طب انتظامی
سال:1403 | دوره:13 | شماره:1 |تعداد مقالات:26

اهداف: خودکشی در تمام فرهنگ ­ها و دوره­­ ها وجود داشته است و برای فرد، خانواده و جامعه مصیبت بار است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان یکپارچه توحیدی بر تاب­آوری، امید به زندگی و کنش­وری جنسی زنان اقدام کننده به خودکشی می­ باشد. مواد و روش­ها: روش ﺗﺤﻘﻴﻖ ﻧﻴﻤﻪآزﻣﺎﻳﺸﻲ از ﻧﻮع پیش آزمون-پس آزمون ﺑﺎ ﮔﺮوه کنترل بود. ﺟﺎﻣﻌﻪی آﻣﺎری ﭘﮋوﻫﺶ، زنان اقدام­کننده به خودکشی بود ﻛﻪ در نیمه اول ﺳﺎل 1403 به منظور ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼت خود ﺑﻪ مرکز مشاوره و روان­درمانی در بیمارستان سینا شهر تبریز مراجعه کردند که از بین آن­ها نمونه ای به تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش یکپارچه توحیدی و 15 نفر گروه کنترل) به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار و گردآوری داده­ها شامل پرسشنامۀ عملکرد جنسی زنان راسن و همکاران (1997)، تاب­آوری کانر و دیویدسون (2003) امید به زندگی اسنایدر و همکاران (1991) بود. تحلیل داده­ها با استفاده از آزمون کوواریانس تک متغیره در نرم­افزار spss ورژن 26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش درمان یکپارچه توحیدی بر تاب آوری، امید به زندگی و کنش وری جنسی زنان اقدام کننده به خودکشی مؤثر است و میانگین نمرات گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در تاب آوری، امید به زندگی و کنش­وری جنسی زنان افزایش یافته است (p<0/05). نتیجه گیری: یافته ها حاکی از تأثیر درمان یکپارچگی توحیدی بر تاب آوری، امید به زندگی و کنش­وری جنسی زنان اقدام­کننده به خودکشی بوده است. بنابراین با اجرای درمان یکپارچه توحیدی در بستری وسیع­تر، آسیب­های اجتماعی از جمله خودکشی زنان کاهش می­یابد و در مراکز مشاوره­ای و درمانی بهتر است این شیوه ­های درمانی مورد توجه قرار گیرد.

هدف: در زمینه مقررات ایمنی و بهداشت، نظام های دولتی به جز مسئولیت های اجرایی، مسئولیت های قانون گذاری و نظارتی نیز بر عهده دارند. این موضوع سبب شده است که دولت ها توجه ویژه ای به این حوزه داشته باشند و در موقعیت هایی که حوادثی در حوزه ایمنی و بهداشت رخ می دهد، انتقادات متوجه آنان گردد. در این راستا، نیازمند مقایسه سیاست های جنایی ایران و اتحادیه اروپا هستیم تا شباهت ها و تفاوت های موجود در رویکردهای این دو نظام سیاسی بهتر شناخته شود. هدف از این تحقیق تحلیل شباهت ها و تفاوت های نظام های حقوقی در حوزه سیاست کیفری، به ویژه در زمینه ایمنی و بهداشت، است. از طریق شناسایی خلا ها و کمبودهای قانونی در قوانین ایران نسبت به اتحادیه اروپا، فرصت ها و چالش ها برای تدوین قوانین منسجم تر و نظام مندتر مشخص می گردد، و مسیر حرکت به سمت طراحی ساختارهای حقوقی محکم تر هموار می شود. روش تحقیق: روش این پژوهش تحلیلی تطبیقی است و جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسناد، کتب و مقالات مرتبط انجام شده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که انعکاس رویکرد پیشگیرانه در سیاست کیفری در هر دو نظام، مهم ترین شباهت است، اما خلاهای قانونی در ایران، نیازمند توسعه قوانین مدون و نظام مند است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان این گونه نتیجه گیرفت که طراحی قواعد منسجم ضررت اساسی دارد و یک سیستم منظم در این حوزه بایستی ایجاد گردد تا بتوان به شکل مؤثرتر در حوزه ایمنی و بهداشت اقدامات قانونی و پیشگیرانه انجام داد

اهداف: پرفشاری خون یکی از اصلی ترین عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی است. کارکنان نظامی به دلیل مواجهه با استرس شغلی، ساعات کاری نامنظم و الگوهای فعالیت فیزیکی متفاوت، ممکن است در معرض خطر بالاتری برای پرفشاری خون باشند. این مطالعه با هدف بررسی شیوع پرفشاری خون و عوامل فردی، شغلی و متابولیک مرتبط با آن در میان کارکنان پلیس فراجا در شهر تهران انجام شد. روش ها: در این مطالعه توصیفی – مقطعی، داده های ثبت شده در سامانه فراجا از پرسنل نیروی انتظامی در شهر تهران که در سال 2022 تحت اندازه گیری فشار خون قرار گرفته بودند، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. طبقه بندی فشار خون بر اساس دستورالعمل های 2017 ACC/AHA انجام شد و مقادیر آزمایشگاهی از سامانه بهداد استخراج گردید. کارکنان پلیس بر اساس ویژگی های شغلی دسته بندی شدند. برای بررسی ارتباط متغیرها با فشار خون از تحلیل رگرسیون لجستیک ترتیبی یک متغیره و چندگانه استفاده شد. تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار STATA نسخه 17 انجام گرفت و سطح معناداری p < 0. 05 استفاده شد. یافته ها: از میان 4781 نفر از کارکنان پلیس، شیوع کلی پرفشاری خون برابر با 59. 5٪ بود. اکثریت شرکت کنندگان مرد بودند (97. 8٪) و میانگین سنی آن ها 7. 3 ± 36. 2 سال گزارش شد. BMI بالا، FBS بالا، HDL پایین و جنسیت مرد با سطوح بالاتر فشار خون ارتباط معنادار داشتند. همچنین، نوع یگان خدمتی یک عامل پیش بینی کننده مستقل بود؛ کارکنان واحدهای عملیاتی و امدادی نسبت به یگان راهور ریسک پایین تری داشتند، در حالی که پرسنل اداری، حتی پس از کنترل سایر عوامل، در معرض خطر بیشتری قرار گرفتند. نتیجه گیری: نوع واحد خدمتی، مستقل از شاخص های بالینی، نقش مهمی در بروز پرفشاری خون دارد. تفاوت در میزان فعالیت، تنش های محیطی و سبک زندگی مرتبط با مشاغل مختلف، می تواند مبنای طراحی مداخلات پیشگیرانه هدفمند، به ویژه در میان کارکنان اداری باشد.

