نویسندگان قانون مدنی ایران در تدوین مقررات مربوط به حقوق خانواده، معمولا از آرا مشهور فقها امامیه پیروی کرده اند، این تبعیت در مواردی بدون ملاحظه نظرات مخالف در فقه و ارزیابی قوت و استحکام فقهی آنها صورت گرفته و سبب وضع مواد قانونی نامتعادلی شده است.از جمله این موارد ماده 1123 قانون مدنی است که به موجب آن قرن جذام، برص، افضا، زمین گیری و نابینایی از هر دو چشم از عیوب خاص زنان شمرده شده و در نتیجه موجبات برخورداری شوهر از حق فسخ نکاح را در این موارد فراهم ساخته است و در مقابل زن را از چنین حقی به جهت ابتلا شوهر به برخی از این بیماری ها که امکان ابتلا آن در زنان و مردان یکسان است (مانند برص و جذام) محروم کرده است. به نظر می رسد این نابرابری در حقوق زوجین در زمینه برخورداری از حق فسخ نکاح در این قبیل بیماری ها، غیرقابل توجیه است. در این مقاله سعی شده است تا با طرح دلایل و مستندات نظریه مشهور و نقد و بررسی آنها و نیز ارائه دیدگاه های مخالفین و ارزیابی آن، به نتایج منطقی و قابل قبولی برسیم.