اصولیان متاخر از شیخ انصاری با تقسیم سه گانه احوال مکلف، مباحث حجیت را در سه باب: «قطع، ظن و شک» مورد بررسی قرار داده اند. دیدگاه های برگزیده ایشان در زمینه قطع، مبانی ایشان در دو بخش دیگر را تشکیل داده، آن ها را تحت تاثیر قرار داده است. یکی از این دیدگاه ها در باب چیستی شناسی قطع است. بر اساس دیدگاه برخی از اصولیان جدید، ظاهر لفظ، بیانگر مراد متکلم و خاستگاه ظهور، اراده استعمالی است. بدین سان، ظهور لفظ در ذهن مخاطب یا شنونده دیگر، با تصدیق به مراد متکلم تحقق می یابد و منشا آن، اصولی عقلایی است. قطعی دانستن این اصول عقلایی موجب قطعی دانستن تصدیق به ظهور و قطعی دانستن دلالت ظاهر است. قطعی یافتن دلالت ظواهر تاثیراتی در پی دارد از جمله آن که موجب می شود ظواهر، با خروج از سلک امارات ظنی و ورود به جرگه ادله قطعی، حجیت ذاتی یابند و تخصصا از ادله نهی از عمل به غیر علم خارج شوند. بدین ترتیب، می توان ادعا کرد علاوه بر آن که حجیت ظواهر، مقتضای اصل اولی است؛ عمل به ظواهر از سوی شارع غیر قابل ردع است.