شهرنشینی از نیمه ی دوم قرن بیستم با روند شتابانی ادامه یافت و مراحل مختلف «حومه نشینی» و «شهرگریزی» (ضد شهرنشینی یا زوال) نیز هم زمان در بسیاری از کلان شهرها ظاهر شد. در این پژوهش با بررسی منطقه ی کلان شهری تهران، فرایند انفجار مادرشهر و پدیدارشدن زوال شهری در شهر تهران، همچنان گسیختگی شهری به عنوان نمود فضایی و عینی توسعه ی پیرامونی طی سال های 1355 تا 1395 مشخص شد. پژوهش حاضر در چارچوب راهبرد پس کاوی صورت گرفت. همچنین به شیوه ی فراتحلیل و براساس داده های ثانویه ی جمعیتی مرکز آمار ایران به عنوان مقیاس اندازه گیری و اطلاعات اسناد و گزارش های رسمی فرادست انجام شد و از سنت های روش پژوهش کمی و کیفی استفاده کرد. اندازه گیری گسیختگی شهری اغلب به کمک تبدیل داده ها، اطلاعات و عوامل کیفی به داده ها و شاخص های کمی صورت می گیرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل های توزیع جهت دار، هم بستگی فضایی موران (جهانی و محلی) و آماره ی عمومی G استفاده شد. مقدار رشد گسیخته ی منطقه ی کلان شهری در دوره های مورد بحث نیز به کمک مدل های آنتروپی شانون و هُلدِرن اندازه گیری شد. یافته های پژوهش نشان می دهد از دهه ی 50 ه. ش در «منطقه ی کلان شهری تهران» فرایند حومه نشینی به سبک مدرن آغاز شد و پس از دهه ی 70 شهرگریزی (زوال) شکل گرفت. نمود فضایی این دو فرایند در قالب گسیختگی تجلی یافت. نتایج مدل های موران و آماره ی عمومی G حاکی از شکل گیری چند الگوی خوشه ای جمعیت خارج از کلان شهر تهران است. همچنین نتایج مدل های آنتروپی شانون و هلدرن نشان می دهد از دهه ی 70 ه. ش توسعه ی عرصه های شهری در حلقه ی دوم (Suburban) و حلقه ی سوم (Exurban) رخ داده است. نتیجه ی این پژوهش حاکی از بروز پدیده ی زوال شهری در منطقه ی کلان شهری تهران است که از فرایندهای شهرنشینی تجربه شده در کشورهای آمریکایی-اروپایی تبعیت می کند.