علم و فناوری و به ویژه سرمایه انسانی در توسعه پایدار کشورها نقش مهمی دارند و تحقق این امر مستلزم تولید ستانده های علمی و فناوری برای دستیابی به اهداف علمی هر کشور و ثبات در تامین منابع مالی مورد نیاز آن است. روند اعتبارات تخصیص یافته به بخش علم و فناوری کشور نشان می دهد که سهم اعتبارات بخش مذکور از تولید ناخالص داخلی و بودجه عمومی دولت با نوسانات زیاد همراه است. نظریه های جدید عقلانیت سرمایه گذاری دولت ابعاد جدید و وسیعی یافته است. در نظریه کفایت، اطمینان یافتن از تولید ستانده های علمی و سرمایه انسانی مورد نیاز برای نیل به توسعه پایدار و همه جانبه، اصل توجیهی و تعیین کننده برای برآورد منابع مورد نیاز نظام علم و فناوری کشور است. با در نظر داشتن این رویکرد، هدف این پژوهش برآورد میزان سرمایه گذاری مورد نیاز در فعالیتهای علوم، تحقیقات و فناوری به منظور کمک به تدوین الگوی کلان تخصیص منابع به بخش علوم، تحقیقات و فناوری و از نوع کاربردی توسعه ای بود. روش پژوهش تحلیل آماری با استفاده از ساختار ورودی - خروجی برای طراحی الگوی مفهومی بود که در آن منابع مالی تخصیص یافته طی یک فرایند چند وجهی غیرقابل تصریح به ستانده های آموزشی پژوهشی تبدیل می شوند. منابع دولتی مورد نیاز برای نیل به سطح مشخصی از ستانده ها با استفاده از روش شبکه عصبی برآورد شده اند. جامعه آماری کل دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی وابسته (به استثنای دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی) بود. نتایج اجرای الگو با استفاده از داده های آماری موجود حاکی از آن است که شبکه، تبادل بین فعالیت های آموزشی و تحقیقاتی با محدودیت منابع در نظام موجود و همچنین، وجود داشتن برخی از صرفه های مقیاس در سطح خرد را به خوبی نشان می دهد. لذا، الگوی معرفی شده اگر چه شاید به طور تمام و کمال پاسخگوی نیاز مذکور نباشد، ولی تجربه به دست آمده می تواند راهگشای آینده باشد.