قدرت و ایدیولوژی دو مفهوم کلیدی در رویکرد گفتمان انتقادی هستند که با هدف حفظ یا تغییر روابط اجتماعی به کلام معنا می بخشند. ایدیولوژی به مثابه مجموعه ای از باورها است که نقش تعیین کننده ای در مناسبات قدرت دارد و از منظر گفتمان انتقادی، ابزار برقراری روابط نابرابر قدرت در جامعه است و به آن مشروعیت می بخشد. سودمندی بررسی مناسبات قدرت و ایدیولوزی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی در این است که تحلیل گر تلاش می کند تا سازوکار نابرابری اجتماعی نهفته در لایه های زیرین گفتمان را کشف کند. رمان «بیروت 75» نوشته غاده السمان نمونه یک رمان با لایه های فراوانی است که نویسنده فاصله طبقاتی، توزیع ناعادلانه قدرت و ایدیولوژی اقتدارطلب را به انتقاد می گیرد. هدف از این پژوهش، بررسی عدم توازن قدرت در بافت های موقعیتی و واکاوی ایدیولوژی نهفته در گفتمان است. نتایج نشان می دهد که برخی از ویژگی های زبانی مانند واژگان، قید های حالت، زمان، و تشبیه نقش موثری در برجسته سازی نابرابری توزیع قدرت و تثبیت تقابل طرفین گفتمان دارد. گفتمان دو بافت موقعیتی دارد که از لحاظ سطح طبقه اجتماعی، فرهنگی، و نوع جهان بینی متفاوت هستند، گفتمان با تکیه بر ایدیولوژی اقتدار طلب روابط اجتماعی را با هدف رسیدن به منفعت شخصی و با شعار خدمت در مقابل خدمت پایه گذاری می کند؛ از سوی دیگر ایدیولوژی و ارزش های آزادی خواهانه سنت های پوچ و جامعه زن ستیز را نمایش می دهد و بیانگر تلاشی نافرجام برای آزادی است که در چارچوب ثروت، شهرت، و قدرت تعریف می شود. این تقابل، نابرابری قدرت، و تبعیض جنسیتی، از بیروت سرزمینی خشن می سازد که در کلام شخصیت ها انعکاس می یابد.