مسأله اخلاق مبتنی بر دین تحت عنوان حسن و قبح شرعی از ابتدای پیدایش علم کلام، در جهان اسلام مطرح بوده است. در فرهنگ غرب نیز این مسأله از زمان افلاطون به بعد مورد بحث قرار گرفته و به معمای اوتیفرون مشهور گشته است.,این مقاله به مباحث سنتی یی که در کلام، میان موافقان و مخالفان در جریان بوده نمِی پردازد و به مسأله از منظری نو نگاه می کند. ابتدا به تنگناها و لوازم هر یک از دو دیدگاه اشاره می شود و سپس به تفصیل بیشتر به حسن و قبح شرعی (یا چیزی که امروزه در غرب به اخلاق مبتنی بر دین معروف است) پرداخته می شود. متفکران برجسته ای مثل توماس آکویناس (Thomas Aquinas) کرایگ (criag) فریم (Frame) و آلستون (Alston) از اخلاق مبتنی بر دین دفاع کرده و از زوایایی دیگر ـ که در فرهنگ اسلامی ما نامأنوس و جالب است ـ از دیدگاه خود دفاع کرده اند. مقاله به ویژه بر این دیدگاهها و به خصوص بر آلستون تمرکز کرده و آن را مورد نقد قرار می دهد.