دانشور پزشکی: نشریه پژوهشی پایه و بالینی
سال:1386 | دوره:14 | شماره:68 |تعداد مقالات:10

مقدمه و هدف: ایدز به عنوان یکی از مهم ترین بیماری ها و مشکلات بهداشتی جهان در دهه های اخیر، توجه همگان را به خود جلب کرده، و افزایش سطح آگاهی و نگرش در نتیجه اصلاح عادات و پرهیز از رفتارهای پرخطر به عنوان تنها راه کنترل آن شناخته شده است. باتوجه به خطر بالقوه ای که از جهت این بیماری کشور ما را نیز تهدید می کند، در این مطالعه به بررسی سطح آگاهی و نگرش کارکنان و رابطین (به عنوان ارایه دهندگان خدمات) و مراجعه کنندگان به مراکز بهداشتی درمانی شرق تهران (به عنوان گروه هدف) در مورد بیماری ایدز پرداختیم.مواد و روش ها: این مطالعه، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که بر روی 440 نمونه، شامل 110 نفر پرسنل مراکز بهداشتی درمانی، 110 رابط بهداشتی و 220 نفر مراجعه کننده که از 7 مرکز بهداشتی درمانی شرق تهران به طور تصادفی انتخاب شده بودند انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای حاوی 25 سوال بود که روایی و اعتبار آن توسط تیم تحقیق، مطالعه و تامین گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss و آزمون های «تی»، کای دو، آنالیز واریانس دانکن، همبستگی و رگرسیون لجستیک استفاده شد.نتایج: در این مطالعه به طور متوسط، پرسنل 83.8 درصد، رابطین 77.5 درصد و مراجعین 64.2 درصد حداکثر امتیاز آگاهی را کسب کردند و هر یک از گروه ها حداقل 75 درصد امتیاز نگرش را به دست آورد. بین سطح آگاهی کارکنان با جنس، سن، تحصیلات، سابقه کار و واحد ارایه خدمت ایشان، سطح آگاهی رابطین با تحصیلات آن ها و سطح آگاهی مراجعین با سن، وضعیت تاهل، تحصیلات و شغل آنان رابطه معنادار وجود داشت (p<0.05). بین سطح نگرش کارکنان با جنس و تحصیلات و در مورد مراجعین با سن و تحصیلات آن ها ارتباط معنادار مشاهده شد (p<0.05). رابطه بین سطح نگرش رابطین با هر یک از متغیرهای مستقل معنادار نبود. بین سطح آگاهی کارکنان، رابطین و مراجعین با نگرش آن ها همبستگی مثبت وجود داشت. تقریبا نیمی از افراد چند منبع کسب اطلاعات داشتند و بیش تر به استفاده از رادیو و تلویزیون و کم ترین درصد به دروس تحصیلی جهت کسب اطلاعات اشاره داشتند.بحث و نتیجه گیری: در این مطالعه، اکثر کارکنان، رابطین و حدود نیمی از مراجعین از آگاهی کافی در مورد ایدز برخوردار بودند و نگرش بیش از دو سوم نمونه ها در مورد بیماری ایدز، مثبت بود که قابل تقدیر است. در این خصوص به روز نگهداشتن آگاهی و اجرای هدفمند برنامه های آموزشی مورد تاکید است.