هداف: تعیین هویت، مسئله مهم در پلیس آگاهی است. هدف از انجام این تحقیق، آسیبشناسی روشهای احراز هویت در اجساد مجهولالهویه بود. مواد و روشها: پژوهش حاضر، توصیفی-پیمایشی ایت که با هدف کاربردی و به صورت اسنادی-پیمایشی انجام شد. 90 پرونده اجساد مجهولالهویه )1396 تا 1400( در پلیس آگاهی استان قزوین بررسی و پس از ارزیابی پروندهها، پرسشنامه تهیه و به عنوان ابزار تحقیق استفاده شد. پرسشنامه بین کارشناسان اداره مبارزه با جرایم جنایی، تشخیص هویت و سازمان پزشکی قانونی استان قزوین بین جامعه آماری )48 نفر( توزیع شد. تحقیق مذکور تمامشمار و معیار ورود به مطالعه، سابقه خدمتی حداقل 5 سال و معیار خروج، عدم رضایت از ادامه حضور در مطالعه بود. تجزیه و تحلیل با آمار توصیفی و استنباطی )کشیدگی و چولگی، فریدمن( به کمک نرمافزار 23 SPSS انجام شد. یافتهها: در این پژوهش 3 زن و 45 مرد با سابقه خدمتی حداقل 5 سال کار اجرایی با تحصیالت به ترتیب 2 نفر دیپلم، 8 نفر فوقدیپلم، 27 نفر لیسانس، 8 نفر فوقلیسانس و 3 نفر دارای دکتری تخصصی بودند. روایی پرسشنامه مورد استفاده توسط صاحبنظران تأیید و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، 0/79 محاسبه شد. بررسی پرسشنامه نشان داد که انجام آزمایش DNA ارزش بیشتری از سایر متغیرها در احراز هویت اجساد داشت. استفاده از عکاسی جنایی، تطبیق بانکهای اطالعاتی و متعلقات جسد در رتبههای بعدی قرار دارد. حال آنکه در بررسی پروندهها، مهمترین متغیر در احراز هویت، بررسی آثار انگشتان بود و عکاسی جنایی، تطبیق بانکهای اطالعاتی و متعلقات جسد در رتبههای بعدی قرار گرفت. نتیجهگیری: بر اساس نظر کارشناسان، آزمایش DNA مؤثرترین روش در احراز هویت اجساد مجهولالهویه است ولی به علت هزینهبر بودن، عدم تجهیزات آزمایشگاهی کافی و عدم آگاهی و دانش مطلوب در این حوزه، از این روش استفاده مطلوبی نمیشود. از طرف دیگر، در بررسی پروندهها، استفاده از اثر انگشت، روش مؤثر احصا گردید. این روش مناسب، آسان، در دسترس و کم هزینه بوده و استفاده از بانک اطالعاتی اثر انگشت و دانش کافی و مناسب کارشناسان مربوطه در جهت استفاده از این روش سبب کارایی مؤثر و مناسب این روش گردیده است.

اهداف: کارکنان نظامی با توجه به نوع فعالیت در بخشهای مختلف محیط کاری در معرض فرسودگی شغلی و ابتال به کمردرد هستند. با توجه به اهمیت آن، این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زندگی در بیماران مبتال به درد لومبار ستون فقرات بر اساس نوع درمان )جراحی و غیر جراحی( در پرسنل نظامی مراجعهکننده به بیمارستان ولیعصر )عج( انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه کوهورت، نمونهها از بین بیماران پرسنل نظامی که به بخش درمانگاه طب فیزیکی، درمانگاه درد و همچنین درمانگاه جراحی ستون فقرات بیمارستان ولیعصر )عج( فراجا در سال 1400 که با کمر درد مزمن مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. نمونهگیری به صورت غیرتصادفی و در دسترس و از بین بیماران واجد شرایط انتخاب و بعد از اخذ رضایت بیماران وارد مطالعه شدند. نمونهها به دو گروه درمانی غیرجراحی و گروه جراحی تقسیم و در ابتدای ورود به مطالعه و همچنین یک سال بعد از شروع درمان، پرسشنامههای کیفیت زندگی، شدت درد و اوسوستری، توسط پژوهشگر و از طریق مصاحبه با بیماران تکمیل شدند. دادهها توسط آزمونهای تی زوجی و تی مستقل، ویل کاکسون، آنووا، کروسکالوالیس تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: در این مطالعه، 230 بیمار با میانگین سنی 43. 3±8/2 سال وارد مطالعه شدند. از نظر تناسب جنسیت، درصد از بیماران زن و 84 درصد مرد بودند. همچنین میانگین قدی در بیماران هر دو گروه مورد مطالعه 169. 72±8. 60 سانتیمتر و میانگین وزنی در هر دو گروه نیز 74. 25±8. 330 کیلوگرم بود که از نظر آماری تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت )0/537=p). از نظر شاخصهای مورد بررسی در درمان بیماران، میزان کیفیت زندگی در هر دو گروه بعد از درمان از نظر آماری به طور معناداری افزایش یافت که این افزایش در گروه غیرجراحی بیشتر از گروه جراحی بود. همچنین هر دو گروه میزان ناتوانی و شدت درد کاهش یافته بود که از لحاظ آماری معنادار بود )0/001

اهداف: سالمونال تیفی، یک پاتوژن گرم منفی و عامل بیماری حصبه است. از آنجا که کمهزینهترین راه برای مقابله با این پاتوژن واکسیناسیون است، دسترسی به یک واکسن کارآمد بسیار حائز اهمیت است. مواد و روشها: در این مطالعه، پروتئوم باکتری سالمونال تیفی با 4322 پروتئین از سرور NCBI استخراج و از نظر آنتیژنسیتی و آلرژنسیتی غربال شدند. در نهایت، پروتئینهای باقیمانده برای پیشبینی اپیتوپهای اختصاصی سلولهای T بکار گرفته شدند و دو سازه نوترکیب ایمنوژنیک متشکل از اپیتوپها و ادجوانت مولکولی طراحی شد )سازه اول، شامل یک تکرار از هر اپیتوپ و سازه دوم، شامل دو تکرار از هر اپیتوپ است(. ارزیابی خواص فیزیکوشیمیایی، ساختار دوم و سوم، آنتیژنیسیتی، حاللیت، قابلیت تحریک سیستم ایمنی و داکینگ مولکولی هر سازه توسط سرورهای معتبر آنالین ارزیابی شدند. یافتهها: در انتهای ارزیابی 4322 پروتئین، هفت پروتئین باقی ماند که فرایند پیشبینی اپیتوپهای MHCI و MHCII آنها با موفقیت انجام و پس از ارزیابی مجدد اپی توپها، سازههای مدنظر طراحی شدند. با وجود مشاهده نتایج مورد انتظار در هردو سازه ایمنوژنیک، سازه دوم خود را پایدارتر و آنتیژنیکتر نشان داد )میزان آنتیژنسیتی سازه اول و دوم نیز بهترتیب 0/6701 و 0/6760 بود(. درحالیکه هر دو سازه آبدوست بودند، ولی توزیع ساختارهای صفحات گسترده و رندمکویل در سازه دوم، دارای درصد باالتری نسبت به سازه اول بود. در ادامه، سازه دوم نیز با انرژی داکینگ و نیز میانگین طول پیوندهای هیدروژنی کمتر، توانست به گیرنده سطح سلولی خود متصل شود. از طرفی، هر دو سازه توانستند سیستم ایمنی را به سمت تحریک ایمنی سلولی، یعنی افزایش ترشح میزان T کمککننده و T سایتوتوکسیک، هدایت کنند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج ارائه شده به نظر میرسد که سازه شماره دو که شامل دو تکرار از هر اپیتوپ است کاندید مناسبتری برای ساخت واکسن ایمنی علیه تب حصبه است.

