در ادامه راه یاکوبسن که اصل تشابهات و توازی را به عنوان خصوصیت اصلی کارکرد شعر معرفی می کند، مارک دومینیسی نظریه خود را از دیدگاه پست یاکوبسی با تمرکز بر مساله تعامل شکل و محتوا در متن شعری تعریف می کند. بر اساس این نظریه، تشابهات صوری در شعر از طریق تداعی الگوهای اولیه (پروتوتیپ ها) در فهم معنی عمل می کنند. در این راستا، ویژگی های ظاهری شعر جهت تحرک بخشی فرآیند تفسیری شعری لازم است.این مقاله با تکیه بر «تئوری تداعی» مارک دومینیسی و از خلال دو متن از آثار تئوفیل گوتیه رابطه ای را که شعر میان زبان و واقعیت پدید می آورد بررسی کند و نشان دهد که چگونه فهم شعر بر پایه جریان تداعی است.همچنین می کوشیم تحولاتی را که بیان شعری در عبور از فرم روایی به فرم شعری متحمل می شود مطالعه کنیم.