مقدمه: تغییرات بدخیمی سلول های اپی تلیالی تا زمانی که غشای پایه سالم است به اپی تلیوم محدود بوده، تهاجمی به بافت همبند دیده نمی شود. تخریب این غشای، اولین گام در تهاجم موضعی است. با توجه به اهمیت تشخیص تغییرات غشای پایه این مطالعه با هدف بررسی الگوی هیستوپاتولوژیک این غشا در درجات مختلف دیسپلازی و سرطان تمایز یافته سلول سنگفرشی با استفاده از رنگ هماتوکسیلین- ائوزین (Haematoxylin & Eosin)، رتیکولین و پریودیک اسید شیف (Periodic acid Schiff-PAS) انجام شد.مواد و روش ها: این تحقیق در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اول با بازنگری پرونده بیماران مراجعه کننده به بخش پاتولوژی مرکزی بیمارستان امام خمینی از سال 77 تا 82 از مجموع 120 نمونه، 21 مورد با تشخیص پاتولوژیک دیسپلازی خفیف، متوسط و شدید و سرطان سلول سنگفرشی (اسکوموس سل کارسینوما) با تمایز خوب که فاقد نکروز، آماس و خونریزی بودند انتخاب شدند. در مرحله دوم از هر بلوک پارافینی، 3 برش 3 میکرونی تهیه و با رنگ های پریودیک اسید شیف، هماتوکسیلین- ائوزین و رتیکولین رنگ شدند و الگوی رنگ پذیری غشای پایه توسط دو پاتولوژیست به روش دوسویه کور بررسی شد.نتایج: اپی تلیوم طبیعی دررنگ آمیزی با H&E غشای پایه واضح بود و با رنگ PAS و رتیکولین ضخیم و ممتد دیده می شد. دیسپلازی خفیف: در رنگ آمیزی H&E غشای پایه نازک و یکنواخت و با رنگ PAS ممتد و با رتیکولین ضخیم و ممتد دیده می شد. دیسپلازی متوسط: در رنگ آمیزی H&E غشای پایه ناواضح با PAS واضح و در رنگ آمیزی با رتیکولین ضخیم و غیرممتد بوده و بی نظمی هایی در لایه رتیکولر مشاهده می شد. دیسپلازی شدید: در رنگ آمیزی با H&E غشای پایه ناواضح، با PAS ظریف و بسیار نازک و با رتیکولین بسیار نازک بود و ظرافتی متغیر داشت. سرطان سلول سنگفرشی با تمایز خوب: در رنگ آمیزی H&E غشای پایه ناواضح و در رنگ آمیزی با PAS بسیار ظریف بود. در اطراف توده های سلولی موجود در بافت همبند غشای پایه در رنگ آمیزی با رتیکولین ممتد بود، در حالی که در نوک رت پگ ها ضخامتی بسیار نازک و غیرممتد داشت.بحث و نتیجه گیری: الگوی هیستوپاتولوژیک غشای پایه در درجات مختلف دیسپلازی و سرطان سلول سنگفرشی با تمایز خوب متفاوت است. رنگ رتیکولین در مقایسه با رنگ های PAS و H&E توانایی بیش تری در نمایش این تغییرات دارد.

مقدمه: آویشن باریک یکی از گیاهان دارویی است که به نام علمی Ziziphora clinopodioides (LAM) شناخته می شود. در کتب طب سنتی، خاصیت ضدعفونی کننده و استفاده درمانی در بعضی بیماری های عفونی برای آن ذکر شده است. به دنبال جستجوی مواد ضدمیکروبی موثر از منابع گیاهی، در این تحقیق اثر ضدمیکروبی مواد مستخرجه از گیاه آویشن باریک در شرایط آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفته و اسانس آن برای شناسایی ترکیبات متشکله تجزیه شده است.