مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران
سال:1391 | دوره:22 | شماره:96 |تعداد مقالات:7

دریچه میترال دودهانه (DOMV) یک آنومالی نادر است که اولین بار توسط گرین فلد (Green field) معرفی شد. از آن زمان تا به حال، بیش از 200 مورد گزارش شده است. در این آنومالی دریچه میترال با یک آنولوس و دو دهانه به بطن چپ باز می شود. ما یک مورد نادر دریچه میترال دو دهانه همراه با تنگی شدید را در یک خانم 22 ساله معرفی می کنیم که از تنگی نفس درحد متوسط شکایت داشت.در اکوی ترانس توراسیک، دریچه میترال دارای دو دهانه بود که با کورداها و عضلات پاپیلری حمایت می شدند. اکوی داپلررنگی، تنگی شدید دریچه میترال را نشان داد. آنومالی های مادرزادی دیگر مشاهده نشد. اکو ترانس توراسیک و ترانس ازوفاژیال برای بررسی آناتومی و عملکرد دریچه در این بیماری مادرزادی مفید می باشند.

سابقه و هدف: یکی از عوارض شایع حضور کاتتر در بیماران همودیالیزی عفونت بوده که روش های مختلفی برای پیشگیری از آن ذکر شده است. این مطالعه با هدف مقایسه اثر بلوک هپارین-آنتی بیوتیک با هپارین بر پیشگیری از عفونت کاتترهای دولومینه در بیماران همودیالیزی انجام شده است.مواد و روش ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی یک سوکور است. در این مطالعه بیمارانی که از طریق کاتتر دولومینه تحت همودیالیز قرار داشتند، به طور تصادفی در دو گروه A (دریافت کننده بلوک هپارین) و) B دریافت کننده بلوک هپارین به علاوه آنتی بیوتیک) قرار گرفتند. هر گروه شامل 61 بیمار بود و بر اساس وجود یا عدم ریسک فاکتورها همسان شدند. بروز هر کدام از علایم چهار گانه تب، لرز (به شرط نبودن منشا بارز دیگری برای عفونت) قرمزی محل کاتتر و ترشح چرکی از محل کاتتر به معنی عفونت به عنوان پیامد مورد نظر تلقی شد. آنتی بیوتیک مورد استفاده سفازولین با دوز5 mg/dl  و هپارین با دوز 2500 IU/ml بوده است.یافته ها: میانگین سنی در گروه 57.12±17.34 A سال و در گروه 57.61±19.64 B سال بوده است ((p=0.088 در مجموع 22 نفر (36 درصد) از گروه A و 11 نفر (18 درصد) از گروه B دچار عفونت شدند (p=0.02).استنتاج: انجام بلوک هپارین به علاوه سفازولین در گروه موجب کاهش قابل توجهی در میزان عفونت کاتتر دولومینه همودیالیزی گردید. به این ترتیب به نظر می رسد انجام بلوک هپارین-سفازولین در پیشگیری از عفونت کاتتر دولومینه دیالیزی روشی مقرون به صرفه است.

سابقه و هدف: بوتولیسم بیماری مهلکی است که از طریق توکسین بوتولینوم تولید شده توسط باکتری بی هوازی، گرم مثبت و اسپوردار کلستریدیوم بوتولینوم که به وفور در طبیعت یافت می شود، ایجاد می گردد. در این مقاله، بوتولیسم غذایی ایجاد شده در 2 نفر از اعضای یک خانواده به علت مصرف پنیر محلی شرح داده شده است.مواد و روش ها: بیماران با علایم مشابه ضعف عضلانی شدید، پتوز و اختلال در بلع به مرکز درمانی مراجعه نمودند. تشخیص اولیه میاستنی گراویس بود اما پس از درمان دارویی صورت گرفته، هیچ گونه بهبودی در بیماران مشاهده نشد. در نهایت پنیر محلی مصرفی توسط بیماران، به بخش میکروب شناسی انستیتو پاستور ایران ارسال و بیماران به بیمارستان لقمان در تهران جهت معاینات دقیق تر اعزام شدند. تشخیص توکسین بوتولیسم به روش تزریق به موش و با مجاور سازی با آنتی توکسین های اختصاصی تیپ های A،B  و E انجام شد.یافته ها: پس از انجام آزمایشات اختصاصی توکسین بوتولینوم تیپ A در نمونه پنیر محلی شناسایی گردید و علت بروز بیماری در خانواده مذکور، بیماری بوتولیسم ناشی از مصرف پنیر کیسه ای آلوده به توکسین A کلستریدیوم بوتولینوم تشخیص داده شد. پس از درمان با آنتی توکسین، بیماران به طور کامل بهبود یافتند.استنتاج: تشخیص دقیق بوتولیسم بر اساس علایم بالینی بیمار و کسب اطلاعات در مورد غذای مصرفی بیمار طی 3 الی 5 روز پیش از شروع علایم می باشد. تشخیص دقیق و به موقع بوتولیسم نقش حیاتی در درمان بیماران و نجات جان آن ها دارد.