اهداف: هسته اصلی اقتصاد مراقبتهای بهداشتی، تجزیه و تحلیل هزینهها و تعیین قیمت برای هر واحد خدمات است. هدف این مطالعه، محاسبه هزینههای خدمات بستری تحت پوشش تعرفه گلوبال و مقایسه آن با تعرفه مصوب در بیمارستانها از نظر سود و زیان بود. مواد و روشها: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است که به شیوه توصیفی-مقطعی و به صورت مقطعی و گذشتهنگر انجام شد. صورتهای مالی و پروندههای خدمات بستری جهانی مشمول تعرفه خدمات تشخیصی و درمانی مورد بررسی قرار گرفت. روش تخصیص هزینه در این تحقیق، بر اساس یک مدل استاندارد و منطبق با شرایط و الزامات بیمارستانهای نظامی بود. دادههای جمعآوریشده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی در نرم افزار 29 SPSSتحلیل شدند. یافتهها: یافتههای مطالعه ما نشان داد که در بیمارستان ولیعصر، میانگین تعرفه کل یا هزینه مربوط به اکسیزیون ناخن و بسترناخن، اکسیزیون کیست یا سینوس پلونیدال، اکسیزیون کیست و فیبرآدنوم و یا هرتومور خوش خیم یا بدخیم دیگر، درمان بسته شکستگی بینی، درمان باز شکستگی بینی و درمان باز شکستگی تنه رادیوس و اولنا به طور معناداری از میزان تعرفه مرکز درجه یک غیر دولتی مربوط به این کد باالتر بود. در بیمارستان امام سجاد میانگین تعرفه کل یا هزینه مربوط به اکسیزیون کیست یا سینوس پلونیدال، خارج کردن پیچ یا پین عمقی، درمان باز شکستگی بینی، ترمیم تیغه بینی، درمان جراحی فیستول آنال و اکسیزیون واریکوسل بطور معناداری از میزان تعرفه مرکز درجه یک غیر دولتی مربوط به این کد باالتر بود )0. 001>P). نتیجهگیری: بین هزینههای خدمات گلوبال و تعرفههای مصوب آنها تفاوت معناداری وجود دارد و با توجه به باال بودن هزینههای واقعی خدمات نسبت به تعرفههای مصوب، بیمارستانهای ولیعصر و امام سجاد )عج( از حاشیه سود بهرهمند نیستند.

این مقاله به بررسی اهمیت غربالگری و ارزیابی شناختی رانندگان سالمند در فرآیند تمدید گواهینامه رانندگی میپردازد. با توجه به افزایش جمعیت سالمندان در ایران و جهان، ایمنی رانندگی این گروه به یکی از مسائل مهم تبدیل شده است، زیرا کاهش طبیعی تواناییهای شناختی با افزایش سن میتواند بر عملکرد رانندگی تأثیر منفی بگذارد. در این راستا، بسیاری از کشورها با اجرای معاینات اجباری و صدور گواهینامههای مشروط به این مسئله پرداختهاند، اما در ایران هنوز سیستم نظامندی برای غربالگری شناختی سالمندان وجود ندارد. یافتههای مطالعات مختلف نشان میدهد که 1( کاهش توانمندیهای شناختی بخصوص سرعت پردازش، توجه انتخابی، برنامهریزی و انعطافپذیری شناختی، بیشترین ارتباط را با تخلفات رانندگی سالمندان دارد، 2( ارزیابی شناختی منظم میتواند به کاهش تصادفات و بهبود ایمنی رانندگی کمک کند، 3( بومیسازی روشهای غربالگری شناختی و انجام مطالعات ملی برای تطبیق این روشها با شرایط فرهنگی و اجتماعی ایران امری ضروری است و در نهایت 4( توسعه گزینههای حملونقل جایگزین برای سالمندانی که دیگر قادر به رانندگی ایمن نیستند، با حفظ استقالل آنها به ایمنی جامعه کمک خواهد کرد.

اهداف: کادر ستادی و عملیاتی فرماندهی انتظامی، به دلیل قرار گرفتن در موقعیتهای طوالنی در معرض خطر ابتال به اختالالت اسکلتی-عضالنی هستند. بر همین اساس، هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرینات اصالحی بر میزان بهبود سندروم متقاطع فوقانی در کارکنان ستادی و عملیاتی فراجا و مقایسه این سندروم بین دو گروه ستادی و عملیاتی بود. مواد و روشها: در این مطالعه کاربردی که از نوع تجربی مداخلهای بود، تمامی افرادی که از فروردینماه سال 1402 تا خردادماه سال 1403 با درد در ناحیه گردنی ستون فقرات و شانهها، به بهداری کل فراجای استان همدان مراجعه کرده بودند، با استفاده از روش سرشماری انتخاب شدند. با توجه به معیارهای ورود، تمامی 30 نمونه انتخابشده، با توجه به ماهیت شغلی خود به دو گروه 15نفره ستادی و عملیاتی تقسیم شدند. در مرحلۀ پیشآزمون، برای اندازهگیری سربهجلو و شانههای گرد از روش عکسبرداری و برای اندازهگیری کایفوز افزایشیافته از روش خطکش منعطف استفاده شد. سپس به هشت هفته تمرینات اصالحی منتخب )تمرینات کششی برای عضالت کوتاه شده و تمرینات قدرتی با استقاده از کشهای ورزشی برای تقویت عضالت ضعیف شده( پرداخته شد و در پایان اجرای پروتکل، همانند اندازهگیری پیشآزمون، اندازهگیریهای پسآزمون به عمل آمد. در این مطالعه از آزمون تیتست وابسته استفاده شد. تمامی مراحل تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرمافزار 27 SPSS انجام شد. یافتهها: در این پژوهش، شرکتکنندگان ستادی و عملیاتی، به ترتیب با میانگین سنی 34/47±3/46 و 38/67±4/22 سال و شاخص توده بدنی به ترتیب 26/34±1/81 و 23/64±0/62 کیلوگرم بر مترمربع بررسی شدند. نتایج نشان داد که تمرینات اصالحی منتخب در گروه ستادی از شدت سربهجلو )0/005=p)، شانههای گرد )0/006=p )و کایفوز افزایشیافته )0/003=p )کاسته بود. همچنین، در گروه عملیاتی تمرینات اصالحی از شدت سربهجلو )0/003=p)، شانههای گرد )0/003=p )و کایفوز افزایشیافته )0/007=p )کاسته بود. نتیجهگیری: تمرینات اصالحی منظم و هدفمند، در کاهش شدت ناهنجاری سندروم متقاطع فوقانی و دردهای اسکلتی-عضالنی در کارکنان فرماندهی انتظامی مؤثر است.

