با ظهور شبکه جهان گستر، عبارات و اصطلاحات جدیدی وارد ادبیات علوم تربیتی بخصوص رشته «فناوری آموزشی» شد که یادگیری الکترونیکی، از آن جمله است. با وجود گستردگی این پدیده هنوز تعریف مشترکی از آن که مورد قبول همه باشد، در دست نیست. تعریفی که «رامیزوفسکی» ارایه کرده است، تا حدودی از دیگر تعاریف موجود جامع تر است. در این تعریف، اشاره شده که یادگیری الکترونیکی، هم می تواند فعالیتی انفرادی باشد و هم فعالیتی گروهی. از سوی دیگر، یادگیری الکترونیکی می تواند به صورت پیوسته یا گسسته صورت گیرد. از اواسط دهه 90 شاهد گستردگی رو به رشد دوره ها و پروژه های یادگیری الکترونیکی بوده ایم، با وجود این، پژوهش های جدید حاکی از ناکامی بسیاری از پروژه های بزرگ و معروف در دستیابی به هدف های خود است. میزان افت تحصیلی در دوره های الکترونیکی نسبت به دوره های حضوری بسیار زیاد بوده است. علاوه بر این، بسیاری از افرادی که در دوره های الکترونیکی ثبت نام کرده بودند، دوره ها را ناتمام رها کرده اند. در سال های اخیر شاهد افزایش نوشتارهای مربوط به شکست پروژه های یادگیری الکترونیکی بوده ایم که با بررسی آنها می توان دلایل شکست پروژه ها را در رویکردهایی همچون: رویکرد مدیریتی، رویکرد مبتنی بر نیازها، رویکرد الکترونیکی و رویکرد مبتنی بر یادگیری، دسته بندی کرد. هر یک از این رویکردها بر جنبه ای از علل شکست تاکید دارند، اما در رویکرد سیستمی تلفیقی بر تمامی ابعاد تاکید می شود و بر این اساس است که منابع شکست از 3 سطح ناشی می شوند: سطح فرآورده، سطح یادگیرنده (زمینه درونی) و سطح سازمانی (زمینه بیرونی).