سابقه و هدف: بیماری آنفلوانزا یک عفونت حاد تنفسی است که سالیانه 5 تا 15 درصد از جمعیت را آلوده می کند. ویروس آنفلوانزا نوع A دارای ساب تایپ های متعددی است که نوع A/H1N1 آن اولین بار در سال 2009 گزارش شده و ایجاد بیماری شدیدتری نسبت به سایر تایپ ها می کند. لذا این مطالعه با هدف تعیین فراوانی ویروس آنفلوانزای A/H1N1 در نمونه های بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی در شهرهای مختلف استان مازندران طی سال های 1390-1388 انجام شده است.مواد و روش ها: این مطالعه، یک مطالعه توصیفی-مقطعی بوده و جامعه مورد مطالعه شامل بیماران با علایم آنفلوانزا مراجعه کننده به مراکز درمانی استان مازندران طی سال های 1390-1388 بوده که با استفاده از تست Real Time PCR مورد بررسی قرار گرفتند.یافته ها: از مجموع 1363 بیمار با علایم آنفلوانزا، 572 نفر (41.97 درصد) مرد و 791 نفر (58.03 درصد) زن بوده اند که بیشترین بیماران در گروه سنی 30-21 سال (25 درصد) قرار داشتند. کل نمونه هایی دارای علایم آنفلوانزا، 205 مورد (15.04 درصد) آنفلوانزای A/H1N1 داشتند که 94 نفر (45.85 درصد) از بیماران مرد و 111 نفر (54.15 درصد) از بیماران زن بوده اند که 5 نفر (2.44 درصد) جان خودشان را از دست دادند.استنتاج: ویروس های آنفلوانزای نوع A ویروسی ناپایداری هستند که هر ساله تایپ های جدیدی از این نوع پدید می آید که خصوصیات متفاوتی را دارا می باشند در نتیجه برای ایجاد ایمنی بر علیه تایپ های جدید بایستی از واکسن های جدید و همچنین از داروهای مناسب استفاده نمود.

سابقه و هدف: مدل های شناختی بر نقش ترس از ارزیابی منفی در اضطراب اجتماعی تاکید دارند. اخیرا ترس از ارزیابی مثبت به عنوان یک مولفه شناختی دیگر در اضطراب اجتماعی مطرح گردیده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه این سازه جدید و اضطراب اجتماعی با کنترل ترس از ارزیابی منفی بود.مواد و روش ها: نمونه های پژوهش 176 (88 دختر و 88 پسر) دانشجوی کارشناسی دانشگاه شهید چمران است که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب و پرسشنامه های اضطراب اجتماعی و ترس از ارزیابی مثبت را تکمیل کردند.یافته ها: نتایج حاکی از همبستگی بین ترس از ارزیابی مثبت با «اضطراب اجتماعی» و مولفه «خودپنداشت اجتماعی» آن است، اما همبستگی آن با ترس از ارزیابی منفی و مولفه «علایم اضطراب» معنی دار نیست. نتایج سه رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که ترس از ارزیابی مثبت پس از کنترل ترس از ارزیابی منفی بخش معنی داری از واریانس «اضطراب اجتماعی» و «خودپنداشت اجتماعی» را تبیین می نماید، اما نقش آن در پیش بینی «علایم اضطراب» معنی دار نیست. تمایز دو سازه در تحلیل عوامل اکتشافی نیز با بارگذاری ماده های ترس از ارزیابی مثبت و ترس از ارزیابی منفی روی دو عامل جداگانه آشکار شد.استنتاج: به نظر می رسد که ترس از ارزیابی مثبت در اضطراب اجتماعی نقشی مستقل از ترس از ارزیابی منفی ایفا می کند و این دو سازه احتمالا با انواع متفاوتی از علایم اضطرابی مرتبط هستند. کاربرد یافته ها در مدل پردازی و درمان اضطراب اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است.

سابقه و هدف: نیتریک اکسید (NO) از طریق نیتریک اکسید سنتاز (NOS) و از ال-آرژینین تولید شده و در پروسه های فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی متعددی از سیستم های بیولوژیکی نقش دارد. در این بررسی، فعالیت های کینتیکی NOS جدا شده از کلیه گوسفند مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روش ها: با استفاده از تکنیک های هموژنیزاسیون، رسوب توسط سولفات آمونیوم و کروماتوگرافی ستونی روی DEAE-32 سلولز و 5¢،-ADP-2¢آگاروز، آنزیم NOS از 500 گرم از بافت کلیه گوسفند، جدا و خالص سازی شد. در هر مرحله از روند خالص سازی این آنزیم، مقدار پروتئین و فعالیت آن با استفاده از روش های برادفورد و گریس بررسی شد.یافته ها: در این بررسی، وزن ملکولی NOS کلیه گوسفند در الکتروفورز SDS-PAGE،54  کیلو دالتون بود. فعالیت ویژه، 0.6 واحد بر میلی گرم پروتئین و بازده خالص سازی آن نیز 0.9 درصد (خلوص نسبی 20 برابر) به دست آمد. pH و دمای اپتیم این آنزیم نیز به ترتیب 7.4 و 30 درجه سانتیگراد به دست آمد و انکوباسیون پروتئین نشان داد که در محدوده دمایی 10 تا 30 درجه سانتیگراد به مدت 15 دقیقه، آنزیم پایدار می باشد. در غلظت 75 میکرو مول از سوبسترای ال-آرژینین، بیشترین فعالیت NOS مشاهده شد. Vmax و Km  آنزیم به ترتیب 250 نانو مول در دقیقه در میلی گرم پروتئین و 5.32 میکرومول به دست آمد. استنتاج: آنزیم NOS از کلیه گوسفند با خلوص نسبی 20 برابر خالص سازی شد و دمای اپتیمم، pH، غلظت مناسب سوبسترا، Km و Vmax آن به ترتیب 30 درجه سانتیگراد، 7.4، 75 میکرومول، 250 نانو مول در دقیقه در میلی گرم پروتئین و 5.32 میکرومول به دست آمد.