هداف: دندانپزشکی دیجیتال موج آینده نیست، بلکه هماکنون در حال رخدادن است. این که آیا دندانپزشک از فناوری جدید ً استقبال کند، کیفیت درمان و احتماال آینده او را مشخص میکند؛ به همین دلیل دندانپزشکان و مراکز درمانی، راه گریزی در استفاده و آشنایی با دندانپزشکی دیجیتال ندارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی هزینه اثربخشی راهاندازی یک البراتوار دیجیتال دندانپزشکی برای کلینیک دندانپزشکی و در نهایت استفاده از نتایج آن برای تصمیم گیری بهتر نسبت به راهاندازی این بخش انجام شد. مواد و روشها: مطالعه حاضر به صورت مقطعی-تحلیلی با شرکت 10 نفر از تکنسینهای البراتوار دندانپزشکی و فروشگاه تجهیزات دندانپزشکی و همچنین 108 نفر از دندانپزشکان و سایر کارکنان بخش دندانپزشکی چند مرکز نظامی در شهر تهران در سال 1403 انجام شد. در مرحله اول، طرح توجیهی مربوط به یک بخش پروتزی با رویکرد دیجیتال تدوین شد. سپس پرسشنامهای بر اساس مطالعه بوون و همکاران به منظور ارزیابی نظر دندانپزشکان و مسئوالن بخش دندانپزشکی نظر تدوین شد و روایی و پایایی آن توسط 10 نفر از دندانپزشکان عمومی یا متخصص پروتزهای دندانی انجام شد. سپس شرکتکنندگان بعد از مطالعۀ خالصه طرح توجیهی، به سؤاالت پرسشنامه استانداردسازیشده پاسخ دادند. دادهها با استفاده از نرمافزار 27. 0. 01 SPSS و آزمون تی مستقل مورد آنالیز قرار گرفت. قبل از انجام آزمونهای آماری، فرض نرمالیتی توزیع نمره کل توسط آزمون های شاپیرو ویلک و کولموگروف اسمیرنوف مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: در طرح توجیهی تدوینشده هزینه سرمایهگذاری الزم برای راهاندازی یک بخش دیجیتال دندانپزشکی، 10 میلیارد تومان برآورد شد و سپس شاخصهای سودآوری محاسبه گردید که تمام شاخصها مناسب ارزیابی شد )سود و زیان انباشته سال اول تا چهارم به ترتیب بر حسب میلیون لایر، 16096 و 58059 و 140239 و 276621 و همچنین نرخ بازده داخلی 60 درصد و دوره بازگشت سرمایه، 3 سال(. در نظرسنجی انجامشده، شرکتکنندگان نیاز به این بخش را زیاد )76/8 درصد افراد( و استفاده دندانپزشکان از خدمات قابل ارائه در این مرکز را باال پیشبینی کردند )86/4 درصد(. از طرفی، بر اساس دیدگاه شرکتکنندگان، توانایی فنی )65/7 درصد افراد(، توانایی فراهمآوردن محیط الزم )60/9 درصد افراد( و توانایی فراهمآوردن منابع مالی برای سرمایهگذاری اولیه )52/8 درصد افراد( به ترتیب، محدودیتهای موجود در راهاندازی یک بخش دیجیتال دندانپزشکی بودند. نتیجهگیری: با توجه به طرح تدوینشده و بررسی آمار خدمات و سپس محاسبه هزینه درآمد شاخصهای مالی تأسیس چنین مرکزی را مناسب ارزیابی میکنند.

اهداف: در مناطق جنگزده، سیستمهای تریاژ با چالشهایی مانند تخریب زیرساختهای درمانی )٪72 در غزه، 2023(، کمبود منابع و تهدیدات امنیتی مداوم مواجهاند که بر کارایی و اثربخشی آنها تأثیر منفی دارد. این وضعیت منجر به کاهش نرخ بقاء بیماران، معضالت اخالقی و محدودیت در بهرهگیری از فناوریهای نوین میشود. هدف این مطالعه، ارائه راهکارهای مبتنی بر شواهد برای بهبود مدیریت سیستمهای تریاژ در مناطق جنگزده، با تمرکز بر تفاوتهای منطقهای، چالشهای اخالقی و راهکارهای فناورانه در جنگهای غزه، یمن و اوکراین بود، تا به افزایش اثربخشی، کارایی و عدالت در ارائه خدمات سالمت در بحرانهای انسانی کمک کند. مواد و روشها: این مطالعه مروری روایتی با تحلیل دادههای ثانویه از جنگهای غزه، یمن و اوکراین )2024-2015( انجام شد. دادههای کمی )نرخ بقا، زمان تریاژ( از گزارشهای ICRC/WHO و مقاالت PubMed استخراج گردید. دادههای کیفی شامل مصاحبه با کادر درمان و تحلیل محتوای گزارشهای میدانی بود. فناوریهای نوین )هوش مصنوعی، VR )با روش نمونهگیری هدفمند ارزیابی شدند. تحلیلها با چارچوب SWOT و رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام پذیرفت. یافتهها: نرخ بقاء در اوکراین )78/5 درصد( باالتر از غزه )51/2 درصد( بود، که ناشی از زیرساخت بهتر و همکاریهای بینالمللی است. سیستمهای بومی در یمن نیازمند استانداردسازی هستند. معضالت اخالقی، مانند تصمیمگیری بر اساس شانس بقاء، در 68 درصد موارد گزارش شده است. بهرهگیری از هوش مصنوعی در اوکراین، زمان تریاژ را تا 40 درصد کاهش داد، اما در غزه، به دلیل قطع برق، محدود شد. پیشنهاد شد پروتکلهای مبتنی بر START و TCCC تدوین گردد و ذخایر استراتژیک کیتهای تریاژ قرار دهند. نتیجهگیری: بهبود سیستمهای تریاژ نیازمند سیاستگذاری چندوجهی شامل بهبود زیرساختها، بهرهبرداری از فناوری و حل معضالت اخالقی است. همکاریهای بینالمللی و استانداردسازی سیستمهای بومی ضروری است. فناوریهای نوین مانند هوش مصنوعی و VR نقش مهمی در کاهش زمان عملیات و آموزش نیروها دارند. تدوین پروتکلهای جامع و ذخایر استراتژیک باید در دستور کار قرار گیرد، و آینده باید بر اثرات تغییرات اقلیمی و جنبههای اخالقی فناوریهای نو تمرکز کند

اهداف: فنتانیل یک داروی شبهمرفین است که قدرت تسکین درد باالتر و اثربخشی در مدت زمان کوتاه دارد. این مطالعه با هدف بررسی و تحلیل چالشهای پیش روی پلیس در مواجهه با فنتانیل به عنوان یک تهدید جهانی فزاینده انجام شد. مواد و روشها: این تحقیق با رویکردی ترکیبی )توصیفی-پژوهشی( در بهار و تابستان سال 1403 در آزمایشگاه شیمی جنایی مرکز تشخیص هویت فراجا انجام شد. بخش توصیفی شامل بررسی منابع علمی معتبر برای توصیف ماهیت فنتانیل و تهدیدات مرتبط با آن بود. در بخش تجربی، از همکاری آزمایشگاه شیمی جنایی مرکز تشخیص هویت فراجا و گروه مواد مخدر دانشگاه انتظامی بهره گرفته شد. تکنیک کروماتوگرافی گازی کوپلشده با طیفسنج جرمی )MS-GC )برای شناسایی دقیق فنتانیل در نمونههای مشکوک به کار رفت. یافتهها: در این مطالعه، از مجموع پنج نمونه پودری مشکوک که با روش کروماتوگرافی گازی کوپلشده با اسپکترومتر جرمی مورد آنالیز قرار گرفتند، دو نمونه حاوی فنتانیل و هرویین بودند. نتیجهگیری: یافتههای حاصل از این مطالعه، از جمله نتایج کار آزمایشگاهی و تجربی بر روی نمونههای مشکوک، نشان میدهد که فرماندهی انتظامی ایران با بهرهگیری از روشهای پیشرفته آنالیز مواد مخدر مانند کروماتوگرافی گازی کوپلشده با طیفسنج جرمی )MS-GC )قادر به شناسایی دقیق فنتانیل در نمونههای مختلف است. این یافتهها همچنین حاکی از آمادگی این نیرو در مواجهه با بحرانهای احتمالی فنتانیل در آینده است. عالوه بر این، چالشهای پلیس در مدیریت این بحران شناسایی شده و اطالعات دقیق و سریعی در اختیار مراجع ذیصالح قرار میگیرد