مواد و روش ها: عصاره هیدروالکلی 50 گرم از گیاه با حلال متانولی 70 درصد به روش خیساندن استخراج گردید و اسانس به روش تقطیر با آب از 100 گرم پودر خشک گیاه گرفته شد. بهره اسانس 0.96w/w درصد بود. میکروارگانیسم های مورد بررسی، شامل استافیلوکوکوس ارئوس (ATCC25923)، استرپتوکوکوس پیوژنز (PTCC1470)، اشریشیاکلی (PTCC1269)، کلبسیلا پنومونیه (PTCC1053)، سالمونلاتیفی موریوم (PTCC1609) و سودوموناس آئروجینوزا (PTCC1430) بودند. اثر ضدمیکروبی عصاره، ابتدا با روش آگار دیفیوژن از چاهک و اسانس به روش دیسک دیفیوژن در محیط مولر- هینتون آگار مورد آزمایش قرار گرفت. سپس MIC و MBC مواد استخراج شده به روش استاندارد ماکروبراث دایلوشن در محیط مولر- هینتون براث تعیین گردید. ترکیبات متشکله اسانس با استفاده از دستگاه های GC و GC/MS و ستون DB-5 سی متری جداسازی و شناسایی شد.نتایج: عصاره متانولی در غلظت 25mg/well موجب توقف رشد دو باکتری گرم مثبت مورد آزمایش گردید، ولی بر چهار باکتری گرم منفی، اثر بازدارنده نداشت. قطر منطقه توقف رشد برای استافلیکوکوس ارئوس 20mm و در مورد استرپتوکوکوس پیوژنز 22mm بود. MIC و MBC عصاره برای استافیلوکوکوس ارئوس به ترتیب 15mg/ml و 31mg/ml بود و در مورد استرپتوکوکوس پیوژنز MIC و MBC به ترتیب 15mg/ml و 31mg/ml تعیین شد. اسانس موجب توقف رشد همه باکتری های مورد آزمایش گردید و اثر آن بر سالمونلاتیفی موریوم و استرپتوکوکوس پیوژنز بیش ترین بود. قطر منطقه توقف رشد در اطراف دیسک های کاغذی محتوی 20ml اسانس برای استافیلوکوکوس ارئوس 24mm، استرپتوکوکوس پیوژنز 27mm، اشریشیاکلی 17mm، کلبسیلا پنومونیه 21mm، سالمونلاتیفی موریوم 28mm و سودوموناس آئروجینوزا 13mm به دست آمد. همچنین MIC اسانس برای استافیلوکوکوس ارئوس (900 mg/ml)، استرپتوکوکوس پیوژنز (450 mg/ml)، اشریشیاکلی (1800 mg/ml)، کلبسیلا پنومونیه (900 mg/ml)، سالمونلاتیفی موریوم (225 mg/ml) و سودوموناس آئروجینوزا (1800 mg/ml) تعیین شد. دستگاه های گازکروماتوگرافی و گازکروماتوگرافی متصل به طیف نگار جرمی، 22 ترکیب متفاوت را در اسانس جداسازی و شناسایی کرد که از بین آن ها 5 ترکیب بیش از 73 درصد اسانس را تشکیل می داد که به ترتیب، شامل پولگون (29.3 درصد)، پارامنتا-3-ان-8-اول (19.1 درصد)، نئو-منتول (11.6 درصد)، پیپری تنون (9.4 درصد) و 1 و 8 سینئول (4.5 درصد) است.بحث و نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که گیاه آویشن باریک، دارای اثر ضدمیکروبی علیه انواعی از باکتری های گرم مثبت و گرم منفی است و تاثیر آن بر سالمونلا شدیدتر است. این نتیجه گیری می تواند برای استفاده های گیاه در طب سنتی، صنایع غذایی و کاربردهای درمانی جدید مورد توجه قرار گیرد.

مقدمه: سرطان سرویکس از شایع ترین سرطان های سیستم ژنیتال زنان و دارای یک وضعیت دراز مدت پیش از تهاجم است. پاپ اسمیر، تستی ارزان، سریع و مقرون به صرفه برای شناسایی تغییرات پیش بدخیمی سرویکوواژینال است. تشخیص و درمان ضایعات پیش تهاجمی برای پیشگیری از پیشرفت بیماری به طرف سرطان مهاجم ضروری است. HPV یکی از ریسک فاکتورهای شناخته شده سرطان سرویکس و ضایعات پیش تهاجمی است. (Atypical Scuamous Cells with Undetermined Significance) ASCUS شایع ترین تشخیص غیرطبیعی در گزارش های اسمیر سرویکوواژینال است که اهمیت آن در سرطان سرویکس شناخته شده نیست. این مطالعه به منظور ارزیابی میکروارگانیسم های عفونی در زنان با تشخیص سیتولوژیک ASCUS بر روی خانم های متاهل مراجعه کننده به بیمارستان ولی عصر (عج) انجام شده است.