی استرس ها، و نارضایتی شغلی در زنان شاغل اهوازی، و تعیین مهمترین عوامل استرس زا در محیط شغلی آنان می باشد.این مطالعه بر روی 700 زن شاغل 24 تا 65 ساله ساکن شهر اهواز بصورت تکمیل پرسشنامه انجام شده است. برای تعیین استرس شغلی از مدل (KARASEK) استفاده شده است. پاسخهای داده شده بصورت مواجهه چهارتایی (همیشه، اغلب مواقع، گهگاه، و هرگز) امتیازبندی گردید. شاخصهای استرس شغلی عبارت از؛ نگرانی اخراج، فشارهای روانی محیط کار، وجود کار یکنواخت، نارضایتی از ساعات کار، عدم وقت استراحت کافی، عدم سازگاری شغل با تحصیلات، و عدم استقلال کافی در انجام کارها بودند. محدوده امتیازات بین 7 تا 28 بود. گرفتن امتیاز میانه (16) یا بیشتر موید وجود استرس شغلی بوده است.میانگین سنی زنان مورد مطالعه  40.8±10.0سال بود. بطور کلی 24.3 درصد از زنان مورد مطالعه از شغل خود ناراضی و 54.2 درصد نیز استرس شغلی داشتند. عدم رضایت شغلی در زنان دارای تحصیلات کمتر و کارگر بیشتر گزارش گردید (P<0.001). استرس شغلی نیز در زنان دارای تحصیلات بالاتر شایع تر بود (P<0.001). خانمهای معلم در مقایسه با سایرین بیشترین میزان استرس را داشتند (66.7 درصد، P<0.001). عدم وقت استراحت کافی (96.9 درصد)، نارضایتی از ساعات کار (91.9 درصد)، و وجود فشارهای روانی محیط کار (88.7 درصد) مهمترین عوامل استرس زا در محیط شغلی زنان مورد مطالعه بودند.نتایج این تحقیق توجه بیشتر به رضایتمندی شغلی زنان و کاهش متوسط زمان کار، بخصوص در میان آنانکه بیش از دیگران در مواجهه با عوامل استرس زا در محیط شغلی شان هستند را مورد تاکید قرار میدهد. این نکته علاوه بر افزایش سطح سلامتی زنان جامعه و خانواده های آنان، در افزایش راندمان کار و پیشگیری از حوادث شغلی نیز موثر است. از آنجا که اغلب عوامل استرس زا در محیط های کار زنان به عوامل و برنامه ریزیهای مدیریتی مربوط میشود، توجه مدیران به این نکات ضروری می باشد.

مطالعه مورفولوژیک گسترش های مغز استخوان همراه با رنگ آمیزی سیتوشیمی سلولهای بلاست اساس تقسیم بندی FAB (فرانسوی و آمریکایی و انگلیسی) را تشکیل میدهد. اگر چه با تدابیر درمانی جدید استفاده از ایمونوفنوتایپ توسط فلوسیتومتر در تشخیص لوسمی های حاد ضروری میباشد.هدف از این مطالعه مقایسه نتایج بدست آمده از تقسیم بندی FAB با نتایج ایمونوفنوتایپ توسط فلوسیتومتر در تشخیص لوسمی حاد و همچنین تاکید بر ارزش ایمونوفنوتایپ بدلیل تفاوت در رژیم درمانی و پیش  آگهی در انواع مختلف لوسمی می باشد.آسپیراسیون مغز استخوان 420 بیمار مبتلا به لوسمی حاد از نظر خصوصیات مورفولوژی/سیتوشیمی و ایمونوفنوتایپ بررسی شد. تقسیم بندی این بیماران که توسط فلوسیتومتری انجام شد به قرار زیر است:280 مورد (66.7%) لوسمی لنفوبلاستیک 135 مورد (32.1%) لوسمی میلویید 3 مورد (0.7%)biphenotypic  و 2 مورد (0.5%) unclassified از 280 مورد لوسمی که توسط فلوسیتومتری از رده لنفویید گزارش شده بود 257 مورد با روش مورفولوژی/سیتوشیمی نیز بعنوان رده لنفویید گزارش شده بود. لذا حساسیت روش اخیر (FAB) جهت تشخیص ALL 91% و ویژگی آن به 82% میرسد.از 135 مورد لوسمی میلوئید حاد که توسط ایمونوفنوتایپ ثابت شده بود 115 مورد با روش مورفولوژی/سیتوشیمی نیز بعنوان لوسمی میلوییدی گزارش شده بود. به این ترتیب حساسیت روشFAB  جهت تشخیص AML 85% و ویژگی آن به 92% میرسد. 3 مورد لوسمی biphenotypic و 2 مورد unclassified  (اثبات شده توسط فلوسیتومتری)، در آزمایش مورفولوژی/سیتوشیمی بعنوان لوسمی لنفوییدی گزارش شده بود.با مقایسه نتایج بدست آمده از مورفولوژی/سیتوشیمی بر طبق تقسیم بندی FAB  با نتایج فلوسیتومتری، این مطالعه تاکید بر اهمیت بررسی آسپیراسیون مغز استخوان توسط فلوسیتومتری جهت تشخیص قطعی و انتخاب پروتوکل درمانی مناسب دارد.