اهداف: کریسپر یکی از مهمترین ابزارهای ویرایش ژنی است که با سرعتی باال در زیست فناوری توسعه یافته است. عالوه بر کاربرد کریسپر در ویرایش ژن، این روش میتواند برای طراحی کیتهای تشخیصی دقیق و نوین نیز استفاده گردد. هدف از این مطالعه معرفی کاربردهای تشخیصی کریسپر و بررسی ویژگیهای منحصر بفرد این فناوری است. مواد و روشها: این مطالعه از بهار تا زمستان سال 1403 انجام و ضمن بررسی و تفسیر مقاالت معتبر و کتب علمی مربوطه از کلید واژه های مرتبط با فناوری کریسپر، نظیر biosensor based CRISPR, cas, editing gene و Chip-CRISPR در پایگاه داده گوگل اسکوالر، PubMed، NCBI و سایر پایگاه داده های معتبر، استفاده شد. یافتهها: همهگیری کرونا باعث شد، روشهای تشخیصی که با سرعت و دقت باال حضور یا عدم حضور یک پاتوژن را میتواند تشخیص دهد، توسعه یابد. طراحی کیتهای کریسپری قابل حمل، ضمن سادگی کار و عدم نیاز به مشارکت افراد مختصص، میتواند گزینه مناسبی بوده و از نظر مالی و زمانی برای جامعه سودمند واقع شود. ریزآرایههای کریسپری یا کریسپر چیپ، جدیدترین نوع کیتهای تشخیصی است که بدون نیاز به تکثیر ژنوم، قادر است در حد تشخیص فمتوموالر، هدف مورد نظر را شناسایی کند. از این روش میتوان در تشخیص هویت جنایی نیز استفاده نمود. نتیجهگیری: در حوزه پزشکی، تعیین هویت جنایی، امنیت زیستی و امنیت غذایی، توسعه روشهای تشخیصی با حساسیت و اختصاصیت باال، هزینه کم، پاسخگویی سریع و تشخیص همزمان چند هدف، بسیارضروری است. سامانههای تشخیصی مبتنی بر کریسپر چیپ یکی از روشهای آینده دار به منظور توسعه کیتهای تشخیصی نوین در جهت شناسایی ژنوم پاتوژن ها و نمونههای زیستی به حساب میآید.

اهداف: نوبت کاری در قالبها و یا نظامهای گوناگونی که هر یک دارای ویژگیها، مزایا و معایب خاص خود میباشند اجرا میشود و میتواند اثرات نامطلوبی بر جنبههای مختلف زندگی انسان بجا گذارد. کاهش امید به زندگی بر سالمت جسمی و روحی اثرگذار بوده و به عنوان پیامد نهایی استرس شغلی، در بسیاری از مشاغل نوبت کار، از جمله پرستاری مشاهده میشود. هدف از این مطالعه، بررسی عوامل مؤثر بر امید به زندگی، در پزشکان نوبتکار بخش اورژانس است. مواد و روشها: این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی-تحلیلی و مقطعی بود که در سال 1402 در مرکز تحقیقات کاربردی معاونت بهداد فراجا انجام شد. جمعیت مورد مطالعه، پزشکان شیفتی بخش اورژانس 50 مرکز بیمارستانی و درمانگاهی دانشگاههای علوم پزشکی ایران و البرز، با حداقل 6 ماه سابقه فعالیت شغلی پیوسته، با شیفت ثابت و در گردش، در سال 1401 بودند. نمونهگیری به روش طبقهای، با تعداد نمونۀ 300 نفر )سطح اطمینان 95 درصد( صورت گرفت. بدین منظور، در شیفتهای مختلف کاری مراجعه و ضمن توضیح در خصوص اهداف مطالعه و آموزش دستورالعمل، پرسشنامۀ امیدواری میلر و نحوۀ تکمیل آن، جهت جمعآوری اطالعات دموگرافیک، در اختیار پزشکان قرار گرفت. سپس دادهها، با استفاده از نرمافزار 26 SPSS تحلیل شد. جهت مقایسۀ دادهها، از تستهای مناسب پارامتریک و غیرپارامتریک، از جمله test-t و ANOVA استفاده شد. همچنین، ارتباط بین متغیرهای کمی با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی بررسی شد. یافتهها: 313 نفر )158 زن( شامل 94 پزشک عمومی )30 درصد(، 197 پزشک متخصص اورژانس )62/9 درصد( و 22 پزشک متخصص در سایر رشتهها )7 درصد(، با میانگین سنی 7/47 ± 44/07 وارد مطالعه شدند. میانگین نمرۀ آزمون امید به زندگی، اختالف معناداری در زیرگروههای مختلف وضعیت تاهل )0/0010/001 و F)5, 211(=11/64 نتیجهگیری: شیفت کاری نامناسب، موجب کاهش امید به زندگی و به دنبالش، اختالل در زندگی فردی، خانوادگی و شغلی پرسنل کادر درمان میشود. در ضمن، ویژگیهای جمعیت شناختی، شیفت کاری، خواب مناسب شبانه، وضعیت زندگی، مسافرت، ورزش، مراوده با نزدیکان، بیماری خاص جسمی یا روانشناختی و بیماری خاص اعضای خانواده، بر امید به زندگی اثر معنیداری دارد. همچنین افزایش شیفت کاری پزشکان شاغل در بخش اورژانس، به ویژه شیفتهای شب، موجب کاهش معنیدار امید به زندگی این گروه از پزشکان میشود.

اهداف: استرس شغلی، کاهش کیفیت زندگی و خستگی یکی از عوامل اساسی در کاهش بهرهوری در سازمانها و ایجاد عوارض جسمی و روانی در پرسنل پرستاری است. از آنجائیکه استرس شغلی پرستاران، بهعنوان یک جزء مهم سیستم درمانی بهداشتی، دارای اثر زیاد بر کیفیت مراقبت بالینی است، این پژوهش به بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر شیوۀ شناختی و رفتاری بر استرس شغلی، ابعاد کیفیت زندگی کاری و مؤلفههای خستگی در پرستاران پرداخت. مواد و روشها: مطالعه حاضر، از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه )یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل( بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان شهید محالتی در سال 1402 بود که حدود 500 نفر بودند. از بین پرستاران شاغل در بیمارستان، 30 نفر که معیارهای ورود به پژوهش را دارا بودند، به روش در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش )15 نفر( و کنترل )15 نفر( دستهبندی شدند. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامۀ خستگی مزمن چالدر و همکاران، پرسشنامۀ استرس شغلی، پرسشنامۀ کیفیت زندگی کاری والتون و مداخله مدیریت استرس به شیوۀ شناختی-رفتاری برطبق الگوی آنتونی بود. گروه آزمایش طی 9 جلسه 90دقیقهای آموزش دیدند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادههای بهدستآمده با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره(MANCOVA (و تحلیل کواریانس تکمتغیر (ANCOVA(، با استفاده از نرمافزار 28 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش کاهش استرس به شیوۀ شناختی-رفتاری بر کاهش خستگی و مؤلفههای آن )ذهنی و جسمی( در پرستاران تأثیر داشت دارد )0/05p). آموزش کاهش استرس به شیوۀ شناختی-رفتاری بر مؤلفههای کیفیت زندگی کاری در پرستاران تأثیر داشت )0/001>p). نتیجهگیری: بنابراین نتیجه می گیریم که از آموزش کاهش استرس به شیوۀ شناختی-رفتاری میتوان برای کاهش خستگی، کیفیت زندگی کاری و استرس شغلی پرستاران استفاده کرد.

