گفتگوی میان تمدنها از دیرباز یک ضرورت بوده و است. تعاریف مختلفی که در خصوص تعیین چهارچوب "گفتگو"، عوامل و عناصر آن ارایه شده است هر چند به ظاهر متنوع می باشد ولی باید تردید نمود که ملتها در راستای یک انگیزه درونی و برآوردن نیازی ذاتی به این موضوع پرداخته اند، اگرچه با اراده خاص و تحت عنوان گفتگوی تمدنها انجام نگرفته باشد. بر همین اساس ولید مشوح می گوید: کسانی که سعی کرده اند تا با تورق در تاریخ به پیشینه موضوع گفتگوی تمدنها دست یابند سابقه آن را به اسکندر مقدونی- قرن سوم قبل از میلاد - باز می گردانند.بدون شک تمدن کهن فارسی در برهه ای از زمان بر تمدن عربی تاثیرگزار بوده است. "ایرانیان با اتکا به تمدن خود بر شعر و شعرای عرب احاطه پیدا کرده و میراث ادبی- ایرانی و اعتقادات خود را منتقل نموده اند." این تاثیر و تاثر همان چیزی است که امروزه از آن به گفتگو و تبادل نام می بریم. در این میان ادبیات و بخصوص شعر، نقشی انکارناپذیر ایفا نموده است لذا در این نوشتار به تحلیل و کندوکاو نقش شعرای ایرانی عربی سرا پرداخته است که با زبان شعر به تبادل و گفتگوی ادبی، فرهنگی و تاریخی پرداخته اند.