تاریخ نگاری محلی سومین گونه مشهور تاریخ نویسی پس از تاریخ های سلسله ای و عمومی است و هر ایالت و یا شهری با فراخور اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خاص خود دارای یک، یا چند اثر در تاریخ محلی است. در این میان ایالت وسیع و پر رونق فارس با زمینه های تاریخی، فرهنگی و دینی خاص از تاریخ نگاری محلی نسبتا پرباری برخوردار است.
با وجود آنکه ایالت فارس پیوندی عمیق با دنیای قبل از اسلام به عنوان مهد سلسه های هخامنشی و ساسانی داشت، اما تاریخ نگاری محلی آن فارغ از وابستگی دور و دراز با دنیای پیش از اسلام و غرق در فرهنگ و افکار عصر اسلامی به خصوص عرفان و تصوف بود. اولین آثار تاریخ این ایالت به زبان عربی و در ترجمه احوال مشایخ است. این رویکرد چندین قرن طول کشید، به گونه ای که باعث شد مزارنویسی به عنوان شاخه ای از تاریخ نگاری محلی از این سامان شروع شود. گذشته از آن چندین اثر به زبان فارسی تا عصر ناصری (1313-1253) تدوین یافت که آنها نیز به نوعی تحت تاثیر همان تراجم احوال مشایخ و صوفیه می باشد. از جمله بخش دوم کتاب شیرازنامه و بخشهایی از فارسنامه ناصری این واقعیت را نشان می دهد. تاریخ نگاری محلی فارسی، آشکارا از مسائل سیاسی و نظامی دوری جست و بیشتر به اوضاع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و دینی ایالت فارس پرداخت و حتی در آثاری چون فارسنامه ابن بلخی و فارسنامه ناصری که به دستور حاکم وقت تالیف شده اند، نیز این واقعیت به چشم می خورد.