هداف: نیروهای نظامی حافظ استقالل و امنیت کشور هستند و با توجه به ویژگیهای ذاتی خود، همواره با مسائل متعدد شغلی روبهرو هستند و سالمت جسمی و روانی این کارکنان در معرض خطر قرار دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری ارتباط بین حمایت سازمانی، استرس شغلی و کیفیت زندگی کاری با افسردگی با نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در کارکنان کالنتریهای تهران بزرگ، انجام شد. مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، تمامی کارکنان کالنتریهای تهران بزرگ بودند که 350 نفر از نیروهای آنها به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، حمایت سازمانی آیزنبرگر، مقیاس استرس پلیس ایران، کیفیت زندگی کاری والتون و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج بود. تحلیل دادههای پژوهش در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی به روش مدل معادالت ساختاری(SEM (با استفاده از نرمافزارهای 24 SPSS و 24 AMOS انجام شد. یافتهها: یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین حمایت سازمانی و افسردگی نقش میانجی جزیی )0/01>p )و بین کیفیت زندگی کاری با افسردگی، نقش میانجی کامل )0/01>p ) ایفا کرد؛ اما راهبردهای غیرسازگارانه تنظیم شناختی هیجان فقط در رابطه بین حمایت سازمانی با افسردگی نقش میانجی جزیی )0/01>p )داشت. حمایت سازمانی به صورت مستقیم و غیرمستقیم و کیفیت زندگی کاری به صورت غیرمستقیم، بر افسردگی اثرگذار بودند )0/01>p). استرس شغلی فقط به صورت مستقیم افسردگی را پیشبینی نمود )0/01>p). نتیجهگیری: راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان میتواند اثرات مشکالت شغلی را کاهش داده و موجب بهبود سالمت روانی کارکنان فراجا شود.

اهداف: اشتباه در انتقال دستور دارویی پزشک به بیمار، یکی از رایجترین عوامل بروز خطای نسخهنویسی است که میتواند به دلیل خط ناخوانای پزشک اتفاق بیافتد و انتظار میرود با ایجاد نسخهنویسی الکترونیک، اشتباهات ناشی از نسخهنویسی دستی به حداقل برسد. هدف از این مطالعه، بررسی خطاهای دستورات دارویی ثبتشده در نسخههای الکترونیک بیمه تأمین اجتماعی در سهماهه ابتدای الزام به نسخهنویسی الکترونیک بود. مواد و روشها: این مطالعه توصیفی-مقطعی در سهماهه انتهای سال 1400 در داروخانه شبانهروزی 13 آبان شهر تهران، انجام شد. در این مطالعه، 6210 نسخه الکترونیک دارویی در دسترس که از آبان تا اسفندماه سال 1400 در سامانه نسخه الکترونیک سازمان تأمین اجتماعی ثبت شده بودند، بررسی شدند. با بررسی این نسخههای الکترونیک، تعداد نسخههای دارای دستورات دارویی غلط، دستورات دارویی مبهم و دستورات دارویی که با توضیح خاصی در نسخه الکترونیک ثبت شدند یا از واژه خاص "طبق دستور" در دستورات دارویی استفاده کرده بودند، شمارش شدند. دادهها با کمک نرمافزار 2010 Excel Microsoft تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: از 6210 نسخه الکترونیک بررسیشده، 4350 )70/06 درصد( نسخه فاقد اشتباه یا ابهام در دستور دارویی بودند. 1436 نسخه )23/12 درصد( حداقل با یک اشتباه نسخهنویسی همراه بودند. 459 نسخه )7/39 درصد( حداقل یک ابهام در ثبت دستور دارویی داشتند. همچنین، در 3183 نسخه )51/26 درصد(، واژه "طبق دستور" حداقل یک بار در دستورات دارویی قید شده بود. 928 نسخه )14/94 درصد( نیز با توضیحات اضافی در دستور دارویی ثبت شده بودند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه، اگرچه تبدیل نسخههای دارویی از دست نویس به الکترونیک، خطاهای مربوط به خط ناخوانای پزشک را برطرف کرده اما منشأ اشتباهات جدیدی شده است. لذا، از نظر آماری، اشتباهات در دستورات دارویی نسخ الکترونیک تغییر قابل مالحظهای نسبت به نسخههای دست نویس نداشته است.

اهداف: اثبات جرائم منافی عفت به عنف در نظام عدالت کیفری ایران با چالشهای عدیدهای مواجه است و اظهارنظر پزشکی قانونی یکی از ارکان اساسی در فرآیند اثبات این جرائم محسوب میشود. پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش نظریات پزشکی قانونی در احراز این دسته از جرائم، با تمرکز بر ظرفیتها و محدودیتهای آن در فرآیند کیفری انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، اسناد قضایی، رویه عملی و نظرات کارشناسی صورت گرفت. در گام نخست، ابعاد نظری و حقوقی موضوع بررسی شد و سپس با تحلیل محتوای آرای کیفری منتخب و گزارشهای پزشکی قانونی در جرائم منافی عفت به عنف، نقش و اعتبار آنها در فرآیند اثبات ارزیابی گردید. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که نظریات پزشکی قانونی در بسیاری از موارد، به دلیل تأخیر در ارجاع، شستوشوی آثار، عدم همکاری قربانی یا نبود استانداردهای روشن در تفسیر یافتهها، دچار ضعف یا ابهام است. با این حال، در پروندههایی که معاینه در زمان مناسب صورت گرفته بود و شواهد جسمانی و روانی بهدرستی ثبت شده بود، نظریه پزشکی قانونی نقش تعیینکنندهای در احراز عنف ایفا کرده بود. نتیجهگیری: ارتقاء جایگاه پزشکی قانونی در فرآیند کیفری، تدوین دستورالعملهای دقیق برای مستندسازی معاینات و آموزش تخصصی برای کارشناسان و ضابطان، میتواند موجب افزایش دقت در احراز جرائم منافی عفت به عنف و ارتقاء سالمت قضایی شود.

اهداف: پرستاران شاغل در بخش اورژانس، هر روز با شرایط مرگ و زندگی مواجهه دارند و باید مراقبتهای ماهرانه و با کیفیتی را برای بیماران ارائه دهند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مدیریت استرس به شیوۀ ذهنآگاهی بر تحمل پریشانی، خستگی روانی و عملکرد شغلی پرستاران بخش اورژانس انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش حاضر، نیمهآزمایشی از نوع طرح پیشآزمون-پسآزمون با دو گروه است. جامعه آماری پژوهش، تمامی پرستاران بخش اورژانس بیمارستانالغدیر تبریز در سال 1403 بود که نمونهای به تعداد 32 نفر از آنها به روش در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده به دو گروه مساوی تقسیم شدند. نمونههای گروه آزمایش، طی 8 جلسۀ 90دقیقهای، تحت دورههای آموزشی مدیریت استرس به شیوۀ ذهنآگاهی قرار گرفتند و نمونههای گروه کنترل، هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای تحمل پریشانی Simons و Gaher، خستگی روانی Yoder و عملکرد شغلی توسط Paterson بود. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون کواریانس تکمتغیره و چندمتغیره در نرمافزار 26 SPSS انجام شد. یافتهها: در این پژوهش یک نمونه از گروه کنترل و یک نمونه از گروه آزمایش حذف و درنهایت 30 نفر در پژوهش باقی ماندند. میانگین سن افراد در گروه کنترل 35/13±6/76 سال و در گروه آزمایش 35/40±7/01 سال بود. نتایج آزمون کوواریانس چندمتغیره نشان داد که در مؤلفۀ تحمل پریشانی پرستاران بخش اورژانس دو گروه آزمایش و کنترل بعد از آموزش مدیریت استرس به شیوۀ ذهنآگاهی، تفاوت معناداری ایجاد شد )0/05

