این مقاله به موضوع جنبش زنان به عنوان جنبشی اجتماعی پرداخته و دیدگاه های کلاسیک و مدرن جنبش های اجتماعی را بیان کرده است. همچنین این پرسش اصلی مطرح شده است که خواست تغییر و نارضایتی زنان ایران از وضع خویش، پیرامون چه محدودیت هایی شکل گرفته است. نظریه پردازان جنبش اجتماعی در آغاز دهه 90 به فرایند کنش متقابل میان اعضای درگیر در جنبش اجتماعی و "سازه های اجتماعی" توجه نشان دادند. از دیدگاه آنها این جنبش ها به جای تاکید بر استراتژی ، به بازسازی و تغییر هویت اجتماعی اعضای خود تاکید دارند. بنابر تعاریف فمینیسیت از جنبش زنان، خواست تغییر در همه زنان مشترک است و برای تغییر می توان به خواسته های آشکار و خواسته های پنهان اشاره کرد. گروه های زنان درگیر با مسائل زنان در ایران عبارتند از: گروه زنان در حاشیه قدرت، گروه زنان در رسانه های جمعی، گروه زنان در سطح دانشگاهی و گروه زنان در سطح عامه. طرفداری نمایشی از زنان، کج فهمی از فمینیسم و طرفدارای نادرست از زنان، نبود زبان مشترک و تعامل پویا میان فعالان سازمان های غیر دولتی مدرن و تشکل های سنتی زنان، چالش های پیش روی جنبش زنان در ایران را تشکیل می دهند.