مواد و روش ها: این مطالعه از نوع دو گروهی (مورد- شاهد) و تحلیلی است که طی آن 190 نفر که نتیجه اسمیر آن ها ASCUS گزارش شده بود با 190 شاهد تصادفی از میان اسمیرهای بدون پاتولوژی (بدون اختلالات سلول آتیپیکال) مورد ارزیابی سیتولوژیک تریکوموناس، کاندیدا آلبیکنس، گاردنرلا واژینالیس، ویروس پاپیلومای انسانی، هرپس و غیراختصاصی قرار گرفتند.نتایج: از 380 اسمیر مورد بررسی، اثر میکروارگانیسم های عفونی اختصاصی در 112 مورد در گروه مورد و شاهد تشخیص داده شد. شیوع عفونت تریکوموناس در گروه مورد 14 مورد (7.4 درصد) و در گروه شاهد 5 مورد (2.6 درصد) بود که اختلاف معنادار داشت (p<0.03). شیوع کاندیدا آلبینکس نیز در گروه مورد 15 (7.9 درصد) و در گروه شاهد 14.2) 27 درصد) مورد بود که اختلاف آماری معناداری داشت (p<0.05). شیوع عفونت گاردنلا واژینالیس نیز در گروه مورد 17 مورد (8.9 درصد) و در شاهد 27 مورد (14.2 درصد) بود که اختلاف معنادار نبود (p=0.1). شیوع عفونت HPV نیز در گروه مورد 6 نفر (3.2 درصد) و در گروه شاهد 1 نفر (0.5 درصد) بود که در سطح 5 درصد معنادار داشت (p<0.056). شیوع عفونت غیراختصاصی در گروه مورد 10 مورد (5.3 درصد) و در گروه شاهد 9 مورد (4.7 درصد) بود که اختلاف معنادار نبود (p=0.8) اثر ویروس هرپس در گروه مورد ASCUS و شاهد دیده نشد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه ASCUS با عفونت تریکوموناس رابطه معنادار دارد و به نظر می رسد در مورد کاندیدا آلبیکنس این ارتباط معکوس است. همچنین مطالعه ما رابطه ASCUS با HPV یا ویروس پاپیلومای انسانی را ضعیف نشان می دهد. بنابراین، مطالعات بیش تر برای تعیین اتیوپاتوژنز این عفونت ها در ASCUS ضروری به نظر می رسد.

مقدمه: به منظور بررسی کمی لرزش دست بیماران پارکینسونی، دراین تحقیق از یکی از روش های آنالیز حرکت (تصویربرداری دیجیتالی) استفاده شده است. به کمک این روش، سیستمی متشکل از سخت افزار و نرم افزار ویژه تحلیل حرکت، طراحی و ساخته شد که قابلیت اندازه گیری و نمایش شاخص های فرکانس متوسط، موقعیت و سرعت لرزش دست را بر حسب زمان دارد.مواد و روش ها: لرزش دست 32 بیمار توسط این سیستم در دو حالت استراحت و وضعیتی (دست کشیده شده به جلو) مورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج: نتایج حاصل نشان داد که شاخص های بالا در دو حالت استراحت و وضعیتی دارای ارتباط معنادار هستند (p<0.02). همچنین می توان یک رابطه خطی بین شاخص های ذکر شده در دو حالت استراحت و وضعیتی برقرار کرد. بیش ترین ارتباط بین فرکانس متوسط در دو حالت برقرار است (r2=0.996). بین این شاخص ها و متغیرهای سن، جنسیت و دست مورد آزمایش ارتباط معناداری به دست نیامد.