اهداف: تعیین پروفایل شیمیایی، نقش اساسی در شناسایی ناخالصیهای دارویی هرویینهای مکشوفه و بررسی تاثیرات مخرب سوء مصرف آن دارد. هدف این تحقیق، شناسایی ناخالصیهای دارویی هرویینهای مکشوفه با استفاده از تکنیکهای کروماتوگرافی گازی با آشکارساز یونش شعلهای(FID-GC (و طیف سنجی جرمی (MS-GC (و مقایسه و بررسی روند تغییرات ناخالصیهای هرویین در چند سال گذشته بود. مواد و روشها: پژوپژوهش حاضر، از نوع تحلیلی-کاربردی است. جامعه آماری تحقیق شامل 440 نمونه هرویین توقیفشده در سطح کشور بود و نمونهها در آزمایشگاه مرجع آنالیز مواد مخدر و روانگردان پلیس مبارزه با مواد مخدر فراجا در سال 1402 بررسی شدند. برای تعیین پروفایل نمونههای هرویین، 5 میلیگرم از هر نمونه پودری هرویین در یک میلیلیتر از محلول اتانول وکلروفرم )1: 1( که دارای 0/3 میلیگرم استاندارد خارجی دوکوزان بود، با کمک دستگاه آلتراسونیک حل و برای شناسایی ناخالصیهای دارویی هرویینها به دستگاههای MS-GC و FID-GC تزریق شد. ناخالصیهای دارویی هرویینهای مکشوفه با استفاده از تکنیکهای کروماتوگرافی گازی با آشکارساز یونش شعلهای (FID-GC (و طیف سنجی جرمی (MS-GC (که به ترتیب از نرمافزارهای Chemstation و Masshunter استفادهشد. یافتهها: داروهای استامینوفن، کافیین، دکسترومتورفان، دیازپام، فنوباربیتال، لیدوکایین، کلوتریمازول، فنلفتالئین به عنوان ناخالصی در نمونههای هرویین مکشوفه وجود داشتند. کافیین، استامینوفن و دکسترومتورفان در مقادیر باال برای افزایش مقدار و دیازپام، فنوباربیتال، لیدوکایین، کلوتریمازول به مقدار جزیی جهت افزایش تأثیرات به هرویین افزوده شدند. در 440 نمونه بررسیشده، 75 درصد نمونهها دارای کافیین، 41 درصد استامینوفن و 28 درصد دکسترومتورفان و 5 درصد نمونهها دارای سایر داروها و 25 درصد از نمونهها فاقد ناخالصی دارویی بودند. نتیجهگیری: پروفایل دارویی هرویینهای مکشوفه نشان میدهد که هرویینهای عرضهشده به بازار دارای افزودنیهای دارویی متعددی است و نوع و فراوانی آنها در حال تغییر است. کافیین، استامینوفن و دکسترومتورفان، مهمترین افزودنیهای هرویین هستند که به منظور افزایش اثرات و مقدار افزوده میشوند. اضافهشدن این داروها به هرویینهای مکشوفه، روند افزایشی دارد. ترامادول، بی پریدین، فنیرآمین، کلروکویین، کلونازپام که در سالهای 1385 و 1386 به هرویینها اضافه میشد، از سال 1392 از ترکیب هرویینها حذف و با داروهای کلوتریمازول، دیازپام، فنولفتالیین و لیدوکایین جایگزین شدهاند. با وجود گزارش حضور زایالزین، فنتانیل، اوالنزاپین، سرترالین و تریمتوپریم در ترکیب هرویینهای مکشوفه سایر کشورها، مواد دارویی مورد نظر در هرویینهای مکشوفه در سطح کشور یافت نشد.

اهداف: آسیبهای اسکلتی-عضالنی یکی از شایعترین آسیبها در حین آموزش نظامی است. این آسیبها میتواند باعث افزایش غیبت و کاهش توانایی افراد در حین عملیات نظامی شود و هزینههای زیادی را به بودجه ساالنه نیروهای مسلح وارد کند. در این پژوهش با مراجعه به آموزش پلیس، میزان شیوع این آسیبها و عوامل مرتبط با آن در بین شرکتکنندگان دوره آموزشی کارکنان پلیس مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: این مطالعه از نوع مقطعی است که مصاحبه با افراد، طی دی ماه لغایت اسفند ماه سال 1402 انجام شد. 360 نفر )شامل 4 گروه 90 نفری( که دارای معیارهای مطالعه بودند، انتخاب و وارد مطالعه شدند. تشخیص قطعی بیماران دارای تروما بر اساس شرح حال، معاینه فیزیکی و در صورت لزوم بررسی تصاویر و گزارش رادیولوژی بود. شیوع تروماهای فیزیکی و همچنین فراوانی آسیبهای هر ناحیه نسبت به کل آسیبها سنجیده شد و ارتباط احتمالی بین متغیرها و میزان بروز تروما، توسط نرمافزار آماری SPSS 29 اندازهگیری و نتیجهگیری نهایی گزارش شد. جهت آزمون و بررسی فرضیهها از آمار توصیفی و آزمونهای پارامتری برای متغیرهای نرمال و آزمون یومنویتنی برای متغیرهای غیرنرمال یا کیفی استفاده گردید. یافتهها: میانگین سن، وزن، قد و شاخص توده بدنی کارکنان به ترتیب 21/19±0/81 سال، 75/7±8/25 کیلوگرم، 180/2±5/14 سانتیمتر و 23/20±2/4 کیلوگرم بر مترمربع بود. نتایج نشان داد که شیوع تروما در بین کارکنان کادر پلیس در دوران آموزشی 43/3 درصد بود که بیشترین درصد )60/90 درصد( مربوط به اندام تحتانی بود. 44 نفر از 90 نفر شرکتکننده سال چهارم دارای آسیب بودند. افرادی که دارای تروما بودند، به طور معناداری دارای سن باالتر، وزن باالتر و قد بلندتر از گروه بدون تروما بودند )0/05p )نداشت اما غیبت، ارتباط آماری معناداری با ترومای کارکنان داشت )0/001>p). نتیجهگیری: در دوران آموزش بیش از خدمت کارکنان پلیس، بیشترین تروما در ناحیه اندام تحتانی است و افراد دارای سن باالتر، وزن باالتر، قد باالتر و تمرین فیزیکی کمتر، بیشتر در معرض تروما هستند.

اهداف: اپدیده استرس و فشار روانی، بخش اجتنابناپذیر زندگی حرفهای را در حیطۀ شغلی تشکیل میدهد. پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی بستۀ آموزش گروهی مبتنی بر توانمندسازی شناختی بر فرسودگی شغلی کارکنان پلیس انجام شد. مواد و روشها: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری، شامل تمامی کارکنان پلیس شهر ارومیه در سال 1403 بودند که تعداد 30 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه پژوهش و به شیوۀ در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل )هر گروه 15 نفر( قرار گرفتند. ابزار اندازهگیری در این پژوهش، پرسشنامۀ فرسودگی شغلی Maslach و همکاران )1996( بود. گروه آزمایش، 8 جلسه )هر هفته 2 جلسه به مدت 60 دقیقه( تحت بستۀ آموزشی مبتنی بر توانمندسازی شناختی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل دادههای آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و با نرمافزار 23 SPSS انجام شد. یافتهها: میانگین و انحراف معیار سن گروه 32/80±5/92 سال و میانگین و انحراف معیار سن گروه کنترل 32/19±6/07 سال بود. بسته آموزش گروهی مبتنی بر توانمندسازی شناختی توانست 37/6 درصد از تغییرات خستگی عاطفی، 33/7 درصد از تغییرات فقدان موفقیت فردی و 29/2 درصد از تغییرات مسخ شخصیت را تبیین کند. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که بعد از مداخله، اثر بسته آموزشی مبتنی بر توانمندسازی شناختی بر فرسودگی شغلی کارکنان پلیس معنادار بود )0/001