هورمون اکسی توسین از بخش خلفی غده هیپوفیز ترشح میگردد و دارای خواص فیزیولوژیک مانند تسهیل زایمان میباشد. این هورمون پپتید آمیدی بصورت صناعی تهیه و در دام و انسان مصرف میگردد.برای سنتز پپتیدها دو روش فاز جامد و مایع وجود دارد که در این کار تحقیقاتی از روش فاز جامد (SPPS) استفاده شده است. بستر انتخابی از نوع Rink amide MBHA resin و اسیدهای آمینه از انتهای آمینی بوسیله 9-Fluorenylmethoxycarbonyl (Fmoc) محافظت شده اند. اولین اسید آمینه از انتهای کربوکسیلیک خود به رزین پیوند داده شده و سپس گروه (Fmoc) بوسیله 20% پیپریدین جدا شده و اسید آمینه محافظت شده بعدی اضافه میگردد. پلی پپتید سنتز شده از طریق تری فلورواستیک اسید از رزین جدا و وارد فاز محلول گردید تا اکسیداسیون و تشکیل پیوند دی سولفیدی توسط ید بر روی آن انجام پذیرد. محصول بدست آمده پس از تخلیص از لحاظ خلوص، نوع اسید آمینه و فعالیت زیستی مورد بررسی قرار گرفت و نتایج با نمونه استاندارد مقایسه گردیده است.خلوص محصول بیش از 95% بوده و نتیجه حاصل از آنالیز اسید آمینه پس از هیدرولیز حضور تمامی اسیدهای آمینه دراین هورمون را ثابت میکند. فعالیت زیستی نشان دهنده 467.05 واحد بین الملی فعالیت در هر میلی گرم می باشد.

معرفی مناسب ترین شیوه برای دستیابی به مواد موثره و کاربری مجدد و مضاعف برای مواد و منابع طبیعی، یکی از کارآمد ترین روشهای حفاظت محیط زیست تلقی می شود. تانن در صنایعی نظیر داروسازی، جوهرسازی، چرم سازی، حفاری چاههای نفت، روکش چوب، ساخت چسب چوب و غیره کاربرد فراوان دارد. این مطالعه به منظور دستیابی به مناسبترین شیوه استخراج تانن از میوه درختان بلوط به انجام رسیده است.در سال 1379 از 36 گونه و زیر گونه شناسایی شده 10 گونه و زیر گونه که از نظر پراکنش، سطح وسیعتری از جنگلهای ایران را در نواحی شمالی البرز، ناحیه ارسباران و نواحی غربی رشته کوههای زاگرس در بر می گیرد، انتخاب و از هر گونه 5 نمونه جمع آوری و روی میوه نیم کوب شده از هر سری نمونه برداری، 5 بار با روشهای چهارگانه مشتمل بر خیساندن، جوشاندن، پرکولاسیون و سوکسله عصاره گیری و از طریق آزمون صحت و دقت تجزیه و تحلیل گردید.نتایج بدست آمده نشان می دهد که حداکثر غلظت تانن معـادل 9.7 درصد، مربوط به گونهQuercus belangri brantii  می باشد، و بقیه 9 گونه مهم دیگر اندازه گیری شده، بین حداقل 3.2 تا حداکثر 7.5 درصد تانن داشته اند.

اندوسکپی روش مهمی در تشخیص ضایعات دستگاه گوارش فوقانی است. ابداع Zoom Endoscopy پیشرفت جدیدی در تکنولوژی فیبرنوری است که امکان مشاهده مخاط را با درشتنمایی بیشتر فراهم می سازد. اتروفی مخاط معده معمولا در اثر گاستریت مزمن ایجاد شده، از نظر بسیاری از صاحبنظران ضایعه ای پر خطر و پیش سرطانی برای بروز ادنوکارسینوم تلقی می شود.تعیین توانایی Zoom Endoscopy در مقایسه با اندوسکوپ معمولی برای تشخیص تروفی مخاط معده.عکسهای دیجیتالی تهیه شده از مخاط معده بیماران حین ویدیواندوسکپی معمولی و magnified بطور جداگانه و مستقل توسط متخصص گوارش مجرب مشاهده و در خصوص وجود و شدت اتروفی اظهار نظر شد.نمونه بیوپسی تهیه شده از همان ناحیه عکسبرداری بصورت blind توسط آسیب شناس بررسی و گزارش شد.از 178 نمونه واجد شرایط، درصد فراوانی تشخیص پاتولوژی اتروفی درانتر 30% و در تنه معده  18.8% و حساسیت و ویژگی برای تشخیص اتروفی بااندوسکپی Zoom به ترتیب 45% و 87% و اندوسکپی معمولی 12% و 93% بود. برای مقایسه کلی نتایج دو روش Likelihood ratio محاسبه شد که برای اندوسکپی Zoom و معمولی به ترتیب 3.4 و 1.7 بدست آمد.نتیجه: با توجه به یافته های بدست آمده، در این مطالعه Zoom endoscopy برای تشخیص اتروفی موفق تر بوده است. برای استفاده بهتر از این ابزار و اطمینان از تکرارپذیری نتایج و شرح شاخص های بصری بهتر برای تشخیص ضایعات مخاطی توسط Zoom endoscopy، پژوهشهای بیشتر در این زمینه پیشنهاد می گردد. این امر مسلما منجر به انتخاب محلهای بهتر برای انجام بیوپسی و تایید تشخیص های اندوسکپی با پاتولوژی خواهد شد.