مقدمه: 30 تا 60 درصد بیمارانی که در بخش های طبی (غیرروان پزشکی) بستری می شوند حداقل یک اختلال روان پزشکی قابل توجه دارند که در اغلب موارد، عدم توجه پزشکان به این اختلالات، منجر به افزایش طول مدت بستری و هزینه های درمان، ناتوانی و مرگ بیماران می شود. هدف این مطالعه، بررسی وضعیت مشاوره های روان پزشکی درخواست شده از بخش های تخصصی در یک بیمارستان عمومی و دانشگاهی است.مواد و روش ها: مشاوره های روان پزشکی انجام شده در بخش های مختلف از خرداد ماه 1381 تا اردیبهشت 1383 به طور گذشته نگر مورد ارزیابی قرار گرفتند. سن، جنس، بخش مشاوره دهنده، روز درخواست مشاوره، علل درخواست مشاوره، تشخیص بیماری طبی، تشخیص اختلال روان پزشکی، کیفیت درخواست مشاوره، کیفیت پاسخ مشاوره و روش درمانی اتخاذشده برای بیماران ثبت شد و مقایسه با استفاده از آزمون «کای» انجام گردید.نتایج: مجموعا 382 برگه مشاوره از 15048 بیمار بستری شده مورد ارزیابی قرار گرفت (2.54 درصد) که 15 مورد (4 درصد) به علت عدم ثبت اطلاعات لازم از مطالعه حذف گردید. از 367 برگه مشاوره 201 نفر (54.8 درصد) زن و 166 نفر (45.2 درصد) مرد و سن بیماران 43.5±19.82 سال (حداقل 5 و حداکثر 94 سال) بود. در کل، بیش ترین درخواست مشاوره از بخش داخلی (31.1 درصد) و کم ترین آن از بخش رادیوتراپی (0.5 درصد) بود (p<0.0001). اما وقتی تعداد مشاوره ها بر اساس تعداد بیماران محاسبه می شود مشخص می گردد بیماران بخش نرولوژی (7.4 درصد) بیش از سایر بخش ها مورد مشاوره روان پزشکی قرار می گیرند (p<0.0001). بیش ترین علت درخواست مشاوره، پرخاشگری (37.6 درصد) بود (p<0.0001). در کل بخش ها، بیش ترین بیمارانی که مورد مشاوره قرار گرفتند بیماران ترومایی (22.1 درصد) و بیش ترین تشخیص روان پزشکی داده شده دلیریوم (19.6 درصد) بود (p<0.0001). بیش ترین اقدام انجام شده توسط روانپزشکان دارو درمانی (38.1 درصد) بود (p<0.0001).بحث و نتیجه گیری: با توجه به کم بودن درخواست مشاوره های روان پزشکی در بخش های بیمارستانی، علی رغم شیوع بالای اختلالات روان پزشکی در بیماران بخش ها، بررسی علل عدم انجام مشاوره ها توصیه می گردد.

مقدمه و هدف: نوزادان حتی وقتی سالم متولد می شوند تحت پروسیجرهای تهاجمی دردناکی قرار می گیرند. تحقیقات نشان داده که نوزادان درد را کاملا حس کرده، در بعضی موارد، حتی حساسیت و واکنش شدیدتری نسبت به کودکان بزرگ تر در مقابل درد دارند که باعث عوارض منفی طولانی مدت در آن ها می شود. هدف از این مطالعه، تعیین اثر شیردهی بر درد ناشی از تزریق عضلانی واکسن هپاتیت B در نوزادان و مقایسه اثر آن با دادن شیر مادر و شیرخشک با سرشیشه بود.مواد و روش ها: این مطالعه، یک کارآزمایی بالینی تصادفی است که در آن 4 گروه مورد بررسی قرار گرفتند. در گروه یک یا گروه «شاهد» تزریق عضلانی واکسن هپاتیت B برای نوزادان به صورت روتین، یعنی بدون استفاده از روشی برای تسکین درد انجام شد. در گروه دوم، شیرمادر از طریق سینه مادر، و در گروه سوم با سرشیشه به کودک داده شد. در گروه چهارم از شیرخشک دو دقیقه قبل، حین و بعد از تزریق به عنوان اقدام تسکین دهنده درد استفاده شد. برای بررسی شدت درد پاسخ های فیزیولوژیک باپالس اکسمیتری، پاسخ های رفتاری با فیلمبرداری و مدت گریه با کرنومتر اندازه گیری شد.نتایج: نتایج بین گریه های مورد مطالعه در جریان تزریق از نظر تغییرات چهره (p<0.03)، آرامش حین تزریق (p<0.044) و مدت گریه (p<0.017) تفاوت آماری معناداری نشان داد. استفاده از شیر مادر از طریق سینه باعث کاهش مدت گریه و واکنش های رفتاری حالت صورت، حین و بعد از تزریق، حالت آرامش، حین و بعد از تزریق، و شدت گریه، بعد از تزریق نسبت به گروه شاهد شد. شیرمادر با سرشیشه باعث کاهش مدت گریه و حالت صورت حین تزریق و شدت گریه حین و بعد از تزریق نسبت به گروه شاهد شد. اما شیرخشک تنها روی حالت آرامش حین تزریق تاثیر معنادار داشت و از نظر سایر معیارهای اندازه گیری درد، تفاوت معناداری با گروه شاهد نداشت.بحث و نتیجه گیری: شیرمادر بخصوص از طریق سینه مادر به طور موثر باعث کاهش درد تزریق عضلانی واکسن هپاتیت B در نوزادان شد. لذا پیشنهاد می شود از این روش طبیعی، آسان، در دسترس، ارزان و عملی برای کاهش درد نوزادان در هنگام پروسیجرهای دردناک استفاده شود.

