فرایند کربناتیزاسیون مجدد کانی های کربناته در ماتریکس سفال های تاریخی با توجه به بررسی شرایط محیط قرارگیری اثر و همچنین آسیب شناسی نمونه و پیشگیری از آسیب های بعدی، دارای اهمیت است. در صورتیکه، فرایند تجزیه فازهای کربناته (مانند کلسیت CaCO3 و یا دولومیتCa,Mg(CO3)2 ) طی مراحل پخت سفال، کامل نشده و یا کلسیم اکسید (CaO) شکل گرفته به سبب توقف فرایند پخت، به فازهای پایدار دمای بالا تبدیل نشود، این ترکیب می تواند در مجاورت رطوبت (آب و یا بخار آب)، به فرم کلسیم هیدروکسید (پرتلندیتCa(OH)2 ) درآید. تنش حاصل از فشار کریستالیزاسیون و افزایش حجم ناشی از رشد این فاز جدید، می تواند سبب ایجاد ریزترک، ترک و جدایش در ساختار سفال گردد. همچنین، پرتلندیت قابلیت جذب کربن دی اکسید را دارد و پس از جذب (CO2)، به تشکیل کریستال های کلسیت ثانویه سرعت می بخشد. در اثر تجزیه فازهایی چون گلنیت و آنورتیت در محیط مرطوب با (pH) اسیدی نیز، کلسیت ثانویه میتواند تشکیل شود. فاز کربناته نسبتبه محیط اسیدی بسیار حساس بوده و با جذب (H+)، به بیکربنات محلول در آب تبدیل می شود. پرتلندیت نیز قابلیت انحلال در آب را دارد. بنابراین، توجه به حضور دانه های کربناته در ماتریکس سفال هنگام فرایند مرمت، بسیار قابل توجه است.هدف از نگاشتن این مقاله، ارزیابی فرایند کربناتیزاسیون در سفال های باستانی از طریق مطالعه مقاطع نازک با استفاده از میکروسکوپ پلاریزان است. از این طریق، تخلخل ناشی از تجزیه فاز کربناته، روند هیدراسیون و کربناتیزاسیون مجدد کربنات، به صورت تشکیل پرتلندیت و کلسیت ثانویه، قابل بررسی است.مطالعات پتروگرافی نشانگر آن است که بررسی فرایند کربناتیزاسیون مجدد در بافت سفال تاریخی، با توجه به عواملی چون نوع و منشاء فاز کربناته، محیط دفن و تاثیر آن بر میزان تخریب این فازها و تشکیل محصولات ثانویه کلسیم هیدروکسید و کلسیت ثانویه، امکان پذیر خواهد بود.