اهداف: از دست دادن فرزند بر اثر مرگ خشونتآمیزی نظیر قتل عمد، واقعهای دردناک برای هر پدر و مادری محسوب میشود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهبردهای مقابلهای والدین سوگواری که فرزندشان را بهواسطه قتل عمد از دست دادهاند و بررسی اصول کار با این گروه از بازماندگان در دو گام انجام شد. . مواد و روشها: این مطالعه با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی، در نیمه نخست سال 1403 انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردانی بود که فرزندشان را بر اثر قتل عمد از دست دادند و از طریق نمونهگیری هدفمند در محاکم قضایی استان گیالن انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته بود. تعیین حجم نمونهها بر اساس معیار اشباع دادهها صورت گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش کالیزی و بهصورت دستی و با کمک نرمافزار 2021 Word Microsoft و 2021 Excel Microsoft انجام شد. همچنین برای بررسی روایی، از شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا استفاده گردید. یافتهها: در این مطالعه، 13 والد سوگوار با میانگین سنی 55/69±8/24 سال مشارکت کردند. با توجه به نتایج بدستآمده از تحلیل ً شانزده اصل و یازده راهبرد مقابلهای شناسایی شد. همچنین، بر اساس مقادیر CVI و CVR( به ترتیب کیفی مصاحبهها، مجموعا 0/98 و 0/84( در گام دوم مطالعه، مداخله یکپارچه سوگ ناشی از قتل (IHBI (از منظر متخصصان و خبرگان، از روایی محتوایی مطلوبی برخوردار بود. نتیجهگیری: اصولی که در این مطالعه شناسایی شده، چارچوبی عملی و کاربردی را در اختیار درمانگرانی قرار داده که در محیطهای انتظامی و قضایی با بازماندگان سوگ ناشی از قتل فعالیت میکنند تا آنها بتوانند مداخالتی مؤثر و متناسب با نیازهای خاص این گروه از بازماندگان ارائه دهند. شماری از این اصول دارای ماهیتی عمومی هستند، در حالی که بخشی دیگر بهطور خاص بر ابعاد ٔ ویژه سوگ ناشی از قتل تمرکز دارند.

هداف: بیومارکرهای شناختی نشاندهنده تشخیص و یا پیشرفت اختالالت شناختی هستند. کارکنان نظامی میتوانند به اختالالت رفتاری متعددی دچار شوند که بر فرآیندهای شناختی آنها اثرگذار باشد. از این رو مطالعه حاضر، با هدف شناسایی مهمترین بیومارکرهای مؤثر و بررسی فرصتهای درمانی مبتنی بر آن، به منظور بهبود اختالالت روانشناختی مورد نظر انجام شد. مواد و روشها: در مطالعه مروری غیرسیستماتیک حاضر، پس از شناسایی کلمات کلیدی معادل با اختالالت روانشناختی استرس پس از سانحه، افسردگی اساسی و استرس مزمن در MeSH در میان کارکنان نظامی در بازه زمانی سال 2000 تا، 2024 به جستجوی مقاالت مرتبط با بیومارکرهای دخیل در اختالالت روانشناختی هدف و نیز ترکیبات دارویی متناظر با آنها در پایگاه دادههای ISI، Embase، PubMed، Scopus و موتور جستجوگر Scholar Google پرداخته شد. در نهایت، جمعآوری و تفسیر دادههای بهدستآمده صورت گرفت. یافتهها: مطابق نتایج مطالعه، 56 بیومارکر شناختی مرتبط با اختالالت فوق شناسایی شدکه شامل انواع بیومارکرهای مرتبط بامحور هیپوتاالموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA(، هورمونهای استروئیدی، هورمونهای متابولیک، سیستم ایمنی، فاکتورهای پروتئومیک، فاکتورهای التهابی، گیرندههای مرتبط با سروتونین، فاکتورهای رشد، سیستم عصبی خودمختار، اندوکرینی و آنتیاکسیدانی بودند و در مطالعات بالینی مختلف به عنوان اهداف زیستی کاربردی جهت توسعه ترکیبات دارویی مورد هدف قرار گرفتند. نتیجهگیری: وجود اختالالت روانشناختی پیامدهای جدی در سالمت افراد در بر دارد. بنابراین، غربالگری دقیق و شناسایی عوامل تشخیصی به جهت انجام اقدامات درمانی مناسب، به ویژه در کارکنان نظامی از اهمیت باالیی برخوردار است.

اهداف: جرمشناسان اتفاقنظر دارند که افزایش جرائم سایبری ازجمله قلدری سایبری، نتیجه پیشرفتهای تکنولوژیکی است که تعامل اجتماعی و رفتار مردم را تغییر داده و به یک ناسازگاری و مشکل روانی-اجتماعی رایج در جمعیت کودک و نوجوان مطرح شده است. بنابراین، پژوهش حاضر، با هدف شناسایی پیشایندها، پیامدها و مداخالت مرتبط با قلدری و قربانی سایبری در پژوهشهای در دسترس انجامشده در داخل کشور در سالهای 1393 الی 1403 و بر اساس مرور نظاممند انجام شد. مواد و روشها: مطالعه مرور نظاممند حاضر، از طریق جستجوی سوابق پژوهشی با استفاده از پایگاههای الکترونیکی متعدد داخلی، از جمله نورمگز و گوگل اسکوالر و با استفاده از کلیدواژههایی ازجمله قلدری و قربانی سایبری، خشونت سایبری، آزار و اذیت سایبری، قلدری و قربانی فضای مجازی، خشونت فضای مجازی و آزار و اذیت فضای مجازی انجام شد. محتوای پژوهشها بعد از استخراج، مورد ارزیابی کیفی قرار گرفت و جهت بررسی دادهها از روش تحلیل محتوا استفاده شد. یافتهها: پس از جستجو و ارزیابی مطالعات، تحلیل نهایی بر روی 30 پژوهش با 40 متغیر موردبررسی قرار گرفت. بیشترین پژوهشها به ترتیب شامل حوزههای پیشایندها و بهطور مساوی در پیامدها و مداخالت مرتبط بودند. یافتهها نشان داد که میتوان پیشایندها را در سه طبقه عوامل مرتبط با فرهنگ، شناخت و هیجان جای داد. همچنین میتوان بهصورت مجزا مداخالت و پیامدهای برآورد شده را در یک طبقه مجزا جایگذاری کرد. نتیجهگیری: پژوهش حاضر میتواند بهعنوان یک جمعبندی به روشنشدن هر چه بیشتر پیشایندها، پیامدها و مداخالت مرتبط با حوزه قلدری و قربانی سایبری کمک کرده و یک نقشه جامع، برای انجام مطالعات بهصورت منسجمتر و باکیفیتتر، برای پژوهشگران در تحقیقات آتی فراهم آورد.

نشریه طب انتظامی، در حال حاضر تنها نشریه علمی-پژوهشی رسمی معاونت بهداشت، امداد و درمان فرماندهی انتظامی جمهوری اسامی ایران است که به طور کلی منتشرکننده مقاالت مرتبط با حوزههای بهداشت جسمی و روانی نیروهای پلیس، امداد، درمان و توانبخشی نیروهای پلیس و مأموریتهای تکلیفی پلیس است. . . .