مقدمه: زرده تخم مرغ، منبعی سرشار و قابل دسترس از ایمونوگلوبولین (Ig Y)Y است که امکان استفاده از آن برای تشخیص طبی و درمان علیه عوامل میکروبی وجود دارد.مواد و روش ها: در مطالعه حاضر، مرغ ها علیه IgG خالص انسان به عنوان آنتی ژن ایمن شدند. پس از ایمن سازی، IgY از زرده با روش محلول سازی در آب مقطر اسیدی استخراج و با سه روش کروماتوگرافی تعویض یونی، کروماتوگرافی جذبی و رسوب دهی با پلی اتیلن گلیکول (PEG) 6000 تخلیص و بررسی شد. برای تخمین وزن مولکولی و اندازه گیری فعالیت محصول، به ترتیب از روش الکتروفورز در ژل پلی آکریل آمید (SDS-PAGE) و آزمون الایزا استفاده شد.نتایج: نتایج نشان داد که راندمان و خلوص کروماتوگرافی جذبی در تخلیص IgY ضد IgG انسانی به ترتیب 77 و 95 درصد است. در مقابل، IgY تام با دو روش دیگر از زرده حاصل گردید. روش رسوب دهی با PEG که ساده تر، کم هزینه تر و سریع تر از روش کروماتوگرافی تعویض یونی است، به ترتیب دارای راندمان و خلوص 90 و 95 درصد بود. در روش کروماتوگرافی تعویض یونی، راندمان و خلوص IgY تام به ترتیب 72 و 68 درصد بود. به علاوه در این مطالعه، وزن مولکولی کامل IgY معادل 190 و وزن زنجیره های سبک و سنگین آن به ترتیب 27 و 66 کیلودالتون تخمین زده شد. IgY اختصاصی یا فراکسیون IgY حاصل را می توان بنابر اهداف مختلف تشخیص طبی به کاربرد.

مقدمه: مولتیپل اسکلروز (MS) یک بیماری تخریب کننده میلین اعصاب مرکزی و از مهم ترین بیماری های اعصاب است، چرا که علاوه بر تکرار و تناوب مزمن، اغلب، افراد جوان را درگیر می کند. تحقیقات جهانی نیز بر یافتن داروهایی که بتواند از این بیماری پیشگیری کند یا جریان آن را آهسته کند و یا عوارض آن را برای بیمار به حداقل برساند متمرکز شده است. فرآورده MS14 ترکیبی طبیعی با منشا گیاهی- دریایی است که برای کمک به کنترل علایم بیماری مولتیپل اسکلروز تهیه شده است. نتایج مطالعات مقدماتی، مبتنی بر عدم ایجاد سمیت در حیوان آزمایشگاهی و تاثیر مثبت بر کیفیت زندگی بیماران بود.مواد و روش ها: این تحقیق آثار جانبی مصرف خوراکی فرآورده طبیعی MS14 را به مدت 3 هفته بر علایم حیاتی 38 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروز دچار آتاکسی مخچه ای مورد بررسی قرار داد. همچنین تست های کبدی، تست های کلیوی، عوامل بیوشیمیایی و فاکتورهای خونی بیماران به صورت دوسوکور، متقاطع و در مقایسه با گروه دریافت کننده دارونما مورد ارزیابی قرار گرفته است.نتایج: نتایج حاکی از آن است که این فرآورده بر هیچ کدام از علایم و آزمایش های مورد بررسی تاثیر منفی ندارد.